وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ
سوره العلق؛ آیه ۱۹
در نقطه ای از مغز قدیمی که مشترک میان همه مهره داران است، مرکزی است که “حس مشترک” نام دارد.
اهمیت این نقطه در آن است که مجموعه اخبار و اطلاعاتی که از راه حواس پنجگانه یعنی سامعه و باصره و لامسه و ذائقه و شامه از دنیای خارج از مغز -که مغز را دراحاطه خوددارد-دریافت میشوند، به این نقطه درمغز انتقال یافته و در این نقطه بایکدیگر تلفیق میگردند، تا سپس در قسمت دیگری از مغزمورد تجزیه و تحلیل و پس آنگاه مورد تجرید و تعمیم قرار گیرند، و ذهن نسبت به جهان خارج از مغز، که مغز محاط درآن است ادراک حسی و اشراف عقلی پیدا کند.
ادراک حسی ناشی از کارکرد مغز قدیمی و ویژگی عام همه مهره داران است. اما اشراف عقلی خاص انسان است.
از آنجا که این “حس مشترک” در درون مغز، کلیه اخبار و اطلاعات از خارج مغز و از سراسر اندامهای بدن را لحظه به لحظه دریافت میدارد، برای خود جایگاهی ویژه درمرکز دنیایی که او را احاطه کرده قائل میشود، و دنیای بسیار کوچک خود را از روی غفلت، با کلیت عالم هستی یگانه می انگارد.
همین تصور بیجا و نادرست ذهنی است که باعث میشود تا”خودکاذب”یا”نفس اماره”هرفردی، خودرا به غلط و کاملا خطا مورد ارزیابی قرار دهد و گمان کند که مرکز هستی و مالک عالم است وهمه باید از او فرمان ببرند.
فراموش میکند که هیچِ هیچ بوده، و از نطفه ای خلقتش آغاز شده.
فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾ خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿۶﴾ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿۷﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿۸﴾ یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿۹﴾ فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿۱۰﴾
سوره الطارق ؛ آیه ۵ تا ۱۰
خاک شو، تا گُل بروید رنگ رنگ
برای ارتقاء روح و سیر در عرش، سالکان و راهبان سر را که پایگاه نقطه مرکزی “حس مشترک ” است بر فرش مینهند و خاک میشوند. یعنی سجده کردن را فراوان بکار میبندند و به آن خو میگیرند.
گفت «واسجد و اقترب» یزدان ما
قرب جان شد «سجدۀ ابدان» ما
سجده اقسام گوناگون دارد.
اما نقطهء اشتراک انواع متنوع سجده ها، سر برخاک سائیدن و فرمانبردار نمودن “نفس” است.
وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
سوره الاحزاب؛ آیه ۵۶
چراغ پنج حست را به نور دل بیافروز.
حواس، پنج نماز است و دل چو «سبع مثانی».
رموز و اسرار سجده در ارتقاء بخشی به روحانیت هر سالک راهبی آنقدر فراوان است که قرآن مجیداز سجده بعنوان اکسیر کیمیای تبدیل ذره خسیس به گوهر یکدانه نفیس تعبیر کرده و نام محل عبادت را از معبد به مسجد تغییر داده و این کلمه را به دو صورت مفرد و جمع در ۲۸ آیه ذکرکرده است.
قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ ۖ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضَاهَا ۚ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ۗ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ
سوره بقره؛ آیه ۱۴۴
مجموعه آموزه های : دکتر سیدمصطفی آزمایش
پخش : اندیشکده سما
انتشار : چرخ سیمرغ
در همین رابطه بیشتر بخوانیم :
بخش نخست ؛ «از خود به خود با خود!»
بخش سوم ؛ «برون فکنى یا پراندن جان از چله کمان دل»
بخش چهارم؛ «واژه نامه اوپانیشاد»
بخش پنجم؛ «اسرار سلوک و کردار نیک»
بخش ششم؛ «تکنیکهای روزانه برای تطهیر بدن»
بخش هشتم؛ «آجنا چاکرا یا چشم سوم»
بخش نهم؛ «چاکرای بیندو» و روش بیدار کردن آن
بخش یازدهم ؛ پرنو اعظم در آسانای لاک پشت
بخش دوازدهم ؛ پادم آسانا مراقبه انفاسی «رشد آجناچاکرا»
بخش سیزدهم؛ «پادم آسانا» تمرکز ذهن، ضبط نَفَس و تمرکز بر زمزمه قلب
بخش پانزدهم؛ آماده کردن بدن برای مراقبه در موقعیت نیلوفر
بخش شانزدهم؛ «جستجوی مربی کاردان»
بخش هفدهم؛ هفت مقدمه برای فعال کردن چاکرای ششم یا آجنا چاکرا
بخش هجدهم؛ «صبر و ثبات قدم در مراحل سلوک تن و روان»
بخش نوزدهم؛ «راز و رمز ارتباط میان آدم صفى الله و هندوستان»
بخش بیستم؛ ضرورت فعال کردن چشم سوم در مکتب سلوک انشائی تن و روان
بخش بیست و یکم؛ آمادگیهای مقدماتی برای سلوک