قسمت هفتم بخش اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

۱,۱۴۰

در نوشتار پیشین شرح داده شد که پیدایش “وداها” با روند یکجانشینی عشایر آریایی در فلات ایران و شبه قارۀ هند و نیز اضمحلال تمدن مهنجو دارو ، همزمان گردید.

از این زمان یعنی حوالی سدۀ پانزدهم پیش از میلاد، عصر دوم تاریخ تحول یوگا که به عصر آریایی یا به اصطلاح علمی و دقیق آن “هندواروپایی” شناخته می شود آغاز شده و تا اواخر قرن نوزدهم میلادی یعنی برای بیش از سه هزارو چهارصد سال ادامه می یابد.

این دوران طولانی را محققان به چهار دورۀ کوتاهتر ودایی ، برهمنی ، سوترایی و اسکولاستیک تقسیم کرده اند.

دورۀ ودایی

یعنی بخش نخست عصر هندواروپایی درتاریخ تحول یوگا، به دوران پیدایش و تکوین متون ودایی اطلاق می گردد که از حوالی سده ۱۵پیش از میلاد آغاز و تا سده ۶ پیش از میلاد ادامه می یابد. یادآور میشود اینجا منظور از پیدایش، “تألیف و نگارش” می باشد چرا که براساس قرائن متقن ، محتوای وداها – بصورت شفاهی و نانوشته- از هزارهاسال قبل از این تاریخ موجود بوده است. اگر چه در سرتاسر دوران ودایی نامی از “یوگا” در میان نیست ولی بعداً نشان داده میشود که چگونه روح یوگا در سرتاسر متون ودایی سریان داشته ست.

دوره برهمنی

از حوالی سده ششم پیش از میلاد دورۀ برهمنی آغاز شده و تا سده دوم میلادی بطول می انجامد.

دوره ای که در آن برهمنان بر جامعه هندواروپایی مسلط شده و نشانه هایی از نظام طبقاتی “کاست” نیز برای نخستین بار از همان دوره در جامعۀ هند هویدا می شود.

بروز عکس العمل هایی نسبت به عملکرد برهمنان و میل بازگشت به متون ودایی و ایستادگی در برابر تفسیر و تاویل برهمنان از وداها از نکات برجسته در این دوران است.

دورانی که طی آن دو آئین بودایی و «جین» راه خود را از برهمنان جدا کرده و شالودۀ مکاتب و ادیان جدیدی را پی می ریزند.

بدین ترتیب سه دین «هندوئیسم»،«بودیسم» و «آئین جین» به شکل مجزا از یکدیگر در جامعۀ هندواروپایی پدیدار می گردد.

هریک از این سه آئین بطور گسترده ولی جداگانه با “یوگا” تعامل داشته و از تعالیم آن برای تعالی شاگردان خود بهره برده اند آئینهای «ویشنو» و«شیوا» نیز در همین دوره پدیدار شدند.

لازم به یادآوری است آئین زرتشت نیز در همین زمان در مناطق شرقی ایران پدیدار گشت.

دوره سوترایی

دورۀ بسیار کوتاه ولی بسیار مهم “سوترایی” کمتر از یک سده به طول انجامید.

مطالب بلند وداها در قالب “سوترا”هایی کوتاهتر به شیوه هایی متفاوت بازخوانی و باز نویسی شدند.

واژۀ “سوترا” به چم سرودۀ کوتاه میتواند، ریشه ای برای واژۀ “سوره” نیز باشدکه از طریق زبان سریانی وارد زبان تازی شده است این نکته در مبحث دیگر مورد بررسی و مداقۀ بیشتر قرار خواهد گرفت.

بهرحال تفاوت باز نویسی سوترا ها موجب پیدایی مکاتب جدیدی شد و نهایتاً روح ” یوگا” در همین زمان از پس حجاب هزارسالۀ استعاره و رمز بیرون آمده و با کالبدی مستقل در قالب مکتبی جداگانه برای نخستن بار با همان نام یوگا نمایان شد.

دردورۀ سوترایی مکاتب دیگری نیز پیدا شدند که مهمترین آنهاعبارتنداز : “نیایا”، “ویشیشکا»، “سانکهیا”، “می مانسا”، “ودانتا”.

دوره اسکولاستیک

این دو ره که از اواخر قرن دوم میلادی آغاز می شود و تا دوران استعمار هند توسط انگلیس ادامه می یابد و در مباحث نهایی بررسی می شود.

لازم به ذکر است “وداها” در دورانی که تمدن دراویدی ها هنوز رونق خود را حفظ کرده بود ، به زبان “سانسکریت ودایی” که زبانی متفاوت از سانسکریت بوده و از شاخه های زبان قدیم آریایی یا “نیاهندوایرانی=Proto-Indo-Iranian language” بشمار می رفت نگاشته شدند.

اینکه آیا متون ودایی از بدو امر به این زبان نگاشته شده و یاابتدا به زبان هاراپانی زبان تمدن «مهنجودارو» بوده و بعد ترجمه ای از آن به زبان سانسکریت ودایی انجام شده هنوز معلوم نیست.

آنچه که مسلم است آن است که بی شک تمدن مهنجودارو با زبان و خطی هنوز ناشناخته ، منشاء اصلی مفاهیم ودایی بوده که در قالب اساطیر و داستان های خدایان اقوام آریایی به آیندگان منتقل شده است.

شاید در آن زمان ، به کتابت در آوردن این آموزشها برای مردمان دراویدی ضرورتی نداشته و آنها تنها بمنظور آموزش و پروش همسایگان قدرتمند جدید خود ، این متون را به زبان خود آنها یعنی سانسکریت کتابت کردند و البته این عدم ضرورت تدوین کتبی ، امر غریبی نیست و امروزه و در قرون معاصر و نیز در سده های اخیر هم میان بسیاری از ملتها ، فنون و مهارتهای سنتی بسیاری شناسایی شده اند که فاقد نوشتار و کتابت بوده اند و سینه به سینه از استاد به شاگرد منتقل شده اند نظیر طبابت سنتی ، ساخت داروهای گیاهی ، فرشبافی ، منبت کاری ، خطاطی، پیدا کردن آب در زیر زمین، یافتن راه و امثال آن.

بهر حال بدلیل عدم دسترسی مستقیم به خط و زبان« هاراپانی » نمی توان دانست که آیا محتوای “وداها ” قبلا بصورت مکتوب در میان دارویدی ها وجود داشته است یا خیر.

فراموش نکنیم تا جاییکه می دانیم خط مورد استفاده دراویدیها به صورت “لوگوگرام” و فاقد هجاء بوده است بنابراین کتابت بشکل امروزی شاید میان آنها رایج نبوده است و شاید زبان وخط هندواروپایی ها ظرفیتهای جدیدی را برای مکتوب کردن این آموزشها در اختیار مردمان دراویدی قرار داده است.

اگر این فرض را بپذیریم آنگاه این سئوال پیش می آید که چگونه اقوامی کوچ نشین نظیر اقوام آریایی زبانی با ظرفیتهای سانسکریت را توسعه داده و از آن استفاده کرده اند؟

تلاش برای پاسخ به این پرسش ، برخی از زبانشناسان را بر این باور کشانده که شاید اصولا زبان سانسکریت منشایی غیر از زبان باستانی اقوام آریایی داشته است. منشائی که امروزه هنوز نامعلوم است.

بهرحال امروز براین باور که مجموعۀ متون “ودایی” یکی از دو منشاء اصلی تمدن و فرهنگ هند محسوب می شود، اتفاق نظر کامل وجود دارد.

همچنین “وداها” کماکان پلاتفرم تئوریک سه آیین هندو ، بودا جین و بسیاری از مکاتب و آئین های فلسفی دیگر در شرق و شرق دور بشمار می روند که شکل دهنده الگوهای رفتاری بیش از نیمی از جمعیت جهان امروز می باشد.

متون ودایی همچنین به شرحی که خواهد آمد احتمالاً منشاء اصلی «گاتا»ها و «اوستا» نیز محسوب می گردند چراکه بسیاری از محققین معتقدند که “وادها” در دورانی نگاشته شدند که آریایی های ایران وهند با هم زندگی می کردند و این واقیت تاریخی که تاریخ نگارش گاتها و نیز اوستا تنها طی چند سده پس از پیدایی متون ودایی بوده است توجیه کنندۀ شباهت فوق العاده اساطیر ایران باستان با محتوای متون ودایی است.

بسیاری نیز زبان اوستایی و سانسکریت ودایی را دو لهجۀ مختلف از یک زبان واحد ارزیابی کرده اند.

همانگونه که پیشتر گفته شد متون ودایی حداقل از دو مجرا بر فرهنگ ایران تاثیر بنیادین گذاشته اند نخست بطور مستقیم از مجرای اساطیرو سرودهای آئینی در ایران باستان و دوم غیر مستقیم از مجرای همجواری جغرافیایی آئین های ودایی نظیر آئین بودا با برخی از مکاتب عرفان و تصوف شرق ایران که در کنار استفاده مشترک از بعضی از تکنیک ها و متدهای عملی مرتبط با توجه به درون ،منجر به برخی هم اندیشی های نظری نیز شده است ،نظیر بسط نظریه «خلع و لَبسِ تکوینی» ونیز پیدایش برخی اوزان حاوی ضرب آهنگهای هماهنگ با حالات درونی سیرو سلوک در سبک خراسان هم در شعر و هم در موسیقی که جملگی در بخشهای مربوط به بررسی «آیین بودا» به طور مفصل مورد مداقه قرار خواهند گرفت.

اما برای داشتن درکی درست از محتوای وداها شایسته است ابتدا از بررسی نام آن شروع کنیم.

در بدو امر باید یادآور شد که تمامی مفهوم و هدف متون ودایی در نام آن یعنی واژۀ “ودا” مستتر و تعریف شده است.

محققان واژۀ “ودا”را به چم معرفت برگردانده اند.

اما به گونه ای که توضیح داده میشود ، این برگردان – اگرچه نادرست نیست – اما شاید دقیق نباشد.

واژۀ “ودا” در سانسکریت از ریشۀ “وید=vid” به چم دانستن است.

ریشه «وید» خود از ریشه قدیمی تر “اوید=u̯eid” به معنی “دانستن ” و “دیدن” در زبان ماقبل سانسکریت یا “نیاهندو – ایرانی Proto-Indo-Iranian language” است که اقوام آریایی پیش از مهاجرت به آن تکلم می کرده اند.

واژگانی مانند “ویدئو=videō” به چم ” من می بینم” در زبان لاتین و ” ایده= ἰδέ” در زبان یونانی ازین ریشه اند.

این قسمت ادامه دارد …

 از همین نویسنده بیشتر بخوانیم : 

نماز و اسرار «یوگا»؛ بقلم یحیی خوشمرام

نماز و اسرار «یوگا»؛ بخش دوم 

نماز و اسرار یوگا؛ قسمت سوم

بخش چهارم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت سوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش ششم  ؛ «نماز و اسرار یوگا»

مقاله ای بقلم یحیی خوشمرام