اشکال مختلف واژه «وید»در بسیاری از زبان های هندواروپایی بویژه زبانهای «هندوژرمان» کاربرد گسترده دارد . در زبان دانمارکی واژۀ “وید=vide” به چم دانستن بکار می رود، “وت = vet” در زبان سوئدی ، “وت=weet”(کمی کشدار) در هلندی ، “وایس = weiß” در زبان آلمانی ، و “ویت=wit در زبان انگلیسی همگی دقیقا برابرنهاد واژه “ودا” در سانسکریت به چم دانایی و دانستن هستند.
در زبان هلندی واژۀ “وت =wet” به چم قانون نیز بکار می رود.
نکتۀ حائز اهمیت در اینجا، تعریفی است که از برابرنهاد این واژه در هر یک از این زبانها ارائه شده است و آن عبارت از “دانستن” همراه با فهمیدن است. بعبارت دیگر دانستنی که از نزد خویش باشد نه دانستنی که براساس دانسته های پیشین یا دانسته های دیگران باشد از همین روی کسی که به مرحلۀ بالایی از دانایی درونی می رسد در زبان انگلیسی “wise =وایز” برگرفته از “ویت=wit”، در زبان آلمانی “وایزه=weise” برگرفته از وایس = weiß ، در زبان هنلدی “ویز=wijs” برگرفته از “وت = weet” ، در زبان دانمارکی ویس=viis برگرفته از “وید=vide” و نامیده میشود که همگی مشتق از برابرنهاد واژۀ “دانایی” در هر یک از زبانهای یاد شده و به چم خردمند و عاقل در زبانهای فارسی و عربی است و منظور البته کسی نیست که اطلاعات زیاد داشته باشد یا زیاد مطالعه کرده باشد بلکه کسی است که از درون و بر اساس “دریافت های درونی” به مرحله دانایی رسیده باشد.
جالب آنکه حتی در زبان فارسی نیز واژه “دانا” از مصدر دانستن و از ریشه بسیار قدیمی “دا” می باشد که آنهم با “ودا” هم ریشه است.
بنابراین درمی یابیم که بازگردان (ترجمۀ) “ودا” به “معرفت ” چندان دقیق نیست.
واژۀ “معرفت” در زبان عربی از ریشۀ “عرف” به چم شناختن است و علماء زبان در تعریف ریشه “عرف “گفته اند :” عَرَف الشیءَ هو أدرکه بحاسَّهٍ من حواسِّه.
همچنین گفته شده : ” عرَّف الشَّیءَ هو حدَّد معناه بتعیین جنسه ونوعه وصفاته” .
در قرآن مجید نیز معرفت در مواضع متعدده ، به چم شناختن بکار رفته است چنانکه در سوره بقره آیۀ ۲۷۳ می فرماید :
“….تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ…”
“….آنها را از چهره هایشان باز می شناسی…”
در زبان فارسی واژۀ “شناخت” برابرنهاد “معرفت” بوده و اسم مصدر از ریشۀ “شناس” می باشد.
واژگان “سیانس” در زبان فرانسه ، “ساینس” در زبان انگلیسی، “کنیس” در زبان ها آلمانی و هلندی و واژگان مشابه در سایر زبانهای خانواده سانسکریت همگی برابرنهاد واژۀ “شناس” به چم معرفت می باشند.
بنابراین معرفت عبارت است از دریافت اطلاعات در خصوص یک پدیده از طریق مجاری حسی و مقایسه آن با داده های از پیش ذخیره شده. بعبارت دیگر معرفت در حقیقت “قیاسی ” مبتنی بر “دریافتهای” بیرونی” است که صحت آن وابسته به عوامل متعدد منجمله صحت کارکرد “حس” میباشد.
همچنین باید دقت کرد که آن داده های اولیۀ ذخیره شده که ذهن از آنها بعنوان الگوهای مطلق غیر قابل نقد استفاده کرده و اطلاعات جدید را با آن مقایسه می کند چگونه در ذهن جایگیر شده اند و این نکته ای بسیار مهم است چرا که ذهن قیاسی ، دریافتهای حسی را هیچگاه مورد نقادی قرار نمی دهد و صرفاً به تطبیق با داده های پیشینی می پردازد که قبلاً آنها را بعنوان الگو پذیرفته است.
معرفت به این مفهوم به اصطلاح امروز” علمی حصولی” بوده و هرگز نمی تواند مبنای سلوک بسوی مبداء باشد و در قرآن مجید نیز به پیامبر اکرم دستور داده می شود که بگوید
“…. وقل رب زدنی علما…”
” …پرودرگارا مرا به دانایی افزون فرما….”
و نه اینکه بگوید
“…دانایی مرا افزون فرما ….”
و این نشاندهندۀ آن است که علم فی نفسه علم حضوری است و این معنا در کلام عرفا و متصوفه نیز بیان شده است.
لذا اصطلاح “علم حصولی اشتباه است چرا که اصولا ماهیت علم حضوری است و این در قرآن کریم در مواضع متعدده تصریح شده است.
چنانکه در سوره بقره آیه ۲۸۲ اینگونه بیان شده
“واتقوالله و یعلمکم الله”
براین اساس ، قیاس اگرچه ممکن است به معرفتی حسی منجر شود اما هرگز راه به دانایی نخواهد برد.
به این نکته هنگام بررسی عمیقتر متون ودایی پرداخته خواهد شد و در موارد متعدد نشان داده خواهد شد که “وداها” ذهن شاگرد را در مراحل مقدماتی با روش “استقرایی” آشنا و مأنوس می کنند و تا زمانی که شاگرد وارد مرحله شهود یا دانایی از نزد خویش نشده است با دیدۀ “استقراء ” به جهان می نگرد و با اتکاء به روشهای ودایی از قضاوت برکنار می ماند.
چرا که قضاوت بر اساس قیاس ممکن است به “تعصب” بینجامد.
این نحوه نگرش به جهان و به اصطلاح جهان بینی موجب ایجاد تساهل و مدار در روابط اجتماعی می شود و این همان رمز “مدارا” است که بر الگوهای رفتاری پیروان آئین های مبتنی بر متون ودایی حاکم بوده است.
“مدارا” عنصر محوری درتمامی آئین های مبتنی بر “وداها” می باشد.
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان، مروّت؛ با دشمنان، مدارا
خواجه حافظ شیرازی
از همین نویسنده بیشتر بخوانیم :
نماز و اسرار «یوگا»؛ بقلم یحیی خوشمرام
بخش چهارم ؛ «نماز و اسرار یوگا»
بخش پنجم – قسمت اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»
بخش پنجم – قسمت دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»
بخش پنجم – قسمت سوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»
قسمت هفتم بخش اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»
مقاله ای بقلم یحیی خوشمرام