نماز و اسرار یوگا قسمت پانزدهم

۱,۲۱۲

از اوایل قران پانزدهم میلادی و حتی قبل از آن همزمان  با پایان دوران سیاه و بیحاصل “اسکولاستیزم” و جدایی علم و فلسفه از دین و متعاقباً آغاز دوران “باززایی” یا رنسانس،  فلاسفه اروپایی که همواره به دنبال راهی برای رهایی از سایۀ نفوذ “مرجعیت” مذهبی کلیسا در شئون علمی بودند اقبال زیادی به آئین های شرقی بویژه آئین های ایرانی و هندی نشان دادند که این خود موجب گسترش آشنایی اروپاییان با آئین های مشرق زمین شد.

بی گمان مکتب  “اومانیزم ” یا انسان گرایی  که زیربنا و شالوده فرهنگ و فلسفه دوران باززایی در اروپاست و از این جهت زیربنای مدرنیته نیز بشمار می رود، برگرفته از روش های “خودشناسی” توجه به درون  تشریع شده در متون ودایی و اوستایی بوده است.

البته فلاسفه اواخر دوران اسکولاستیزم و اوایل دوران باززایی با متون ودایی و اوستایی آشنایی مستقیم نداشتند ولی به همت فلاسفه نوافلاطونی اواخر قرون وسطی مانند جووانی پیکو دلا میراندولا (Giovanni Pico della Mirandola۱۴۶۳ – ۱۴۹۴م )  فیلسوف و نویسنده ایتالیایی ،  مارسیلیو فیچینو (Marsilio Ficino۱۴۳۳ – ۱۴۹۹م) کشیش و فیلسوف نوافلاطونی و دیگران که آثار افلاطون و فلاسفه پیش از او را ابتداء از یونانی به لاتین و سپس سایر زبانهای اروپایی ترجمه کردند، سایر اندیشمندان اروپایی برآن شدند تا برای  پی بردن به سر منشاء اصلی فلسفه یونانی دست به پژوهشهای گسترده و ژرف بزنند.

چندی بعد، هم زمان با پیشرفتهای علم زبانشانسی تلاشهای  فلاسفه نیز به نتیجه رسید و در سال ۱۷۷۷ برای نخستین بار متن کامل “گاتها” سرودۀ زرتشت پیامبر توسط محقق فرانسوی آبراهام ایاسَنت اَنکِتیل دوپِرون(Abraham Hyacinthe Anquetil-Duperron۷ دسامبر۱۷۳۱ – ۱۷ ژانویهٔ ۱۸۰۵) به زبان فرانسه ترجمه و منتشر  شد.

حدود نیم قرن  بعد یعنی در سال ۱۸۳۰ بخشی از ریگ ودا نیز توسط فردریک آگوست روسن آلمانی ( Friedrich August Rosenسپتامبر ۱۸۰۵ – سپتامبر۱۸۳۸) استاد زبانهای شرقی در دانشگاه لایپزیگ به زبان  لاتین ترجمه شد. اَنکِتیل دوپِرون مترجم گاتها اندکی پیش از مرگ همچنین ترجمه ای از “اوپانیشاد” ها را هم درسال ۱۸۰۴ منتشر کرد.

با انتشار نخستین ترجمه متون ودایی و اوستایی به زبانهای غربی ، اندیشمندان اروپایی دریافتند که متون تورات و انجیل- برخلاف ادعای کلیسا- نخستین منادیان یکتاپرستی در تاریخ بشر نبوده و یکتاپرستی در آئین های شرقی قدمتی بس کهنتر دارد.

باید توجه کرد که توجه  اندیشمندان به آئین های کهن شرقی مختص اروپای اواخر دوران قرون وسطی نبوده و در بسیاری از جوامع تحت دیکتاتوری مذهبی این پدیده رخ داده و قابل مشاهده است لذا اقبال عمومی به آئین های شرقی در یک جامعه دیکتاتوری را می توان بعنوان نشانه ای از سقوط قریب الوقوع دیکتاتوری مذهبی در آن جامعه ارزیابی کرد چنانکه شاهد سقوط  اقتدار کلیسا در اواخر  قرون وسطی در اروپا هستیم.

البته  کلیسا نیز بیکار ننشسته و تلاش کرد تا با به چالش کشیدن آئین های شرقی و الصاق برچسب کفر ، الحاد و دوگانه پرستی بر آنها، حیثیت و مشروعیت برباد رفتۀ خود را باز یابد.

از یکسو حملات گسترده ای را بر علیه مترجمان متون شرقی آغاز کرد چنانکه مثلا آثاری که توسط جووانی پیکو دلا میراندولا (Giovanni Pico della Mirandola ۱۴۶۳ – ۱۴۹۴م )  از یونانی به لاتین ترجمه شده بودند چون مترجم آنها به کلیسا وابستگی نداشت ، اجازۀ انتشار نیافتند و یا حملات گسترده را بر علیه انکتیل دو پرون ، دانشمند زبانشناس فرانسوی که برای نخستین بار ترجمه گاتها را منتشر کرد سازمان دهی کرد چنانکه سر ویلیام جونز مستشرق نامدار انگلیسی، او را یاوه گو و فریبکارنامید  و فشار ها بر ااَنکِتیل دوپِرون بقدری زیاد شد که او تا پایان عمر ناچار به انزوا شد  و  از سوی دیگر اما محققان وفادار به کلیسا بویژه زبان شناسان نیز ، در سراسر اروپا تلاش کردند تا با انجام مطالعات عمیق از طریق زبانشناسی در آئین های شرقی و انتشار نتایج تحقیقات خود “باطل” بودن محتوای آئین های شرقی را به اثبات برسانند.

یکی از محققین وفادار به کلیسا ماکس مولر(Friedrich Max Müller) ( ۶ دسامبر۱۸۲۳- ۲۸ اکتبر۱۹۰۰) زبان‌شناس و خاورشناس آلمانی بود که تلاش می کرد با شناسایی سرچشمه ای افکار غیر مسیحی رایج در اروپا ، با گسترش بیشتر آنها مقابله کند از این رو مطالعات عمیقی در فلسفه شرق به انجام رساند که نتیجه حاصله طی یک مجموعه ای پنجاه جلدی  در خصوص متون مقدس ادیان شرقی منجمله زرتشتی منتشر شد.

مولر پس از این مطالعات اظهار کرد  که   خدایان مردمان ودایی ، مفاهیم انتزاعی شده (آبستره) نیروهای طبیعی بوده  و نیایش های ودایی در اصل  عبادت طبیعت می باشند.

او همچنین خدایان ودایی را منشاء باورهای غیر مسیحی اروپایی می دانست و معتقد بود که زئوس خدای یونان و ژوپیتر خدای رومیان از متون ودایی برگرفته شده اند.

سر مونیه ویلیامز(Sir Monier Monier-Williams ، ۱۲ نوامبر ۱۸۱۲ -۱۱ آوریل ۱۸۹۹ ) شرق شناس برجسته انگلیسی نیز از کسانی بود که سرودهای ودایی را تنها  عبادت پدیده های طبیعی مانند آتش و خورشیدو باد و باران می دانست.

نکته جالب آن است که هم ماکس مولر و هم سر مونیه ویلیامز بهنگام انتشار نتایج تحقیقاتشان ، از ابواب جمعی شرکت هند شرقی بشمار می رفته و در کالج اختصاصی این شرکت در اطراف لندن که در سال ۱۸۵۶ تعطیل شد شاغل بودند.

شرکت هند شرقی به نیابت از دولت انگلستان اداره یا بعبارت دیگر استعمار سرزمین های هند را بر عهده گرفته بود و البته پیداست که انتشار نتایج اینگونه تحقیقات در نیمه اول قرن نوزدهم و در اوج قدرت این کمپانی در هند ، بر این ادعای آنها که فرهنگ باستانی هند  چیزی بیش از پرستش سنگ و چوب و رعد و برق نبوده و حضور (=استعمار) انگلستان باید بعنوان موهبتی آسمانی برای آنها تلقی گردد، صحه می گذاشت.

همانطور که اشاره شد ماکس مولر به ارتباط فرهنگ ودایی با فرهنگ اساطیری یونان پی برده بود ولی در هماهنگی با کلیسا محتوای ودایی را سرمنشاء کفر و الحاد در اروپا ارزیابی کرده بود.

فراموش نمی کنیم مبلغان مسیحی در بسیاری از موارد پیش قراولان استعمار بوده اند. از این طریق هماهنگی کامل میان قدرتهای استعماری نظیر اسپانیا ، پرتغال و این اواخر انگلیس با کلیسا بوده است که سرزمینهای بسیاری در آمریکای لاتین و شرق آسیا به تصرف اروپاییان استعمارگر در آمده است.

لذا انتشار نظریات ماکس مولر و سرمونیه ویلیامز مصداق یک تیر و دو نشان بشمار می رفت  یعنی هم خدمت به کلیسا  بود و هم خدمت به استعمار انگلیس در قرن نوزدهم.

اما سرانجام حقیقت آشکار شد و انتشار ترجمه های متعدد از “ریگ ودا” به زبانهای انگلیسی ، آلمانی و فرانسه در قرن نوزدهم نظیر هاریس هیمن ویلسون (Horace Hayman Wilson سپتامبر ۱۸۷۶ – می ۱۸۶۰ ) که طی سالهای ۱۸۵۰تا سال ۱۸۸۰ یک مجموعه شش جلدی از ریگ ودا به ترجمه او در لندن منتشر شد یا ترجمه فرانسوی لانگلوا در سال ۱۸۷۰ً و یا  دو ترجمۀ همزمان آلمانی از آلفر لودیگ  وهرمان گراسمان در سال ۱۸۷۶ و چند ترجمه دیگر در اوایل قرن بیستم امکان آشنایی بیشتر همگان را  با متون ودایی فراهم کرد؛ اگرچه بعلت عدم توانایی درک این متون ، دیدگاه ایجاد شده توسط ماکس مولر و سر مونیه ویلیامز در مورد وداها تا اوایل قرن بیستم و کشف نخستین آثار تمدن دره سند بعنوان یک باور کلی پایدار ماند.

این خلاصه ای بود از نخستین دیدگاه از چهار دیدگاهی که در نوشتار پیشین در خصوص تاویل و تفسیر متون ودایی  به آنها اشاره شد.

دیدگاهی که طول در قرن نوزدهم به باوری همگانی در مورد سرودهای ودایی  تبدیل شده بود البته بودند محققینی در همان دوره نظیر ابل هانری ژوزف برگین (Abel Henri Joseph Bergaigne, اوت ۱۸۳۸-اوت ۱۸۸۸) هندشناس معروف فرانسوی که با حزم و احتیاط بیشتری به وداها می نگریستند و سرودهای ودایی را متونی آکنده از رمز و  راز دانسته  و معتقد بودند که در لابلایی این سروده ها رازهای جهان هستی به رمز بیان شده است .

در نوشتار بعدی به دیدگاه محققان هندی در خصوص تاویل و تفسیر متون هندی خواهیم پرداخت.

ادامه دارد …

مقاله ای به قلم یحیی خوشمرام

از همین نویسنده در این باره بیشتر بخوانیم : 

نماز و اسرار «یوگا»؛ بقلم یحیی خوشمرام

نماز و اسرار «یوگا»؛ بخش دوم 

نماز و اسرار یوگا؛ قسمت سوم

بخش چهارم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت سوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش ششم  ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هفتم بخش اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هفتم بخش دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هشتم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت نهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت دهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت یازدهم بخش اول؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت یازدهم بخش دوم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت دوازدهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت سیزدهم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت چهاردهم ؛ «نماز و اسرار یوگا»