حلقه های اتصال ولایت به سلسله یعقوبیه؛ قسمت سوم

۵۶۶

ماموریتی که حضرت یحیا به حضرت عیسا واگذار کرد در تاریخ ولایت کم سابقه بود.

تا آن زمان هر”ولی” عهده دار تعلیم،  تبلیغ، تلقین، تعمید، تربیت و خلاصه هر آن مهمی بود که به شریعت و طریقت، به تن و روان، به سیر و سلوک  و … مربوط و مرتبط بود.

اما همین امر موجب شده بود که عده ای به عنوان فقیه و شریعتمدار، سلسله مراتب اقتدارحوزه ای برپاسازند و خود را مسئول تبلیغ و تعلیم و قوانین و احکام دینی جابزنند و مدیریت دین را به دست بگیرند و به نام دین منویات و امیال خود را پیش ببرند.

درمقابل ولی الله، حوزه حضور و دخالت بسیار محدودی یافته و کمیت پیروانش به اقلّ قلیل کاهش یافته بود.

علاوه برآن، طریقت و شریعت مندایی مانند شریعت یهود، به امری خانوادگی و قومی و عشیره ای تحلیل رفته و بسیار کوچک شده بود.

اصول تعلیم و تربیت انسانساز صابئی- مندائی درمیان کسانی بود که بسیاری از آنها اعتنای چندانی به این امور نداشتند و برعکس علاقمندان کمال و علو مقامات معنوی و باطنی، به این دلیل که از زمره مردمان غیرمندایی بودند، راهی به این تعالیم نداشتند و از دریافت آن محروم میماندند.

یحیی مایل بود که تعالیم “گنزربا “در میان حداکثر مردم گسترش یابد ولی این امر امکان پذیر نمی نمود زیرا “تعالیم گنزربا “فقط و فقط مخصوص و مختص صابئین مندایی یعنی قوم مغتسله بود.

عصر مسیانیک

اتفاقاهمان زمان، دوره اوج انتظار ظهورمنجی موعودبود و منتظران جان به لب رسیده آن ایام را عصر مسیانیک مینامیدند.

در نوشته های کهن و متون مندرج در قرطاسهای بحرالمیت مشاهده میشد، تاریخی که برای ظهور مسیح خدا یعنی منجی موعود تشریح شده بود، با زمان حضور یحیی و زکریا انطباق داشت.

ازجانب دیگر نه فقط یحیی که عیسی و مادر او حضرت مریم عذرا، همه تربیت شدگان مکتب سلوک تن و روان با هدایت و آموزشهای زکریا بودند.

زکریا حلقه ولایت را به یحیی سپرد و یحیی پس از ظهور کبوترسفید در هوادر هنگام تعمید عیسی، رو به عموم موحدان کرده و عیسا را مسیح خدا و منجی موعودمنتظر معرفی کرد.

پس از آن، یحیی برای مهیاکردن عیسی علیه السلام او را به یک دوره اربعین به کوهستان فرستاد و این آغاز تربیت های تکمیلی عیسی توسط یحیی به عنوان تکمله آموزشهایی بودکه نزد زکریا دیده بود.

بهر تقدیر پس از اتمام دوره اربعین، یحیی به عموم مردم اظهارداشت که همه مندائیان که خواهان تجدید بیعت هستند و نزد یحیی و نمایندگان او به رود اردن میروند، به دست عیسی نیز میتوانند تجدید کنند.

اما ازهمین مقطع اختلافات عجیبی بروز کرد.

ریشه اختلافات درکجا بود؟

در متون اوانجلیک ذکرشده که نمایندگان یحیی نزد استاد خود یحیی به شکایت رفتند و گفتند که نه فقط عیسی – به نمایندگی از شما – مشغول تعمیددادن است، بلکه خودش نمایندگانی را معین کرده که آنها هم تعمید میدهند. آیا او اجازه دارد یا نه؟ و در هرحال ماندنش در این نقطه در میان پیروان شما تشتت ایجاد میکند.

از همین لحظه است که حضرت عیسی و نمایندگان ایشان از آن ناحیه در کنار شعبه ای از رود اردن دور میشوند و به نقطه دیگر میروند.

این گزارش تاریخی، گواهی از بروز جرقه اختلاف میان پیروان حضرت یحیی و حضرت عیسا است، در حالیکه آن دوبزرگوار روح واحد در دو جسم و جان واحد در دو تن بودند.

اصل ماجرا چه بود؟

ماجرای واقعی به درستی گزارش نشده است. واقعیت آن است که مأموریت عیسی، نجات بخشی مسیحایی بشریت از لایه های رسوب کرده خرافات بر فرهنگ بین المللی بود و برای این مهم، واجب بود که تعالیم حیات بخش متون آسمانی از حصار دگمهای قبیله ای و فرقه ای خارج شود ودر اختیار بشریت قرارگیرد.

یحیی این مأموریت عیسا را به عموم ابلاغ نمود، اگرچه کسی آنرا نشنید و آنهایی که شنیدند نشنیده گرفتند و به جنگ فرقه ای به عنوان هواداران یحیی با هواداران عیسی پرداختند.

عیسی و حواریون عیسا که اندک اندک فزونی می گرفتند به بیت المقدس رفتند و در آنجا عیسا به “رابی ها” و خاخام های یهودی پرخاشهای تند کرده و میزهای آنان، بساط و دکان آنها را بهم ریخته و غائله عجیبی برپاکرد و خشم آنان برانگیخته شد و نهایتا قصد قتل او کردند و با غاصبان رومی ساخت و پاخت نمودند تا عیسی را دستگیر کرده و به دار بیاویزند و به صلیب میخکوب و مصلوب نمایند.

طرایق باباجانیه و صدفیه از سلسله یعقوبیه  

به شرحی که ذکر شد قدیمی ترین طریقه تصوف که مبتنی بر تشرف، بیعت، تلقین ذکر وفکر، خلوت، صحبت، خدمت، عزلت، تخلیه، تحلیه، تجلیه است، طریقه باباجانیه میباشد که اساس آن به یحیا ولی الله میرسد و تا به امروز نسل اندر نسل و یداً به ید و صدراً به صدر ادامه یافته است.

اما عیسی نیز پیش از آن که به آسمان بالا انتقال یابد و در اقلیم هشتم مستقرشود، حواریون خود را گردآورد و هریک از قطاع عالم را مشخص کرد و به حواریون خود امرفرمود که با تعالیمی که از عیسا دریافت کرده اند و نفسی که عیسا به آنان بخشیده به هند، به چین، ایران و سایر نقاط آسیا و همچنین به ممالک و دیار مختلف اروپا و آفریقا بروند و به تعلیم و تربیت طالبان قابل و سالکان الی الله بپردازند.

حواریون عیسا، پیوندشان باشریعت در فضای ولایت و تعالیم سلوک طریقتی بود و هریک رشته اتصال خود را مستقیما از عیسا دریافت میکرد.

از میان عموم حواریون، عیسی به شمعون پطرس امر فرمودکه در بیت المقدس باقی بماند و مردم آن دیار و قراء و شهرها و روستاهای اطراف مانند ناصریه و بیت اللحم و غیره را ارشاد و هدایت فرماید.

یوسف برناباس حواری و العازر حواری را امر به هدایت و ارشاد در قبرس و سیسیل و رُم فرمود و بعدا پائولوس به آنان ملحق شد و سپس عازم رم گشت و در آنجا به اشاعه تعالیم عیسا پرداخت.

سال ۱۸۰ میلادی یکی از کشیشهای اهل لیون به نام اسقف ایرانئوس دُ لیون امر به جمع آوری عموم نسخه های مکتوب تعالیم عیسا علیه السلام داده و سپس همه آنهارا منهدم کرد و در آتش سوزاند به غیر از چهارانجیل کانونیک.

در سال ۲۲۰ تا ۲۸۰ میلادی مانی بن فاتک بالقب فرقلیطوس ظهور کرد و قرائتی اصیل از انجیل پاک حی عیسی ارائه داد.

در سال ۳۲۵ تا ۳۴۵ میلادی در جلسات گفتگوی اسقفها در نیسه در رم در زمان کنستانتن قیصر، قرائتی کاملا کلامی از دین نصرانی مبتنی بر تثلیث و تصلیب تدوین و به عنوان تنها قرائت رسمی و حکومتی مسیحیت به جهان ارائه گردید.

اما در موازات این مکاتب، مذاهب و مسالک منتسب به نصرانیت، طریقت باطنی و رهبانی یعقوب بن زبدی قدیس یا همان سن ژاک یا سن دیاگو که چنان که گفتیم به طریقت صدفیه معروف میباشد بصورت مسلسل و بلاوقفه و نسل اندر نسل و صدرابصدر و یدابید تا به امروز ادامه یافته است، که توضیحات بیشتری درباره آن ارائه خواهد شد.

نکته قابل توجه آن است که طریقه باباجانیه از یحیی جاری است و طریقه صدفیه از ژاک قدیس جاری است. این طریقت هردو درمغرب زمین انتشارداشته اند و سرچشمه هر دو آنها به سلسله یعقوبیه میرسد و مبداء شاخص هر دو طریقت حضرت زکریای نبی است و بایکدیگر تخاصم و جدالی هم نداشته اند.

درمورد حضرت مانی و مغتلسه کوچ کرده به تیسفون گفتارهای جداگانه خواهیم داشت.

همین اندازه دراینحا کفته میشود که مانی، (زاده ۱۴ آوریل ۲۱۶ میلادی متولد شد و در – در ۲ مارس ۲۷۴ میلادی به فتوای هیربدکرتیر جنایتکار به شهادت رسید.

جانشین مانی تا سال ۲۸۰ میلادی نسخه های کتابهای او را از هدم و حرق نجات داد و خودش هم از قتل عام وسیع مانویان جان بدربرد و سپس بنا به وصیت مانی به ارشاد و هدایت طالبان قابل و سالکان مشغول شد.

طریقت مانوی «زندیقیه» نام داشت و سالکان و پرسایان این طریقت که آموزه های جانشینان مانی را از «زند» و «پازند» بکار میبستند، «زندیق» خوانده میشدند.

حلقهء پیوند تربیت و آبیاری درخت انشاء

بعد از گاثاها، کهنترین منظومه ایرانی، درخت آسوریک نام دارد. رساله کوتاهی است به خط و زبان پهلوی اشکانی.

حضرت مانی فرقلیطوس اسرار عظیمی درباره آبیاری و ‌پرورش درخت انشاء تبیین فرموده که به آموزه های پایه ای او باز میگردد. مانی از خانوادهء مرکب اشکانی- مغتسله (شاخه از مندائیه) بود.

هر آدمیزادی اگر در بستر کمال رشد یابد نمونه ای از درخت انشاء است :

رشد نشئه نشئه و طبقه طبقه.

از نشئه اول بیرون میرودو وارد نشئه دوم میشود و از آن خارج میشود و وارد نشئه سوم و …

نشئه اول حبه و هسته

نشئه دو م جوانه اولیه

سوم ساقه و ریشه

چهارم برگ و فتوسنتز

الی مالانهایه

از یک مرحله این تحول انشائی، از تن وارد مرحله کالبد اختری میشود.

درخت انشاء نماد و سمبل سالک در حال رویش و پویش است.

آموزه های دکتر سیدمصطفی آزمایش 
انتشار : اینفوصوفی 

« استفاده از مطالب با ذکر نام نویسنده و منبع بلامانع است.»

در همین رابطه بیشتر بخوانیم : 

آشنایی با طرایق پرسایی در مغرب زمین؛ قسمت اول

طریقت «باباجانیه» از سلسله یعقوبیه؛ قسمت دوم