وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُون
آیه ۵۹ سوره القصص
خداوند هرگز مردم سرزمینی را به هلاکت نرساند مگر آن که در پایتخت آن سرزمین، پیغمبری و نماینده ای برانگیخت که نصیحتهای توحیدی و هدایتهای الهی را بیان فرماید و مردم را بیدار کند. اما مردم عموما اعتنایی به اندرزهای او نکردند و بیتفاوتی پیشه کردند و خودرا به خواب زدند. و به این ترتیب علیرغم عنایتی که خداوندبه حالشان کرده و رسول و نماینده برایشان فرستاده بود، آنها نسبت به خودشان ستم و ظلم کردند و درنتیجه همه گرفتار مصیبت شدند و خداوند هرگز هیچ تمدنی را در کام هلاک منغمر نساخت مگر آن که اکثریت ساکنانش ستمگران بودند (یعنی نه فقط بر دیگران ستم میکردند، بلکه با ستمگری و ستمگران کنارآمده بودند!).
بخش آخر آیه میفرماید:
وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُون
یعنی اهل یک تمدن وقتی ستم پیشه شدند، ساعت هلاکت آن تمدن فرارسیده است!
حال ممکن است سئوال شود که آیا در میان مردمان آن قوم هیچکسی غیر ستمگر یافت نمیشود؟!
پاسخ این است که در بحث ظلم و ستمگری مردم سه دسته هستند:
دسته اول – ظالمین و ستمگران اند، که از حدخود تجاوز میکنند و به دیگران زور میگویند و آزادی و حقوق آنان را چپاول میکنند.
دسته دوم – مظلومین اند که حقوقشان چپاول میشود و فریاد اعتراضشان بلند است اما بجایی نمیرسد.
دسته سوم – که “اکثریت خاموش” نامیده میشوند کسانی هستند که با “ظلم کنار می آیند” یعنی هر اتفاقی برای همسایه شان یا حتی برای خودشان بیفتد عکس العملی نشان نمیدهند و میگویند این مشیت الهی و خواست خدا است و اگر خدا نمیخواست این چنین نمیشد و ما وظیفه ای جز سکوت و تسلیم دربرابر مشیت الهی چاره دیگری نداریم.
به این ترتیب اکثریت قریب به اتفاق جامعه نسبت به ظلم راه تسلیم درپیش میگیرند و در این شرایط، فساد بر ارزش های توحیدی غلبه میکند و زمینه برای هلاکت آن تمدن به وجود می آید.
مثلا آثار باقیه از تمدن پُمپِئی در رم باستان را مشاهده میتوان کرد که در اثر انفجار ناگهانی یک کوه خاموش و سرازیر شدن گدازه های سوزان، سراسر سرزمین و مردمانی که در شهرها و روستاهای آن ناحیه بودند در عرض ساعتی قلیل تبدیل به مجسمه های سنگی شدند.
البته سختترین نوع بلا وقتی میرسد که شخص رسول و نماینده الهی که عین رحمت و لطف است و هرگز برای خودش اجر و مزدی از مردم نمیطلبد و کاری جز هدایت و گستردن چتر عنایت ندارد مورد ستم ظالمان قرار بگیرد و مردم نیز در قبال این امر سکوت اختیارکنند و خودشان را به نفهمی بزنند و “باظلم کنار بیایند”!
قضیه وقوع کرونا بعد از عروج دکتر نورعلی تابنده حضرت آقای مجذوبعلیشاه، تصادفی نیست. بسیاری هستند که نشانه قهر الهی را – چه ما بخواهیم و چه نخواهیم- در آن میبینند.
حضرت آقای مجذوبعلیشاه در نهایت سلامتی، به حصر تحمیلی خانگی به دست ظالمان و ستمگران دچار شدند و ظرف دو سال انواع ابتلائات از قبیل گردن درد و زونا و مشکلات کلیوی و ریوی وتنفسی و غیره برای ایشان عارض شد.
در عین حال سموم کشنده ای نیز بطور تدریجی و مداوم به ایشان تزریق میگشت و از پرستاری اطباء شایسته و حاذق ممنوع و محروم بودند.
در یکی از آخرین جملاتی که فرمودند اظهار داشتند:
“من الان دارم برای این که یک نفسی بکشم جنگ میکنم”!
در این اوضاع و شرایط ناجوانمردانه و متالم کنند – که همه بوضوح مشاهده میکردند – آیا چنددرصد مردم هشتادمیلیونی ایران و هشت میلیاردی جهان حاضر شدند این ظلم آشکار را جدی بگیرند وعلیه آن فریاد دادخواهی بلندکنند؟
آیا غیر از آن بود که نزدیکترین افراد از صحابه و پیروان ایشان مدام میگفتند: «همه چیز دست خودشان است و به ما مربوط نیست درکار قطب زمان دخالت کنیم!» این حرفهای عجیب را حتی از بعضی از مشایخ بزرگوار ایشان هم عده ای شنیده اند و نقل کرده اند.
اگر هم عده ای با نهایت عسرت و حَرَج میخواستند کاری بکنند و صدای اعتراضی بلند نمایند، اکثریت به اصطلاح “درویشها و فقرا” مانع میشدند و بلوا به راه مینداختند.
بحث بر سر انتقام الهی نیست.
بحث بر سر قانون طبیعت است.
مثالی میزنیم:
دانشمندان میگویند که فعالیتهای گوناگون صنعتی دارای اثرات مخرب جانبی است که نهایتا به متلاشی شدن “لایه ازوسفر” می انجامد. ازون مولکول خاصی از ترکیب سه اتم اکسیژن است که در سطح فوقانی جو و آتمسفر مانند یک چتر عظیم حافظتی سطح کره زمین را از تشعشات قوی و مهیب و مرگ آور ماوراء بنفش خورشید محافظت میکند.
اگر این لایه از بین برود، فقط کارخانه دارهایی که برای تزریق بیرویه تولیدات بیحاصل در جامعه مصرفی سبب متلاشی شدن لایه ازون در جو زمین هستند، هلاک نمیشوند، بلکه گیاهان و جنگلها و ماهیان و مرغان و خزندگان و پرندگان و درندگان و دوزیستیان و آدمها و میمونها و خلاصه کلیه جنبندگان و زیندگان بنا به قانون عام “عمل- عکس العمل طبیعت” نابود و هلاک میشوند.
وجود یک “ولی حق” در دنیا و چتر حفاظت و حراستی که به واسطه “حضور معنوی و مقدس او” برسرمردم گسترده میشود مانند همین “اوزسفر” است.
“ولی خدا” دائما میگوید مردم بیایید و بااعمال صالحه خودتان این “اوزسفر معنوی” را به نفع خودتان و محیط زیستان و نسلهای آینده بشریت و حفظ حرث و نسل و حفاظت از موجودات زنده تقویت کنید و با اعمال غیرصالحه و فاسده این “اوزسفر حمایتی و حفاظتی”را تخریب ننمائید.
حال فرض کنید که یک عده بیایند، که نه فقط “اوزسفر” را حفظ نکند، نه فقط “اوزسفر “را تخریب کنند، بلکه خود شخص “ولی خدا” را هدف بگیرند و بکوشند که او را حصر نمایند و مسموم کنند و بلندگو و میکروفن را از دست او بگیرند و او را به اختناق و خفقان خبری دچار سازند و مانع ملاقات و دیدار اصناف مردم با او شوند و بکوشند تا بانواع ترفندها اورا از پای بیندازند تا دیگر از این حرفها و سخنها نگوید و دست ظالمان را از ظلمشان کوتاه نکند!
در چنین شرایط خطرناک و بحرانی، دیگران هم ظلم به “ولی خدا” را همینطور راست راست نگاه بکنند و خم به ابرو نیاورند و بگویند “همه چیز دست خودش است. او “ولی خدا” است. ما چکاره هستیم که بخواهیم اعتراضی به ظلم بکنیم”.
بعد که “ولی خدا” عروج میکند، و لایه “اوزسفر” باز میشود و تشعشعات ماوراء بنفش جهشهای مرگبار بیولوژیک در ساختمان سلولی ویروسها و باکتریهاو و میکروبها فراهم میکند و ناکارآمدی سیستم ایمنی بدن موجودات زنده در برابر هجوم این ویروسها ی جهش یافته بروز و ظهور مینماید، ناگهان مشاهده میشود که عده ای یاد مقوله ای به نام “عدل الهی” میفتند و “عدل خدا” را زیر سئوال میبرند و مباحث تشکیکی طرح میکنند و میگویند که اگر عده ای بدکرده اند و جنگلها را به آتش کشیده اند، چرا باید یک میلیارد جانور بیگناه که در جنگلها ،بی آزار زندگی میکردند، تلف شوند و هزاران هزار مردم کشته و خانه خراب و بیچاره گردند و غیره … در حالی که قبلاً و مکررا ً “ولی خدا” به تصریح تمام هشدار داده بود که :
” وَاتَّقُوا فِتْنَهً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ”
آیه ۲۵ سوره انفال
بپرهیزید از این که آتش فتنه ای به پا کنید که زبانه های حریق آن فقط دامن ستمگران را نگیرد و عام و خاص و تر و خشک را با هم در لهیبهای خود خاکستر نماید.
این عِقاب حتمی الوقوع که خداوند از آن حذر میدهد همان تحقق اصل “قانون عمل و عکس العمل طبیعی” است!
آری، دوستان عزیز! این انتقام الهی نیست.
این قانون طبیعی “عمل و عکس العمل زمینی” است.
خداوند “ولی خود” را میفرستد که بگوید ای مردم از این قانون قطعی الاجرای عمل و عکس العمل طبیعی بترسید و برخودتان ظلم و ستم مکنید و همسویی باستمگران را روا مدانید، که عواقب سختی دامن همه را خواهد گرفت.
این وظیفه ولی خدا است که انذار کند و هشدار دهد.
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
آیه ۴۱ سوره الروم
به سبب دستاورد ظالمانه ستمگران سراسر روی زمین اعم از دریاها و سرزمینها را فساد فرامیگیرد و در عکس العمل نسبت به آن نتیجه این فساد به خود مردم همسو با ظلم چشانیده میشود، تا مگر برای یکبارهم که شده متنبه شوند و از مسیر خطا و غفلت و جهالت به صراط مستقیم بازگردند.
اینفوصوفی افتخار آن را دارد تا با هماهنگی و بنا به درخواست و با موافقت نگارنده ، مطالب، اسناد، شواهد و مقالاتی که برای ما ارسال می شود را منتشر نماید.
منتظر نظرات، پیشنهادات و انتقادات همراهان و یاران گرامی هستیم.
مقاله ای که از نظر گذشت یکی از مقالات دریافت شده از مخاطبان محترم اینفوصوفی است که برای بخش تماس با ما ارسال شده است.
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.