مقالات وارده؛ «مهندسی افکار و ذهن»

۳۸۶

سلام و درود حق و بر حقیقت طلبان

مهندسی افکار و ذهن که از آن با عنوان استحمار  یاد میشود؛ با سوء استفاده از عقاید در جریان رخدادهای منتهی به دو سال و نیم پایانی حیات جسمانی دکتر نورعلی تابنده برای عملی کردن نقشه ها که استثمار نام دارد.

شناختن و روانکاوی ایی از کسانیکه در این دوران ایفا نقش کردند شاید راه گشایی بهتر باشد تا چگونه با آنها صحبت کنیم.

وادار کردن جامعه ایی به پذیرشِ آن چیزی که آرمان هایِ گروهی خاصّ است به شکلی که جمعیتی(گول خورده) فکر کنند خودشان آن تصمیم را گرفته اند.

به نحوی که اگر حق گویان و حقیقت طلبان و یا حتی خودِ خنّاس ها( “اکثرا به نام دجال میشناسیم”) به آن خواسته ی از قبل برنامه ریزی شده توسط خودشان  انتقاد کنند با اعتراضِ افرادِ تسخیر شده مواجه میشوند و مُصرَّند بر تحققِ هدفشان.

ما در اینجا با گروهی رو در رو شده ایم که انسانیت و راستی و آزادگی را فدای اهدافِ شخصی و گروهی خودشان کرده و میکنند و حاضرند بهترین انسان ها را قربانیِ اهداف پلیدشان کنند و از امکانات برخوردار هستند.

اولین مرحله استحمار عوام و از بین بردن قدرت تفکر و تعقل به خواسته یِ خودِ افراد است به این شکل که اولا کاری میکنند افراد به یک مسئله ای که، «نباید!»،  آنچنان ایمان بیاورند که حتی با دیدن و متوجه شدن اعمالِ غیر انسانی ،به هیچ وجه اجازه ی تفکر و تعقل به خودشان ندهند و جرأت زیر سوال بردن آن موضوع نداشته باشند.

که برایِ مقابله با این مرحله بایستی آن ترس های موهوم «خیانتِ به رهبرِ فکری و پیروان،ضربه به عقیده، خشکیدن شاخه ی طوبی، آتشِ قهر الهی و جهنم یا…… در انتظار هست!؛ اگر فرد بخواهد حتی فکر کند که عملِ اشتباهی در حال انجام هست» را پله پله و با مطالبی که خودِ افرادِ تسخیر شده قبول دارند از بین بُرد تا خدایِ نکرده عملیات شیاطین اِنسی واردِ فازِ بعدی نشود.

ولی اگر از این مرحله گذر کرد، دیگر قادرند جامعه را راضی به سکوت و یا حتی همراهیِ در عملی کنندکه، انسانیت را از بین میبرد ؛در این شرایط با چندین طیفِ فکری و روحی مواجه میشویم.

گروه اول – عده ای که کلا گول نخورده و شرایط را میبینند و درک میکنند ولی به خاطرِ قِلَّتِ عِدّه و عُدّه یا اعتراض میکنند که اگر توسط سیستمِ ظالم شناخته شوند نتیجتاً ساکتشان میکنند یا حذف یا منتظر تغییرِ شرایط میمانند ،یا زیرکانه و محتاطانه تلاش در بیداریِ افراد میکنند تا خودشان شرایط را تغییر دهند و بیداری سریعتر حاصل گردد و از ادامه روندِ سیکلیِ استحمار و استثمار جلوگیری کنند.

گروه دوم – افرادِ استحمار شده ای که نه ثمره ای برایِ دجال دارند و نه برای مُحِقّان ، مطلقاً ساکتند ،که اگر دنبال حقیقت باشند بخاطر وابسته نکردن خودشان به تفکری خاص و نداشتن نگرش متعصبانه ، بهتر میتوان شرایط را برایشان تشریح کرد.

گروه سوم- کسانی که به یک نحوی با استحمار دعوت به انجام عملی شده و کم و زیاد در مسیرِ دجال گام برداشته اند ،مثلا در زمان اعتراضِ افرادی که ایرادِ کار را می دیدند نسبت به آنها عکس العمل نشان میداده اند.

بسته به میزان و نحوه ی نشان دادن عکس العمل نسبت به فرد حق گو، فردی که در گروه سوم است تحت فشار روحی قرار می گیرد یعنی یا تسلیم وجدانش میگردد و اشتباهش را قبول میکند و یا اینکه دانسته انسانیتش را فدای کبر و غرور کرده و متاسفانه در ورطه ی نابودی میافتد.

و اینکه اکثریت افراد حاضر نمی شوند نقصِ عملِ خود را ببینند یا قبول کنند، از ترسِ نحوه ی عکس العملِ گروه بر حق گرفته تا عذابِ وجدانِ خودش، ناخواسته در ضمیر نا خود آگاهش با این آگاهی و بیداری مبارزه کرده تا زیر بارِ مسئولیت نرود.

که با توجه به میزان تربیت و انسانیتش، نحوه و میزانِ برخوردش با اطرافیان و خودش متفاوت هست، از قبول اشتباه و سعی بر جبران یا منزوی شدن و  سکوت پیشه کردن گرفته تا بعضی ها که دیگر خود را شریک در جرم میبینند و بعضی ها حتی از  اواسطِ کار ،متوجه عملِ غیر انسانی شده ،ولی ادامه داده اند که متاسفانه کم کم در سراشیبی بی بازگشتی از بندگیِ شیطانِ درون افتاده اند ،و دیگر با گروه دجال در اوایل به نحوی مجبور به همراهی میشوند و کم کم با شریک در اعمالشان شدن با از بین رفتن انسانیتشان رفته رفته به خودِ دجال مشابهت پیدا میکنند و کاملا در خدمت تاریکی قرار میگیرند

این اشخاص ،به خاطرِ از بین نرفتن آبرویِ نداشته شان و  وجهه ی خلافِ واقعی که در اذهان مردم از خود ساخته اند ،همراه با دجال شده و به افرادِ جویای حق حمله ور شده و سعی میکنند نتیجه ی کارهای خلافشان را که رو شده و همه میبینند که چه عملِ زشتِ غیر انسانی اتفاق افتاده است را به حقیقت گویان نسبت دهند و با سنگ تفرقه انداختن و اتهام زدن و یا هر حرکتِ انحرافی که بتوانند از مسیر اصلی منحرف یا منصرفشان کنند، سعی بر این می کنند که کسی به آنها توجهی نکرده یا خودشان را سرگرم و در گیر با یکدیگر کنند و هر روز دنبال راه های تازه ای میگردند تا سرکوب شان کنند.

اگر سرِمان را از برف بیرون بیاوریم و اندکی تفکر کنیم اظهر من الشمس است.

ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است، این را مد نظر داشته باشیم که آنها با اشخاص دشمنی ندارند با اندیشه ها و عقاید مشکل دارند و هنوز متناوباً در حال استحمار و استثمار هستند و در پی عملی کردن نقشه هایشان.

سکوت ، بی عملی و بی فکری ما دقیقا چیزیست که آنها خواسته و میخواهند تا راحت کارشان را انجام دهند ، پس نباید باعث و بانیِ راحتی و آسایش دشمن باشیم و کمک سیرِ مسیرش ،باید سدّی باشیم مقابلشان.

اگر قصد قضاوت عمل و فکر خودت را داری نظاره کن سکوتت پسندِ چه کسی ست؟!

یا تحرکِ فکری و عملت و نقش بیدار کننده ات  به ضرر چه کسانی است؟!

راحت میتوانی متوجه شوی که داری آب به آسیاب دشمن می ریزی ؟!یا آتش بر خانه ی ظلم؟!

اینکه خیلی ساده و محترمانه بدون دشمنی و تخریبِ اشخاص یا گروهی فقط چند سوال جهت روشن شدن مسئله ای مهم ،آن هم  بالاترین دست آورد زندگیت (حذف راهبر و پیشوای فکری و عقیده)، میخواهی با متانت روشن کنی ،بعد عده ای از اول نمیدانم چرا فکر میکنند که ما استحقاق پاسخی روشن را نداشته و نداریم ،اگر واقعا ریگی به کفش ندارند ،از اول که سوالها کمتر بود چرا مثلا کم محلی و بی محلی میکردند؟ اگر دنبال تفرقه انداختن نبودند مگر چه کاری برای آنها داشت که ترتیب یک تماس تصویری بین کسانی که همان وقت فریاد حصر سر می دادند با حضرت آقای مجذوب علیشاه ارواحنا له الفدا مهیا میکردند تا رفع شبهه شود.

نه برادرانم اینها می فهمیدند که حضرت آقا دقیقا بر همین عقیده هستند که اطرافیانشان با ایشان دشمنی میکنند و اگر تماسی حاصل بشه که پخش زنده باشد دیگر قدرت سانسور را ندارند!

یعنی اینقدر شعور نداشته و ندارند که بفهمند بازی با احساسات و عقاید دیگران و عدم پاسخگویی و خود را در عرش دیدن و بقیه را به دید گوسفند نگاه کردن نمی تواند دوام داشته باشد و صبر این جماعت تمام میشود و ناچاراً از بیان خواسته شان از خواهش و تمنّا روبه درخواست مؤدبانه و کم کم آنها را موظف به پاسخگویی دانستن و بعد اقدام از طریق مجاری قانونی و بین المللی سوق داده میشود تا مجبور به پاسخ  بشوند.

انشأالله ما عمل میکنیم خداوند اثرش را میدهد، منتظریم ریشه ظالم با آه دل درویش از جا در بیاد که دیگه نتونه پا بگیره.

به حق آبروی آبروداران درگاه که روسیاهی و خاری در دنیا و عذاب آخرت نصیب کسانی که خرابکاری کردن و سعی بر قبول اشتباه و جبران ندارند بشه.

اینفوصوفی افتخار آن را دارد تا با هماهنگی و بنا به درخواست و با موافقت نگارنده ، مطالب، اسناد، شواهد و مقالاتی که برای ما ارسال می شود را منتشر نماید.

منتظر نظرات، پیشنهادات و انتقادات همراهان و یاران گرامی هستیم.

مقاله ای که از نظر گذشت یکی از مقالات دریافت شده از مخاطبان محترم اینفوصوفی است که برای بخش تماس با ما ارسال شده است.

 نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.