مقالات وارده؛ «خودخواندگی، میراث نامشروع حکومت با خائنین»
در حالیکه جناب دکتر تابنده در سال ۱٣۷۵، بر کرسی قطبیت و ارشاد دراویش گنابادی می نشیند ، با انتشار بیانیه ای سعی می کند، مانیفیست خود را رسما اعلام کند.
در بند ٣ از این بیانیه با برشمردن وظایف مقرره ، سه مقوله وظایف شریعت ، وظایف طریقت و احکام شخصی را برای دراویش تقسیم و تفکیک نمی نماید و مرزهای آن را به پیروان خود خاطر نشان می سازد.
در بخش مهمی از این بیانیه، ایشان با ارجاع دادن به شخص[ مشخصا مقصود هر درویش] مسائل شریعت را به مجتهد جامع الشرایط ، واحکام طریقت را از بزرگ وقت و تربیت عرفانی را هم به عرفای عظام ارجاع می دهد.
اما به نظر و قلم این ناچیز ، مهم ترین بخش بیانیه همین قسمت است.
چرا که اکنون با گذشت ۲٣ سال می بینیم ، بیشترین چالشی که برخی مریدان با آن دست به گریبان بوده، همین نکته است و ایشان برای این مشکل کلید و راه حلی کار آمد پیش روی مریدان گذاشته است؛ تا بجای تقلید کورکورانه ، تفکر را در جامعه تحت سیطره خود نهادینه کنند.
بخشی از بیانیه دکتر نورعلی تابنده به شرح زیر است :
«احکام شخصی به تشخیص خود شخص است به این معنی که خداوند متعال خواسته است قوای معنوی بندگانش را بکار واداشته و تعالی دهد ، لذا آنان را موظف ساخته است که در خارج از دو قلمرو سابق الذکر مشخصا با فکر و منطق شرعی تکلیف خود را بیابد »
این قسمت از بیانیه ایشان باید اهمیت زیادی داشته باشد ، چرا که مکررا در بیانیه ها و سخنرانی های دیگر به این مهم اشاره می کنند.
در ادامه همین بیانیه و در بخش پایانی ، ایشان دوباره در بند و ماده ای دیگر بر این مهم تاکید مجدد می ورزند.
علت تکرار و تأکید مجدد دکتر تابنده بر این موضوع نشان از اهمیت این امر نزد ایشان دارد.
« بند ۴ – بنابر این دخالت و اظهار نظر در مسائل اجتماعی در قلمرو طریقت نیست و فقرا نباید متوقع باشند که از این حیث از طرف بزرگان دستوری به آن ها داده شود، عمل و نیت خود را خالصانه لوجه الله کرده ، تکلیف خویش را بیابند و بزرگان هم در این مسائل اظهار نظر نمی کردند برای اینکه تصور نشود که از وظایف طریقتی است و همین روش و عدم دخالت در مسائل احتماعی کماکان بر قرار خواهد بود .»
اهمیت این بیانیه پیرامون آزادی اندیشه تا بدانجا است که مشاهده می شود در اکثر به اتفاقِ بیانیه های بعدی و سخنرانی ها مکرراً به آزادی قلمروی اجتماعی شخص اشاره فرموده و فقرا را به اولین بیانیه – که در بالا بخشی از آن آورده شده است – ارجاع می دهند.
در این مختصر نوشته ، تنها به چند نشانی از فرمایششات ایشان که به بیانیه اول در تفکیک وظایف آورده شده اکتفا می شود :
بیانیه یکم مهرماه ۱٣۷۶ بند یازدهم
بیانیه دوم تیر ۱٣۷۸ – بند هفتم
بیانیه اسفند ۱٣۸۰ – بند هشت
بیانیه هشتم تیر ماه ۱٣۸۱- بند پنجم و..
فقط با نگاه به اولین بیانیه در می یابیم، دکتر تابنده همواره تلاشی ارزشمند در تعیین حدود دو قلمرو «شریعت – طریقت» و دیگری در قبال «آزاد اندیشیدن و تفکر» نزد پیروان خود ، آن هم در مختصاتی از جغرافیای فرهنگی-اعتقادی که تقلید را به تحقیق و چگونه اندیشیدن ترجیح می دهد، توصیه می نمایند.
ایشان مسیری آگاهانه و روشمند برای انسان معاصر را پیشروی مریدان خود می گذارند؛ تا آنها را هرچه بیشتر به اندیشیدن و جستجوی حقیقت دعوت کنند.
بنابراین تعیین حدود دو قلمرو «شریعت – طریقت» و احترام به آزاداندیشی هر فرد را باید مهم ترین دست آورد ایشان در مکتب عرفان و ترویج آن در جامعه ایران امروز برشمرد.
اکنون با این مقدمه مختصر و بررسی دو قلمرو «شریعت و طریقت» از دیدگاه دکتر نورعلی تابنده، نویسنده قصد دارد به بررسی عنوان و کارکرد « نمایندگان» در واقعه بعد گلستان هفتم در طریقت صوفیانه گنابادی بپردازد.
در میان اهل سلوک و طریقت هر امر طریقتی و تربیتی با امر و اجازه بزرگ انجام میشود.
در دامنه واژگان عرفان و تاریخ عرفان از کشف المحجوب هجویری تا انسان کامل عزیز نسفی و… شما با اصطلاحات و کلمات بسیاری از ابدال و اوتاد و اقطاب و اوصیاء بر میخورید.
اما واژه نماینده یا به صورت شورائی «نمایندگان » با این شکل و محتوایی که در دوران حصر خانگی دکتر تابنده تا پایان حیات جسمانی ایشان دیده ایم در طریقت هرگز وجود نداشته و یا اصلا نویسنده از آن بی اطلاع است.
بنابر گفته جمعی از خدمه و معتمدین که در روزهای آغازین حصر خانگی دکتر تابنده هنوز افتخار خدمتگزاری ایشان را داشتند ، حکایت می کنند که دکتر تابنده نمایندگانی را که با هدف حل مشکلات دراویش با حکومت بحث حکمیت را مطرح ساخته بودند، آنها را از چنین اقدامی برحذر داشته بود. اینطور به نظر میرسد ایشان با اشاراتی به رویداد تاریخی مهم بدو اسلام و پرداختن به موضوع حکمیت ابوموسی اشعری ، از تحمیل اراده ای بر سر موضوع حکمیت بر اراده خودشان هشدار داده بودند.
بنابراین می بینیم واژه «نماینده» در تاریخ تصوف تنها در همین برهه زمانی دیده می شود.
به طریق اولی ، واژه «نمایندگان» آنهم بصورت شورائی به همان اندازه غریب، ناآشنا و بدیع است.
افزودن پسوند افتخاری که به تعبیری مفهوم – خود را بزور تحمیل کردن – را در ذهن مخاطب تداعی می کند، در نوع خود نشاندهنده آن است که در دایرهالمعارف واژگان تصوف و عرفان این واژگان بیگانه بود و نمی تواند به نیکی سطری را بخود اختصاص دهد.
اما در کمال ناباوری شاهد بود که همین واژه نمایندگان یا نمایندگی با ترفند «حل مشکلات اجتماعی دراویش زندانی» همزمان با تحمیل شرایط حصر خانگی به دکتر نورعلی تابنده، بتدریج طی چند بیانیه در قلمرو مناسبات طریقتی توسعه پیدا کرد!
روشی غیرمعمول و خلاف سنن مرسوم در طریقت نعمت اللهی!
براساس سنت مرسوم ، اجازات طریقتی همواره با اصلِ حد و حدود و موقعیت مکانی و شرایط زمانی ارتباط مستقیم داشته اند؛ به عنوان مثال، درویشی ممکن است بعد از سالها اجازه اقامه نماز جماعت با صدور اجازه به مقام دستگیری و شیخی برسد، اما اینکه کسانی برای اداره امور اجتماعی جامعه فقری وظیفه ای بر عهده گیرند و بصورت شورائی در مورد امور سلسله تصمیم گیری کنند، تاکنون در تصوف و سلاسل فقر و درویشی مسبوق به سابقه نبوده و عدول از سنت متصوفه بشمار می رود.
به جرأت می توان گفت موضوع نمایندگی یا به بیانی دیگر «قطبیت شورایی» هزار سال پس از ماجرای سقیفه بنی ساعده عجیب ترین بدعت در تاریخ اسلام و تصوف بشمار می رود.
چگونه نمایندگی شورائی ( افتخاری یا بهتر است بگوییم تحمیلی) توانست اجازه ورود به قلمروهای شخصی و طریقتی سالکان را پیدا کند؟
از نادرترین اقدامات این هیئت نمایندگی افتخاری درخواست اشدّ مجازات برای موکلان – دراویش بازداشتی – از بیدادگاه هایی بود که قضات فاجر و ظالم امنیتی ، نظیر مرتضوی و مقیسه بر مستند قضاوت آن تکیه زده بودند.
از دیگر اقدامات عجیب این هیأت نمایندگی «اعلام برائت» از دراویشی بود که فقط و فقط بخاطر نگرانی از تهاجمات نیروهای آتش به اختیار که پیشتر سابقه تخریب و هدم اماکن مذهبی آنها را داشتند، دست به تجمع مسالمت آمیز زدند.
این نمایندگان پس از واقعه شوم گلستان هفتم با انتشار بیانیه های پیاپی با برائت جویی از دراویش بی دفاع و اقدامات ایذاعی زمینه ساز فراهم آوردن چوبه دار برای درویش محمد ثلاث و شهادت سردار محمد راجی زیر شکنجه شدند.
در ادامه این روند شگفت انگیز و غریب، شورای نمایندگان افتخاری در بی عدالتی در برابر دیدگان ناباور جامعه جهانی گوی سبقت را از دستگاه قضایی ربودند و نه تنها در روند رسیدگی به اتهامات مجعول در پرونده محمد ثلاث در دادگاه ممانعتی بعمل نیاوردند بلکه در دفاع از به دار آویختن وی به دست و زبان بیدادگاه قضائی مبدل شده و همه کار کردند تا حکومت را وادار سازند تا در اجرای حکم محمد ثلاث تعجیل به خرج داد و اعدام وی را تسریع بخشیدند.
هماهنگی و همدستی و گاهی پیشی گرفتن از حکومت تا کجا؟!
از دیگر اقداماتی که می توان مدال افتخار آن را بر گردن این نمایندگان شورائی افتخاری آویزان کرد؛ پاکسازی سلسله از تمامی سایت ها ، کانال ها و شبکه ها و رسانه های خبری بود که سالیان سال در امر پوشش دادن به اخبار و سخنرانی ها و مراسمات همت گمارده و فعال بودند.
حذف پایگاههای اطلاعرسانی در سلسله و جایگزینی آنها با دیگر کانالها و سایتهای وابسته به همین هیأت نمایندگی می رفت تا سناریوی طراحی شده ناشی از مذاکرات هتل استقلال با نمایندگان افتخاری را محقق سازد!
شورایی که با آغاز حصر قرار بود پیگیر وضعیت زندانیان شود اکنون به سخنگوی حکومت در سلسله و در نزد پیروان اهل طریقت مبدل شده بود
زندانیان وجه المصالحه با حکومت شدند!
سرنوشت مددکاری و اکثر موقوفات سلسله در هاله ای از ابهام فرو رفت!
حضور ناگهانی دکتر نورعلی تابنده برای نخستین بار پس از حصر خانگی در حسینیه حائری تهران در یک جمع عمومی – بتاریخ عصر چهارشنبه ۲۸ شهریور ۹۷ تاسوعای حسینی – و معاف کردن شورای نمایندگان هم مانع پیگیری این روند غریب توسط این اشخاص نشد.
رفته رفته سناریوی هتل استقلال می رفت تا پس از چند سال جامه عمل بخود بپوشاند.
پیام حضرتش در آخرین جمعه ، قبل از واقعه گلستان هفتم و اشارت ایشان «به نزدیک شدن به روزگار غریب» همچنان ادامه دارد…
اما براستی عدم پاسخگویی نمایندگان خود خوانده یا افتخاری یا تحمیلی می تواند تبعات و پیامدهای تصمیم ها و بیانیه های آنها را دوران حصر خانگی دکتر نورعلی تابنده پس از رخدادهای گلستان هفتم که سرانجام به قتل دکتر نورعلی تابنده انجامید را تطهیر و پاک کند؟!
امید که آقایان نماینده با پاسخ به این پرسشها ، خود را از منجلابی که با همدستی حکومت به آن کشانده شدند، نجات دهند!
سیدرضا قاف
اینفوصوفی افتخار آن را دارد تا با هماهنگی و بنا به درخواست و با موافقت نگارنده ، مطالب، اسناد، شواهد و مقالاتی که برای ما ارسال می شود را منتشر نماید.
منتظر نظرات، پیشنهادات و انتقادات همراهان و یاران گرامی هستیم.
مقاله ای که از نظر گذشت یکی از مقالات دریافت شده از مخاطبان محترم اینفوصوفی است که برای بخش تماس با ما ارسال شده است.
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.