نظر مربیان الهی پیرامون «سماع»
مدتی پیش یکی از کانالهای تلگرامی وابسته به اداره فرق و ادیان در حوزه زاهدان اقدام به انتشار مقاله ای با عنوان «توجیه سماع با آیات قرآن» نمود.
اگرچه نگارنده در تلاش است تا ضدیت خود را با مبانی اصولی تصوف در راستای مفاهیم قرآنی توجیه کند؛ اما جهت اطلاع نگارنده چنین مقالات بی اساسی ، باید ابراز داشت که اهل طریق و سالکان و طالبان راه حق و حقیقت آموزه های خود را از بیانات و فرامین و تعالیم بزرگان و مربیان الهی اخذ می نمایند که سرچشمه علوم ایشان برگرفته از تعالیم و اموزه های کلام وحی قرآن مجید است.
در همین راستا توجه شما خوانندگان عزیز را به فرمایشات دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه پیرامون سماع جلب می نماییم و در پایان انتقادات به سماع صوفیانه از سوی اداره فرق و ادیان را جهت اطلاع خوانندگان ضمیمه می کنیم:
مسألهای که اعتراض میکنند و به ما ایراد میگیرند، در مورد سُماع است. سَماع یا سُماع فرق نمیکند، به عربی اگر باشد باید سَماع یا سُماع بگویید ولی به فارسی هر طور خواندید معنی آن فهمیده میشود. برخی درویشها هم انتقاد میکنند که شما چه درویشی هستید که سماع ندارید؟ مولویه الان هم مثلاً جلسات سُماع را تشکیل میدهند. از انتقاداتی که برخی بر ما میکنند میگویند سُماع خلاف شرع است و فلان!
اصل سُماع موسیقی است، خود موسیقی را نمیشود گفت حلال یا حرام است تا نوع آن چطور باشد. مثل اینکه در مورد سینما نمیتوانید بگویید، همان وقتها هم که ایراد میگرفتند میگفتند سینما حرام است، من میگفتم نه! در سینما فیلمهای خیلی خوب هم نشان میدهند حتّی یک فیلمی راجع به مراسم حج نشان دادند، کسانی که شب از سالن سینما بیرون میآمدند یکدیگر را حاج آقا صدا میزدند، خیلی فیلم جالب و خوبی بود. بنابراین ما الان فیلمبرداری میکنیم و خودمان نگاه میکنیم. فیلم را نمیشود گفت حلال است یا حرام است، همینطور موسیقی را نمیشود گفت حلال است یا حرام است. آن موسیقیای که انسان را از یاد خدا غافل کند، ولو یکخرده غفلت بدهد آن حرام است؛ نه هر موسیقی، خوراکی هم همینطور. امّا آن موسیقیای که انسان را به یاد خدا بیندازد حلال است، نه تنها حلال است بلکه خوب است، مثل غذاست که میخوریم.۴ مرداد ۱۳۸۷ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
موسیقی بالنفسه، یعنی خود موسیقی نمیتواند حرام باشد، قرآن را با آواز خوب باید خواند، در مجلس کتاب میخوانند با آواز خوب میخوانند، کتاب نثر هم که میخوانند اگر غلط بخوانند اصلاً حال آدم را میگیرد، ولی منظم میخوانند. امّا چرا موسیقی اینطوری است؟ پس چرا سماع حرام است، گفتند که نکنید؟ این هم حکمتی دارد.
اوّلاً چون در ضمن سماع، حرکات غیر عادی، رقص پیش میآمد. با حرکتها میرقصیدند، یعنی مثل رقص که دیدهاید…. بهعلاوه کمکم همانطوریکه ما بشر دچار غرور شدیم و خودش را جدا حساب کرد و در مقابل خدا کسی حساب کرد، موسیقی هم از آن هدفش جدا شد. موسیقی که نشاندهندهی نظم الهی بود موجب شد که بعضی انسانها را تحریک بکند و به تمرّد از امر خدا وادار بکند. چون اینطوری بود این موسیقی حرام است. برای اینکه سماع به این مسأله نرسد، سماع را ممنوع کردند، برای اینکه سماع موسیقی است.
بنابه مقتضیات زمان و اینکه موسیقی منطبق بود با آن نظم الهی و جدا شد و بلکه نظم الهی را به هم زد از زمان شاه نعمتالله ولی در سلسلهی نعمتاللّهی موسیقی منع شد. بطورکلّی موسیقیِ سماع منع شد.۷ فروردین ۱۳۸۴ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
آداب این سلسله همان آدابی است که در دستورات حضرت شاه نعمتالله ولی گفته شده و بعداً هم رعایت شده است. دلیل اینکه سماع در این سلسله نیست، این است که سماع از خودبیخود شدن است و در این حالت قدرت تشخیص کم میشود و حال آنکه درویش باید با حفظ قدرت تشخیص، به عوالم معنوی پیببرد و بدون اینکه هیچگونه وسیلهی خارجی مثل: سماع یا موسیقی خاصّی باشد، بلکه با شنیدن اشعار عرفانی و با توجّه به ذکر خود به عالم بالا، متوجّه شود.
۱۲ تیر ۱۳۷۶ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
در سلسلهی نعمتاللّهی، هیچ موجبی فراهم نشده که دومرتبه سماع مجاز بشود. مثل اینکه از یک گردنهی باریکی بخواهیم رد بشویم که سلوک باشد، بارندگی هم هست، فرض کنید یک کفش خیلی قشنگی داریم، کفش لیزی است، این را نمیپوشیم. در اینجا کفشهای کوهنوردی را میپوشیم. پاشنه را میکشیم بالا و رد میشویم. حالا اینجا این تعبیرات غلطی که از عشق کردهاند، این گردنه را لیز کرده که ما در خطر سقوط هستیم. سقوط در راه سلوک هم خیلی بدتر از سقوط در کوهنوردی است و خیلی بدتر از گمراهی اوّلیه است. کسی گمراه باشد، امید اینکه فوری بیاید و نجات پیدا کند، هست ولی کسی که سقوط کرده، برگشتش خیلی مشکل است. بنابراین موسیقی را بطور عموم منع کردهاند. این علّت منع سماع و نشاندهندهی تغییراتی که در روش متصوّفه و عرفان هست را بعضیها ایراد میگیرند که آقا! یک روزی درویشها سماع داشتند، امروز ندارند و میگویند یا آن غلط است یا این غلط است، نخیر هر دو درست است. هرکدام بهجای خود درست است. این برای دنیای امروز است و آن برای دنیای آن روز. در این میان عدّهی خیلی کمتری لیاقت این را دارند که در آن دنیا باشند و در آن دنیا عشق الهی را احساس کنند. اینها خودشان به آن مجازند. موسیقی را مجاز میکنند، خودشان هم مجازند، برای ما مدل تلقی میشوند. انشاءالله خداوند ما را از شرّ نفس خودمان حفظ کند. البتّه ما میگوییم حفظ کند ولی خدایا این شرها را ایجاد نکن، در مسابقهی دو که برایمان گذاشتی و داریم میدویم، جلوی ما یک لحظه مانع ایجاد نکن که ما شاید لیاقت نداشته باشیم از مانع بپریم، رد بشویم. انشاءالله خداوند توفیقمان بدهد.
۲۹ تیر ۱۳۹۱ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
اصلِ سُماع و اینکه اعصاب و فکر، آماده برای درک معانیِ مافوق عادت، مافوق زندگی معمولی بشود، انجام میشود منتها چون در بعضی شرایط مثلاً از سُماع گرفتاریهای دیگری ایجاد شده است، دراینصورت منع کردهاند. مانند اینکه فرض کنید از یک جاده، یک راه نزدیکی که برای حصول از تهران به شمال هست، اگر مستقیم از این کوهها رد شود، شاید ده فرسخ بیشتر نباشد و حال آنکه در این راهها ما باید پنجاه فرسخ برویم، تا به آن شهر برسیم. همین وضعیت در عوالم روحی هست. چه بسا آن پنجاه فرسخی که میرود، به خیال خودش امنیّت دارد ولی بهعکس، در بین آن راه دیگر هزاران خطرات او را از بین میبرد.
اینها راههای مختلفی است چون یکی از جهاتی که در اوایلِ اسلام و اوایلِ اینکه پیشوای امام غیبت کردند، اینکه سلاسل مختلفی همه بر صحیح بودند، جهت هم همین است ولی هر کدام یک روش خاصّی داشتند، روشها متفاوت بوده ولی هدف یکی بوده. هدف وقتی رسیدنِ به خداوند باشد، روشها ممکن است مختلف باشد.
مهمترین روشی که از این حیث تقریباً در بسیاری از مذاهب و سلسلههای درویشی هست، جمعِ عوالم ظاهری و زندگیِ در عالم مادّه، با تکامل و قدم زدن در راه است که البتّه این از پایگاههای اصلی و (خصوصیّاتِ نه اختصاصی)، خصوصیّات درویشی است که نشان داده میشود و حتّی در نوع خاصّی لباس پوشیدن، همینطور که میبینیم بعضی سلاسل لباس خاصّی دارند ولی این را منع کردهاند، برای اینکه هیچ برجستگی ایجاد نشود و شخص احساس کند که در میان جامعه است، به هیچ وجه از جامعه جدا نیست.
انشاءالله ما اگر بتوانیم همیشه این جمعِ بین صورت و معنا را داشته باشیم، خیلی در راه تکاملمان مفید است، انشاءالله.۳ بهمن ۱۳۹۳ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
«موسیقی» عبارت است از تنظیم و هماهنگی اصوات. کمااینکه هماهنگی رنگها در نقّاشی، هنر میآفریند و هماهنگی و همراهی مصالح و مناظر در ساختمانها موجب هنر میگردد. در صدا نیز این وضعیت وجود دارد. نظم و هماهنگی اصوات را «موسیقی» میگویند. البتّه موسیقی ممکن است دو نوع باشد: موسیقیای که انسان را به یاد خدا بیندازد و موسیقیای که انسان را از یاد خدا دور کرده، در شهوات فرو برد. آن موسیقیای که انسان را در شهوات فرو برد «غنا» نامیده میشود و غنا حرام است و همین امر در مورد سایر هماهنگیهای هنری یعنی در نقّاشیها و عکاسیها وجود دارد، کمااینکه عکسها و نقّاشیهای اماکن متبرّکه انسان را به یاد خدا میاندازد و نقّاشیهای دیگر ممکن است از یاد خدا دور کند و مضرّ باشد. بنابراین موسیقی مطلقاً حرام نیست بلکه نوعی از موسیقی که غنا باشد حرام است ولی بههرجهت چون آمادگی و امکان انحراف در موسیقی بسیار است و تشخیص حدّ حلال و حرام آن مشکل میباشد لذا بطور کلّی استفاده از هرگونه موسیقیای که با آلات موسیقی ادا میشود و اصطلاحاً به آن ساز میگویند، در مجالس فقری صحیح نیست و در مجالس فقری فقط خواندن کتاب با آواز مُجاز است و غیر از آن مُجاز نیست، برای اینکه انحرافاتی رخ ندهد.
۱۹ مرداد ۱۳۸۲ – بخشی از فرمایشات گهربار دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه
مجموعه ای از آموزه های دکتر سیدمصطفی آزمایش در مکتب سلوک تن و روان پیرامون سماع:
سماع، رکن اساسى سیرتحول انشائى جوهرى در مکتب سلوک تن و روان
قسمت دوم؛ تاریخچه تکوین «سماع دَوَرانی»
قسمت دوم- بخش اول ؛ تاریخچه تکوین «سماع دَوَرانی»
قسمت دوم- بخش دوم ؛ تاریخچه تکوین «سماع دَوَرانی»
تبیین و توضیح سماع؛ «برگرفته از کتاب احیاء علوم الدین امام محمد غزالی»
«شرح رموز حرکات سماع»؛ کاری از استودیو نجوا
قسمت سوم؛ تاریخچه تکوین سماع دَوَرانی و ویژگیهای آن
مفاز نیوز : اداره فرق و ادیان حوزه زاهدان
برخی از متصوفه رقص سماع را قرآن پارسی خوانده و بعضی دیگر برای عظمت و تقدس بخشی به سماع و توجیه رقص سماع، آن را به قرآن نسبت داده و با تفسیر و تأویل خود برخی از آیات قرآن را به سماع مربوط دانستهاند. بزرگان صوفیه با استفاده با الفاظی همچون سمع و قول، که در قرآن بکار رفته است معنا و تفسیر و تأویل مورد نظر خود از سماع را بر آن حمل کردهاند.