– محاکمه دراویش گنابادی که در جریان تحصن در گلستان هقتم و پس از آن بازداشت شده بودند در دو شعبه دادگاه انقلاب آغاز شده و تا کنون برای بیش از ۴۰ نفر از آنها حکم صادر شده است.
– حکم سه بار قصاص محمدیاور ثلاث، درویش متهم به زیر گرفتن سه مامور انتنظامی در خیابان پاسداران، به اجرای احکام فرستاده شده و احتمالا پس از پایان ماه رمضان به اجرا گذاشته خواهد شد.
– وضعیت زنان درویش که در زندان قرچک نگهداری میشوند نگرانکننده است ولی از اعزام آنها به بیمارستان برای مداوا خوددداری میشود.
اتهامات امنیتی
علیرضا روشن، شاعر و از دروایش گنابادی، به کیهان لندن میگوید «مقامات اصرار دارند بگویند دلیل بازداشت دراویش اعتقادی نیست. این رژیم اصولا حضور زندانیان عقیدتی و سیاسی در زندانهای جمهوری اصلامی را نفی میکند، همه را زندانی امنیتی معرفی میکند. دراویش نیز به اتهاماتی چون «اقدام علیه امنیت ملی»، «عضویت در گروهک معائد مجذوبان نور»، تمرد از دستورات مامورین انتظامی»، و «اخلال در نظم عمومی» محاکمه میشوند».
دادستان تهران در روزهای گذشته اعلام کرد علیه ۳۵۰ نفر در رابطه با پرونده گلستان هفتم کیفرخواست صادر شده است. علیرضا روشن میگوید «چون بسیاری نه در خیابان گلستان هفتم و نه در آن روزها بلکه در روزهای بعد در سایر نقاط تهران و حتا در شهرهای دیگر بازداشت شدهاند، بنابراین شمار بازداشتیها بیشتز از تعدادی است که دادستان اعلام کرده. ما فکر میکنیم حدود ۴۰۰ نفر در حال حاضر در بازداشت هستند». تعطیلی اجباری «مجذوبان نور»، خبرگزاری رسمی دراویش گنابادی، به گفته علیرضا روشن یکی از دلایل «اطلاعرسانی نارسا در رابطه با این بازداشتها است». این درویش گنابادی که به تازگی از ایران خارج شده است میافزاید: «رسانههای داخل هم حق ندارند مطلبی را غیر از آنچه نهادهای رسمی در اختیار آنها قرار میدهند، منتشر سازند و بنابراین سکوت اختیار کردهاند».
ضرب و جرح قبل و بعد از بازداشت
علیرضا روشن یادآوری میکند که «بسیاری از بازداشتشدگان با سر و دست شکسته بازداشت شدند. آنها را پس از معالجه سرپایی در بیمارستان سجاد، در زیرزمین همان بیمارستان دوباره مورد ضرب و شتم قرار دادند و تنها بعد از آن به زندان منتقل شدند. برخی از آنها در پی این حملات وحشیانه به کما رفتند و یکی از آنها، محمد راجی، در همان ساعات اول کشته شد». علیرضا روشن در اشاره به کشته شدن محمد راجی، فرمانده گردان الیگودرز در دوران جنگ ۸ ساله با عراق، به کیهان لندن میگوید «او زمانی به بیمارستان بقیهالله منتقل شد که جان سپرده بود. این حقیقت را پزشکان این بیمارستان به خانواده محمد راجی که برای گرفتن پرونده پزشکی او مراجعه کرده بودند، فاش کردند. محمد راجی را شبانه بدون حضور خانواده و مخفیانه دفن کردند».
فعالان حقوق بشر شک ندارند که دراویش زندانی از محرومیتهای بیشتری نسبت به دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی رنج میبرند، به ویژه زنانی که که در زندان قرچک نگهداری میشوند. علیرضا روشن در ادامه میافزاید: «قرچک که قبلا مرغداری بوده اصلا محیط مناسبی نیست و بر همه زندانیان سخت میگذرد، ولی شرایطی که به زنان درویش تحمیل شده بدتر است، حتا به وضعیت سلامتی آنها نیز رسیدگی نمیشود و هر بار به بهداری مراجعه میکنند، بدون هیچگونه معالجهای به سلول باز گردانده میشوند». یکی از این زنان زندانی در فایل صوتی که به خارج از زندان فرستاده است در رابطه با وضعیت زنان دراویش بازداشتشده حقیقتهای دردناکی را افشا میکند. وی در این فایل درباره یکی از زنان بیمار میگوید که «وضعیت جسمی وی به دلیل بیماریهای گوناگون بسیار وخیم است و دکترها هیچ اعتنایی نمیکنند تازه به هنگام مراجعه با بیماران بداخلاقی و فحاشی میکنند. دکترها به کسانی که فشار خون بالا دارند میگویند هیچ مشکلی نیست و یکی از زندانیان به دلیل همین فشار بالا سکته کرده چون دکتر به او گفته مشکلی ندارد و برود بخوابد ولی صبح سکته کرده و مرده بود. معلوم نیست اینها واقعا دکتر هستند یا نه.» این زن زندانی درباره یک دکتر زن به نام «حامدیزدان» میگوید که «شب اول از ما سوالهایی میکرد در رابطه با داشتن دوست پسر و رابطه با شوهر و… و اینکه با وجود شوهر، چرا دوست پسر نداریم!» وی ادامه میدهد: «در اینجا از ما کار میکشند و میگویند علفهای هرز حیاط را با دست بکنیم وگرنه هواخوری و تلفن نداریم!» و «باید در بطری جمع بکنیم تا برای یک بیمار در حال اغما به ما ویلچر بدهند.» این زن زندانی همچنین میگوید: «در این سه ماه بارها وکلای ما به دادگاه مراجعه کردند در حالی که قاضی صلواتی میگوید هیچ وکیلی به ما مراجعه نکرده. و این کاملا دروغ است.»
علیرضا روشن نیز در گفتگو با کیهان لندن از شکوفه یداللهی یاد میکند «که هنگام بازداشت چنان با چماق بر فرقش کوبیدند که جمجمهاش شکست و حس بویاییاش را از دست داده و با سرگیجه و تهوع روزهایش را در زندان به شب میرساند». شکوفه یداللهی در قرچک است و سه فرزندش کسری، امیر و پویا نوری نیز در زندانهای تهران بزرگ بسر میبرند.
حکم اعدام محمدیاور ثلاث
قبل از آغاز ماه رمضان، حکم سه بار قصاص محمدیاور ثلاث، یکی از دراویش گنابادی متهم به زیر گرفتن سه مامور انتظامی در خیابان پاسداران، به اجرای احکام فرستاده شد. به احتمال زیاد این حکم در ماه رمضان به اجرا در نخواهد آمد، اگرچه علیرضا روشن معتقد است که «اگر شرایط ایجاب کند اینها در ماه رمضان هم میتوانند این حکم را به اجرا بگذارند، چون سیستم قضایی جمهوری اسلامی کلاف درهم پیچیدهای است که وقتی بخواهد قانون را زیر پا بگذارد به شریعت خودخوانده متوسل میشود و برعکس وقتی همین شریعت، اجازه کاری را ندهد به قانون مراجعه میکنند. جمهوری اسلامی شهوت اعدام دارد».
علیرضا روشن میافزاید «اگر فرض را بر این بگذاریم که محمد ثلات جرمی را که به او نسبت میدهند مرتکب شده باشد، باز هم صدور کیفرخواستی در ۴۸ ساعت غیرقانونی است و کلیه حقوق متهم را لگدمال میکند. پروندهای اینچنینی احتیاج به تحقیقات گستردهای دارد که حداقل یک سال وقت میبرد. در دو روز نمیتوان به حقیقت دست یافت». وکالت محمدیاور ثلاث را زینب طاهری دارد که دفاع برخی دیگر از زندانیان عقیدتی چون محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه را نیز عهدهدار است. زینب طاهری، ۲۴ اردیبهشت توانست برای اولین بار با محمدیاور ثلاث برای تنظیم اعاده دادرسی ملاقات کند.
حکمی برای گرفتن زهرچشم
زینب طاهری پس از ملاقات با محمدیاور ثلاث، دادگاه او را با «دادگاههای استالینیستی» مقایسه کرد و کفت: «در جریان یک نمایش غیرقانونی توام با بیاعتنایی کامل نسبت به حق دفاع آقای ثلاث و اجرای تشریفات قانونی آیین دادرسی کیفری، حکمی دائر بر سه بار قصاص به اتهام واهی جرم اثبات نشده سه بار قتل عمد در دادگاه بدوی صادر شده است». زینب طاهری شرایط نگهداری از محمدیاور ثلاث در زندان رجاییشهر را «غیر انسانی» خوانده و میافزاید که موکل او مورد شکنجه و ضرب و جرح ماموران انتظامی تا پای مرگ قرار گرفته و هنگام دستگیری بر اثر ضربات وارده ۱۷ نقطه جمجمه وی دچار آسیب و شکستگی شده است.
عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان بینالمللی، معتقد است حکم سه بار قصاص برای محمدیاور تلاث «برای گرفتن زهرچشم است». رئیس افتخاری «فدراسیون بینالمللیس جوامع حقوق بشری» میافزاید: «این نوع احکام همانگونه که در سال ۸۸ هم شاهد بودیم برای ترساندن است. یعنی میخواهند بگویند هر نوع مخالفت، مقاومت و جسارت به ماموران انتظامی یا اطلاعاتی مجازاتش چیست. این را میخواهند یک نمونهای قرار بدهند برای تنبه مردم یا حتی بیشتر برای تهدید و ترساندن مردم. اینها پروندههای سیاسیست، پروندههای امنیتیست برای ترساندن مردم که مبادا یک وقت به هر حال از آن مرز غیرقابل عبوری که بین آنها و ماموران حکومتی هست خارج شوند و به قول خود اینها از حدشان تجاوز کنند.»