دو روز از مناسبت «روز جهانی ام اس» نگذشته است که از زندانهای ایران خبر میرسد «ایوب اسدی»، درویش زندانی در نتیجه بیتوجهی ۱۰۰ روزه مسوولان سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، دچار اختلال بینایی، گفتاری و حرکتی شده است و از ملاقات مادر سالخوردهاش با او جلوگیری میشود.
«شهاب اسدی»، برادر ایوب که مانند برادر زندانی خود از بیماری ام اس رنج میبرد، به «ایرانوایر» میگوید: «ایوب ۲۸ سال سن دارد و از ۱۸ سالگی گرفتار ام اس است. دولت ایران برای او کارت سبز هم صادر کرده است اما با این که مدارک بیماری او را به مددکاری زندان تحویل داده ایم، نگذاشتند به بیمارستان اعزام شود.»
برادر ایوب اسدی توضیح می دهد: «بیماری ام اس من فقط نخاعی است اما ایوب هم ام اس نخاعی است و هم ام اس چشمی.»
از شهاب اسدی درباره وضعیت فعلی برادرش میپرسیم و این که چه گونه مساله او رسانهای شد. پاسخ می دهد:«ایوب آدم تودار و غُد و سرتقی است و برای این که مادرمان نگران حالش نشود، نگذاشته بود دردش به بیرون از زندان درز کند. من از تماس تلفنی فهمیدم چه دردی میکشد. در حرف زدن لکنت میگرفت. فهمیدم کار از کار گذشته است. دارو به او نداده بودند. مسوولان زندان از روی مدارک پزشکی ایوب که به آن ها تحویل داده بودم، از وضع بد جسمی او خبر داشتند اما توجهی به برادرم نکردند. یک روز ایوب از زندان تماس گرفت و گفت داداش من دیگه چشمام نمی بینه. کم آوردم. نگذار ننه بفهمه. درد داره عذابم می ده.»
به گفته برادر ایوب اسدی، درویشان زندانی همبند ایوب دست به اعتراض جمعی میزنند و با انتشار خبر مریضی او در بیرون از زندان، مسوولان زندان را مجبور میکنند بعد از ۱۰۰ روز، او را به بیمارستان «سینا» اعزام کنند.
از شهاب درباره نحوه دستگیری ایوب پرسیدیم: «ایوب را سحر یکم اسفند ۹۶ در خیابان “گلستان هفتم” همراه درویشهای دیگر دستگیر کردند. لباسشخصیهایی که فیلم برخورد زنندهشان با درویشها در آن شب منتشر شده است، ایوب را با باتوم پُکانده بودند. سر و پیشانی و صورتش از ضربههای باتوم ترکیده بود. با همان وضعیت، ایوب را بردند آگاهی خیابان “شاپور” و همان جا هم شکنجه و بازجوییاش کردند. بعد هم او را تحویل زندان بزرگ تهران دادند.»
شهاب اسدی میگوید: «ام اس یعنی استرس، یعنی فکر و خیال. من میفهمم ایوب چه میکشد. من میفهمم وقتی روی تخت بیمارستان دراز میکشد، فکر و خیالش کجاها که نمیرود. از بیمارستان به من خبر دادند که ایوب روی تخت داد میزند من را برگردانید زندان. فکر و خیال راحتش نمیگذارد.»
گفتیم شنیدهایم نگذاشتهاند مادرتان، خانم «رخشنده باقرپور» در بیمارستان با برادرتان ملاقات کند. گفت: «بله؛ مادرم با ۶۳ سال سن، تک و تنها رفت تهران به شوق این که بعد از ۱۰۰ روز پسرش را ببیند. کادر بیمارستان گفته بودند ملاقات مانعی ندارد اما مامورانی که در بیمارستان مستقر هستند، جلوی ملاقات مادرم با ایوب را میگیرند. مادرم ایوب را از لای در اتاق بستری میبیند که دست و پای پسرش را با دستبند به تخت بیمارستان بستهاند. این ها نمیدانند استرس چه بلایی به سر یک مبتلا به ام اس میآورد.»
پرونده برادر شما در کدام شعبه دادگاه انقلاب رسیدگی میشود؟ آیا تا کنون به وکیل دسترسی داشته است؟
- پرونده ایوب در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «صلواتی» بررسی میشود. گمان میکنم به اتهام های «اخلال در نظم عمومی» و «اقدام علیه امنیت ملی». این ها نگذاشتند برادرم به موقع برود بیمارستان، چه گونه ممکن است به او اجازه بدهند وکیل داشته باشد؟ سال ها است که درویشان را میزنند و آزار میدهند. اصلا دوست ندارند کسی به نام درویش در این مملکت نفس بکشد. مسوول هر خطر جانی که برای ایوب اتفاق بیفتد، آن هایی هستند که بیگناه او را زندانی کردند و نگذاشتند به موقع در بیمارستان بستری شود.
شامگاه ۳۰ بهمن ماه تا سحرگاه یکم اسفند ماه سال ۱۳۹۶ صدها درویش گنابادی که در اطراف منزل «نورعلی تابنده»، قطب دراویش گنابادی تجمع کرده بودند تا مانع از تهاجم نیروهای امنیتی به حریم منزل شخصی او شوند، توسط نیروهای لباس شخصی و بسیجی شکنجه و دستگیر شدند. آن ها را پس از بازجوییهای همراه با شکنجه در بازداشتگاههای امنیتی سپاه و نیروی انتظامی، به زندانهای شهرری (قرچک) و زندان تهران بزرگ (فشافویه) منتقل کردند. بازداشت شده ها گروه گروه در شعبههای ۱۵ و ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه میشوند.
علیرضا روشن – ایران وایر