حصر؛ کروبی و «آن دیگری»
نامه جدید مهدی کروبی، یکی از دو نامزد معترض به نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ سند تاریخی جدیدی پیش چشم ناظران و تحلیلگران سیاسی و ایرانیان پیگیر حصر رهبران جنبش سبز قرار داده است.
پس از نامهی سرگشاده و صریح و تاریخی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در زمستان گذشته (۱۱۳۹۶)، حالا نامه جدید کروبی خطاب به اعضای حزب اعتماد ملی، باز هم شامل نکتههای مهم و بیسابقه است.
با وجود سپریشدن ۲۶۵۷ روز از بازداشت غیرقانونی و تحمیل حبس بدون محاکمه به رهبران جنبش سبز، کروبی در نامهی مهم خود همچنان بر مهمترین ادعاها و ملاحظات خود درباره انتخابات پرمسأله و ابهام ۱۳۸۸ پافشاری میکند.
وی انتخابات مزبور را «مضحک و فرمایشی» میخواند و تداوم دولت احمدینژاد را برای چهار سال دیگر، متکی بر «تقلب و مهندسی انتخابات» ارزیابی، و از عدمتحمل اعتراض مردم توسط حکومت و «سرکوب» توأم با خشونت مردم معترض، انتقاد میکند.
اما فراتر از اینها، او بار دیگر به حصر اعتراض کرده و آنرا «غیرقانونی و بیضابطه» خوانده و افزوده است:
«ظاهرا پایانی هم بر این خودسری نیست و کسی هم خود را در قبال آن پاسخگو نمیداند. با این روند به نظر مىرسد ملکالموت حضرت عزرائیل تعیینکننده سرنوشت آن باشد؛ بدینروی که یا ما زودتر میرویم و یا آن دیگری.»
ناامیدی از رفع حصر
۸۹ ماه پس از بازداشت غیرقانونی رهبران جنبش سبز، کروبی آشکارا نسبت به رفع حصر ابراز ناامیدی میکند؛ این درحالی رخ میدهد که در ماههای گذشته شنیدهها و شایعههایی در این خصوص مطرح شده بود. اگرچه پارهای گشایشها (در حد افزایش دیدار با بستگان درجه اول) برای محصوران رخ داد، اما آزادی ایشان بهوقوع نپیوست.
چند هفته پیشتر، فرزندان موسوی و رهنورد به نقل از مادر خود اعلام کردند که «مأموران اطلاعات به من [زهرا رهنورد] اطلاع دادند که شما میتوانید به خانه فرزندان و فامیل و به مشهد بروید. من پرسیدم به دانشگاه و مراکز مشابه چطور، و آیا میتوانم فعالیت هنری، سیاسی و اجتماعی یک شهروند آزاد را داشته باشم؟ مأمور گفت: خیر؛ شما فقط میتوانید تردد محدود داشته باشید، و آزاد نشدهاید.»
قابل تأمل اینکه حتی همین «تردد محدود» شامل موسوی و کروبی نشده؛ از همین روست که رهنورد اعلام کرده:
«رفع حصر نه بهصورت شفاهی و نه کتبی به من اعلام نشده و من آزاد نشدهام؛ اما اگر روزی بنا بر رفع حصر هم باشد همچنان که در آغاز حصر به هر سه ما بطور یکسان اعلام شد، من رفع حصر خود را بدون رفع حصر موسوی و کروبی نخواهم پذیرفت.»
در چنین وضعی، و با مشخصشدن عزم هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی برای تداوم محدودیتهای غیرقانونی علیه رهبران جنبش سبز، واکنش و ارزیابی کروبی معنادار و مهم میشود؛ این «مرگ» است که تعیینکننده سرنوشت حصر خواهد بود؛ درگذشت رهبران جنبش سبز یا «آن دیگری»؛ توصیفی که آشکارا رهبر جمهوری اسلامی را مورد اشاره قرار میدهد.
کروبی با ارزیابی واقعبینانه از توازن قوا در ایران امروز (استیلا و اعمال نظر و سلطه سختافزاری حکومت بر خواست شهروندان)، وضع بحرانیای که گریبان کانون مرکزی قدرت را در جمهوری اسلامی گرفته و اقتدارگرایان را به سرکوب و سانسور ترغیب کرده، و نیز مطلع از تداوم رویکرد خشونتآمیز و کینهتوزانهی شخص اول نظام نسبت به محصوران، به این نتیجه رسیده که تا اطلاع ثانوی، رفع حصر منتفی است. و اگر قرار بر تغییر معناداری باشد، با واقعیتی به نام «مرگ» گره خورده است. هرچند که معلوم نیست حتی مرگ نیز بتواند پایانبخش ماجرای پرحاشیهی حصر رهبران جنبش سبز باشد.
«ننگ»ی برای نظام
اگر مرگ یکی از محصوران در حصر رخ دهد، آیتالله خامنهای و حکومت با چالشی جدید روبرو خواهند شد.
چند سال پیش، هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با فرزندان محصوران گفته بود:
«این حصر نیست بلکه یک زندان انفرادی است. چندی پیش هم در ملاقاتی به مقام رهبری گفتم اگر اتفاقی برای این محصورین رخ دهد ننگش برای همیشه بر دامن این نظام خواهد ماند. صلاح و خیر نظام در این است که هرچه زودتر از آنها رفع حصر شود.»
رهبر جمهوری اسلامی اما برآشفته از پافشاری محصوران بر موضع و نظر خود، و خشمگین از بخشش نخواستن آنان، و نیز هراسان از پیامدهای سیاسی آزادی رهبران جنبش سبز ـ بهویژه در وضع خاص ایران امروز و «جامعه جنبشی» ـ تاکنون به این مهم، بیاعتنایی نشان داده است.
روحانی و اعتدالگرایان مستقر در قوه مجریه و حاضر در شورای عالی امنیت ملی نیز در رفع حصر ناکام یا فاقد انگیزه لازم و اقدام جدی نشان دادهاند.
اینچنین، با اطمینان میتوان گفت که درگذشت هریک از محصوران، همچنان که رفسنجانی گفته بود، «ننگ»ی جدید برای نظام سیاسی خواهد بود، و البته رخداد مهمی با پیامدهای سیاسی پیشبینینشده.
فردای فوت ولی فقیه مستقر
در نظام سیاسیای که بسیاری راهها به «بیت رهبری» ختم میشود، فقدان ولی فقیه رخدادی معمولی نیست. هرچند پاسخ این پرسش که سومین رهبر جمهوری اسلامی چه کسی خواهد بود، خود روشنگر بسیاری روندهای سیاسی آتی است.
فردای فقدان دومین رهبر نظام، اگر دست بالا از آن اقتدارگرایان و جریان امنیتی حاکم بر سپاه باشد و گزینهای افراطی یا نزدیک به مواضع رهبر کنونی، بر صدر رژیم سیاسی بنشیند، ادامهی حصر مفروض خواهد بود.
انتخاب رهبری میانهروتر، یا توافق باندهای اصلی قدرت در جمهوری اسلامی برای بروز تغییراتی سیاسی در ایران پس از درگذشت آیتالله خامنهای اما شانس آزادی محصوران را بهگونهای قابلحدس افزایش میدهد.
اینچنین، در این برش زمانی، و پیش از «بزنگاه» مهم درگذشت آیتالله خامنهای، و انتخاب رهبر سوم نظام، نمیتوان درباره وضع محتمل و آتی حصر پیشبینی قاطع داشت.
بدیهی است مستقل از آنچه که در بلوک قدرت جریان خواهد داشت، عزم حامیان و همدلان رهبران جنبش سبز برای آزادی آنان، و میزان و کیفیت فشار جنبشهای اجتماعی دموکراسیخواه و حقوقبشرطلب یک مؤلفهی مهم در موضوع تداوم یا پایان حصر خواهد بود.
در سطحی فراتر از آنچه که آمد، نکتهی مهم، خاموشنشدن کروبی با وجود حصری است که در هشتمین سال ادامه دارد. پس از کودتای انتخاباتی و موج سرکوبها، کروبی تصریح کرد که «عدهای متوهمانه تصور میکنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیروببندها از میدان به در میرود و صدایش خفه میشود.»
پیرمرد آزاده و صبور و۸۱ ساله، با وجود۲۶۵۷ روز حبس، همچنان خاموشناشدنی نشان میدهد.
مرتضی کاظمیان رونامه نگار و تحلیلگر سیاسی