مادر سپیده مرادی درویش زندانی در زندان قرچک که چهار ماه است که در زندان به سر میبرد به کمپین گفت هنوز وکلای فرزندش و ۹ زن درویش زندانی دیگر نه تنها نتوانستهاند پرونده را مطالعه کنند بلکه قادر به ملاقات با موکلان خود نیز نبودهاند. این در حالی است که تفهیم اتهام نیز در مورد آنها صورت گرفته است.
صدیقه خلیلی همچنین به کمپین گفت از روز یکشنبه ششم خرداد ماه زنان درویش هیچکدام نتوانستهاند با خانوادههای خود تماس تلفنی داشته باشند: «ما از آنها بیخبریم. مسوولان زندان کارت تلفنشان را برای تنبیه از آنها گرفتهاند چون یکی از زنان در مورد وضعیت بد زندان اطلاعرسانی کرده بود. گفتهاند آنها حق ندارند در مورد وضعیت زندان خبری به بیرون بدهند و کارتهایشان را گرفتهاند.»
صدیقه خلیلی در توضیح وضعیت پرونده فرزندش و بقیه دراویش به کمپین گفت: «زنان درویش چهار وکیل دارند اما هیچکدام از وکلا نتوانستهاند نه با موکلان خود ملاقات داشته باشند و نه پروندههای انها را بخوانند. وکلا هنوز نمیدانند که موکلانشان پس از چهار ماه حبس براساس چه مستنداتی به دو اتهام متهم شدهاند. وکلای دراویش مرد هم همین وضعیت را دارند.»
مادر سپیده مرادی با اشاره به روز تفهیم اتهام به دراویش زن در دادگاه انقلاب گفت: «دراویش میگویند وکلایشان بیرون در دادگاه ایستاده بودند. قاضی صلواتی از آنها میپرسد که وکیل ندارید؟ بچهها هم میگویند چرا پشت در هستند صدایشان کنیم؟ اما صلواتی جواب نمیدهد و فقط اتهام آنها را به خودشان نشان میدهد که ببینند برای چه در زندان هستند.»
سپیده مرادی متولد ۱۳۷۳، دانشجوی اخراج شده دوره کارشناسی ارشد محاسبات علمی دانشکده تربیت مدرس دانشگاه تهران استکه از تاریخ ۱۴ بهمن ماه به دلیل درویش بودنش از دانشگاه اخراج شد، او غروب سیام بهمن ماه در تجمع دراویش گنابادی بازداشت و در حال حاضر در زندان قرچک به سر میبرد. او همچنین دختر حمیدرضا مرادی زندانی سابق است.
علاوه بر او، شکوفه یداللهی، نازیلا نوری، الهام احمدی، آویشا جلالالدین، مریم فرسیابی، صدیقه صفابخت، شیما انتصاری، سیما انتصاری و معصومه باراکوهی نیز در تجمع سیام بهمن ماه بازداشت و تاکنون در زندان قرچک به سر میبرند. شهناز کیاناصل نیز جز بازداشتیها بود که پس از سه ماه بازداشت در تاریخ دوم خرداد ماه به دلیل وضعیت وخیم جسمی از زندان آزاد شد.
این زنان روز ۲۴ اردبیهشت ماه از زندان قرچک به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی منتقل شدند و به آنان اتهامات «اخلال در نظم عمومی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» تفهیم شده است.
این اتهامات در صورت اثبات طبق قوانین ایران میتواند دستکم پنج سال زندان به دنبال داشته باشد.
به گفته صدیقه خلیلی وضعیت بهداشت، غذا و درمانی زندان قرچک خارج از استانداردهای لازم است «آب شیرهای زندان برای خوردن مناسب نیست و زندانیان باید آب را هم بخرند. هر چه احتیاج دارند باید از فروشگاه زندان خریداری کنند که قیمتش تا سه برابر قیمت بیرون از زندان است و از خانوادهها هم حتی پوشاک برای زندانیان قبول نمیکنند. آب برای حمام کردن هم گفته میشود پر از گل و لای است و مناسب شستشو نیست.»
صدیقه خلیلی درباره درخواستش از مقامات قضایی کشور گفت: «از قاضی که نمیهوانم چیزی بخواهم چون اتهامها از بالا برای دیکته میشود و از قبل صادر شده است. فقط دوست دارم صدایم را مردم جهان بشنوند و بدانند چقدر به دراویش فقط به خاطر دوست داشتن مولایشان ظلم میشود.»
از ضرب و شتم شدید در زمان بازداشت تا تفهیم اتهامات بدون روند قانونی
دراویش گنابادی روز سیام بهمن ۹۶ در اعتراض به محاصره خانه نورعلی تابنده، رهبرشان در خیابان هفتم پاسداران تهران تجمع کردند که این تجمع با دخالت نیروی انتظامی و ماموران لباس شخصی به آشوب کشیده شد. در آن شب و صبح روز بعد طبق گفته فرهاد نوری، سخنگوی دراویش بش از ۳۰۰ درویش بازداشت شدند و ۱۷۰ نفر آنها به دلیل شدت ضرب و شتم پس از بازداشت به چهار بیمارستان منتقل شدند. همه آنها پس از مداوا سرپایی و بقیه بازداشتیها به دو زندان اوین و فشافویه منتقل شدند و زنان نیز به زندان قرچک فرستاده شدند.
صدیقه خلیلی درباره بازداشت دخترش به کمپین گفت: «من آن روز در خانه بودم و دخترم به خیابان پاسداران رفته بود بعد از اینکه متوجه خبرها شدم و اینکه دخترم به خانه برنگشت به خیابان پاسداران رفتم. دنبال بچهام بودم که یک لباس شخصی بهم گفت دنبال کسی نگرد همهشان میمیمرند. الهی شکر ما اینها را آنقدر زدیم که مردنی نیستند. خیلی بهم توهین کردند و حرفهای زشت و رکیک زدند. یکی از آنها گفت اگر شما زن بودید که ساعت چهار صبح اینجا نبودید.»
خانم خلیلی ادامه میدهد: «یک پیرمرد را دیدم که لخت بود و ماموران او را با آن وضعیت روی زمین به سمت ون میکشیدند. ۷۰، ۸۰ سالش بود. آخر بهمن بود و هوا سرد بود. بدنش خونی بود. ماموران میگفتند او مست است. این قدر صحنههای بدی دیدم که وقتی یادم میافتد حالم بد میشود. بعد همانجا من را دستگیر و سوار ون کردند. در ون پر از خون بود، کف ون و روی دیوارهایش. پر از دروایش خونی بود. ماموران میگفتند همه را روی هم بریزد. همه را با بدن زخمی و خونی روی هم انداخته بودند. با همان حال هم بهشان دستبند زدند. اصلا کسی دیگر توان فرار نداشت.»
مادر سپیده مرادی ادامه داد: «بعد زنان را بردند وزرا. به ما توهین کردند، مسخره کردند. به نورعلی تابنده رهبرمان توهین میکردند. به ما گفتند حکم همه شما اعدام است. فردا صبح سپیده را هم آوردند. از بیمارستان سجاد او را آورده بودند. حالش خیلی بد بود. رنگ پریده با پاها و صورت ورم کرده. خانم شکوفه یداللهی سرش شکسته بود. نازیلا نوری متخصص زنان و زایمان هم سرش شکسته بود، بقیه انگشتان دست و پایشان شکسته بود، بدنهای ورم کرده.. همه ما را صدا میکردند، کاغذهای که قبلا پرینت گرفته شده بود و اتهامات اخلال در نظم عمومی و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی بود را گذاشتند جلویمان. فقط اسم و فامیل را اضافه میکردند. اول نوشته بودند که ما اغتشاشگر هستیم آن قدر همه با هم اعتراض کردیم که ما اغتشاشگر نیستیم و درویشیم که اغتشاشگر را حذف کردند.»
خانم خلیلی ادامه داد: «حدود ۸۰ ،۹۰ زن بودیم. عدهای را با تعهد آزاد کردند. عدهای هم که حالشان خیلی بد بود سوار ون کردند و به بیمارستان منتقل کردند. ۱۱ نفر را هم صدا کردند در ون دیگری بردند که دخترم من هم جز انها بود بعد از اینکه آزاد شدم فهمیدم او را بردند زندان قرچک. ماموری گفت برو از این به بعد دادسرای اوین برای پیگیری وضعیت فرزندت. فردا صبح دخترم زنگ زد گفت با بقیه زندان قرچک است و هنوز هم آنجاست.»
مرگ یک درویش در دوران بازجویی و مواجه درویش دیگر با حکم اعدام
در میان دراویش بازداشت شده محمد راجی بامداد اسفند ۹۶ پس از تجمع در مقابل ساختمان کلانتری پاسداران تهران بازداشت شد و روز ۱۲ اسفند ماه ماموران اداره آگاهی شاپور تهران با تماس تلفنی با خانواده آنها گفته شد او در کما است و چند ساعت به آنها اطلاع داده شد که فوت کرده است. محمد راجی به دلیل ضرب و شتم در بازجویی جان خود را از دست داد. او در سکوت خبری نیز دفن شد.
از سوی دیگر محمد ثلاث درویش دیگری که در غروب سیام بهمن ماه با ضرب و شتم ماموران بازداشت شد به اتهام راننده اتوبوسی که در همان غروب چند نفر از ماموران را در تجمع زیر گرفت و باعث فوت یکی از آنها و ضرب و شتم چند مامور دیگر شد، با حکم اعدام مواجه است. او ظرف یک ماه در اسفند ماه ۹۶ در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد. اکنون حکم او با شکایت وکیلش در مرحله اعاده دادرسی دیوان عالی کشور است. او بارها پس از جلسه دوم دادگاهش گفت که او مرتکب قتل نشده است.
زینب طاهری، وکیل محمد ثلاث در گفتوگویی در تاریخ ۲۵ اردبیهشت ۹۷ به کمپین گفت موکلش در ملاقات با او گفته که در زمان بازداشت شکنجه و تا سرحد مرگ ضرب و شتم شده و در شرایطی ناچار به اعتراف اجباری شده که هفده نقطه جمجمهاش دچار شکستگی بوده و در اثر ضربات بیناییاش را از دست داده و جایی را نمیدیده است.
کمپین حقوق بشر ایران