او در حصر سخنانی می گوید از سر شهامت و شجاعت که بیرونیان را طاقت شنیدن آن ها نیست چه رسد به جرأت گفتن تا یکی از آن سخنان بی باکانه ی او را که از«نهفتنش دیگ سینه می زند جوش»، باز گویند و بیاغازند. مهدی کروبی ممکن است در جمهوری اول(آغاز انقلاب تا درگذشت بنیانگذار انقلاب) بر حسب اعتقادات و آرزوهایش مواضعی اتخاذ نموده باشد که برای کسانی ناخوشایند باشد و آن مواضع را دفاع سنتی و ایدئولوژیک او از سلسله ای از اعتقادات پیشامدرن بدانند و اصلا بر سلوک سیاسیش نقد بسیار روا دارند، اما غیر از آیت ا…. منتظری کدام مسئول بلند پایه جمهوری اسلامی است که چون او فغان از آستین نهان، کمان کرده باشد و تا سدرهالمنتهی تیر پرتابی جهانیده باشد و واهمه ای نداشته باشد که با تقریر حقایق تلخ و تحریر وقایع طی شده بر خلق، عدو بر او تیغ تیز کند و میغ هجوم او بر ستیغ زند تنها به جرم اینکه پناه بی پناهان، او بی دریغ کند؟ او بی چشم داشت از موافقت صاحبدلی و فریاد بی حاصل زدن به امید مؤانست و موافقت ساحل نشیننان، بحر غریق را رفیق شفیق خود ساخته و پرده از جفاها و ریاهای کسان، یکان یکان برانداخته و جامه ی پلشتی ها و زشتی ها را از ظاهر موجه کسان بینداخته و راه و رسم وفا و بیرق صفا را بیش از پیش برافراشته بی کمترین خوف از انباشت بیشترین هزینه ها، که خروار خروار بر روی او آوار گشته است.
هشت سال او و میر حسین موسوی و زهرا رهنورد بر همان عهد که بستند، ماندند.دیگران اما از حصار حصر،سقف آرای خویش بر کشیدند و بدین نمد به مقصود دررسیدند و راز توفیق خود از یاد بردند.اما چرا مهدی فرزند احمد پای عزرائیل را به میان کشیده است؟ چند صباحی بود که عده ای از گشایش در حصر می گفتند این زمزمه ها هم از درون دولت می آمد و هم از افرادی از هر دو اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان.اما نقطه ی مشترک همه ی این دیدگاه ها در پیچاندن شایعه ای بدون فراهم کردن اسباب و زمینه های عملی آن بود.به گونه ای که خانواده ی کروبی در چند نوبت از خبر رفع حصر اعلام بی خبری نمود.واقعیت این است که حل مساله حصر آنگونه که مطلوب حاکمیت و شایعه پراکنان بوده و هست،سکوت و تسلیم ثلاثه محصور است.
کروبی اما با هوشیاری پس از حوادث دی ماه با نگارش نامه ی تاریخیش، نشان داد نه تنها حصر و محرومیت او را از مواضع پیشینش بر نگردانده بلکه او را بسیار مصمم تر از قبل نموده است.تفاوت عمده و استراتژیک سلوک کروبی و غالب اصلاح طلبان در همین متمایز نگاه کردن به حل مساله است.اغلب اصلاح طلبان(مراد بخش اندک اصلاح طلبان صادق است و نه کسانی که با یدک کشیدن این نام در پی کسب منفعت و موقعیت خویشند و متاسفانه با گذشت زمان دست بالا را دارند.) وادادگی و عقب نشینی را هم تاکتیک می دانند و هم استراتژی و با تمام شکست های پی در پی این راه حل آزمون شده در آزمون های فیصله بخش، همچنان بر آن انگشت تاکید می نهند. مهدی کروبی با مشاهده ی این وضع چاره ای ندارد تا عزرائیل را به داوری فرا خواند تا بین او و «آن دیگری» فصل کننده معضل حصر باشد.چه که از دولتی که دو بار با شعار رفع حصر در میان انبوه جمعیتی که از شهرهای مختلف ایران،مطالبه ی اول و اصلیشان را از روحانی می خواستند و او هر دو بار تنها در سرفصل انتخابات برای به میدان کشیدن آرای طرفداران محصوران به نفع خود،شعار رفع حصر را سر داد و از نان حصر، آب رای ساخت و بدین نمد بر رقیب خویش تاخت و علم تفاوت با او را میان قومی در انداخت و فردای پیروزی این مطالبه را در بایگانی فراموشی در نمایش خانه ی تاریخ بینداخت.
کروبی اینک با خطاب قرار دادن همه ی آنها اولا واقعیت تلخ و عریان تصمیم گیری های غایی صحنه ی سیاست را به شفافیت بیان کرده دوم اینکه:به شایع پراکنی های هدفمند و بعضا فرصت طلبانه در این باره خاتمه داده،سوم اینکه نقد ظریف و هوشمندانه ی خود را نسبت به کسانی که در اردوگاه اصلاح طلبان حل مساله را در پاک کردن صورت مساله جسته اند،به شکلی زیبا مطرح کرده است و به این دوستان دیگر بار درس مقاومت و دلیری را بر پایه ی مسالمت آموزش داده است.کسانی نه تنها معتقد به مقاومت و ایستادگی نیستند که حتی معنی مسالمت را نه به عنوان راهکاری مدنی برای هدف که در معنی معامله با قدرت برای مطامع شخصی و حزبی معنا می کنند.چهارم:اینکه ثابت کرد شیر همچنان شیر است حتی اگر به زنجیر است.
عزیز قاسم زاده