«اشکالات اساسی نامه منتسب به نمایندگان منتخب» بقلم محسن سلطانی

۷۹۵

در نامه آمده: اعمال مستکبرانه

استفاده از واژه استکبار در کلام عرفای واقعی

تو به یک خواری گریزانی ز عشق
تو به جز نامی چه می‌دانی ز عشق
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می‌آید به دست

در نامه آمده: مسئله درویشی موضوعی داخلی و قضیه ای خانوادگی است
خیر اخوان, درویشی که سلوک به سوی پروردگار هستی است, متعلق به تمام جهان آفرینش است و به هیچ وجه داخلی و خانوادگی نیست.

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

در نامه آمده: اختلاف خانوادگی
در عجبم, اگر سر عزیزان خود شما بود که بر دار میرفت و زیر شکنجه به شهادت میرسید و در جوانی ۱۰ ها سال زندان برش تحمیل میشد و شلاق میخورد, هنوز هم ان را اختلاف خانوادگی میخواندید؟

مشکلی دارم ز دانشمندان خمسه بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟
گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند

زان حبه خضرا خور کز روی سبک روحی
هر کاو بخورد یک جو بر سیخ زند سی مرغ
زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد
یک ذره و صد مستی یک دانه و صد سیمرغ

در نامه آمده: سلسله گنابادی سلطانعلیشاهی در پاسخگویی
شما این نامه را, بیرون از اجازه نمایندگی خود نوشتید, پس از قول سلسله نمیتوانید پاسخ کسی را بدهید.

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

در نامه آمده: با رایزنی با مقامات حل و فصل خواهد شد
این رایزنی با مقامات تنها اجازه شما بوده و هست, ولی شما به همه چیز پرداختید به جز همین رایزنی با مقامات که تنها مسؤلیت شما بوده. شما با این رایزنی با مقامات جان چند نفر از فقرا را نجات دادید؟ چند فقیر را از زندان آزاد کردید؟ چه محدودیتهایی از دولتسرا باز کردید؟

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

در نامه آمده: درویشان بی نیاز و مستغنی از ان هستند که از طرف دیگر بندگان خدا مورد حمایت قرار گیرند
حضرت موسی در نهایت نیاز خود رو به پروردگار کرد و دعا فرمود: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ. که ما نام فقر را بر اساس همین آیه بر خود داریم, روی موسی به پروردگار بود, ولی خداوند نیاز موسی را با حمایت دیگر بندگان خود برطرف کرد. لطفا به قران رجوع فرمایید چنان چه توصیه همیشگی مولایمان بوده تا مزخرفات به نام فقر ننویسید.

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

محسن سلطانی (امجد)