سیاست بادبادکی حسینعلی کاشانی! ؛ بقلم منجنیق

۲,۳۶۱

رویۀ حسینعلی کاشانی : اشتغال به «سیاست به نرخ روز» و «تعیین خط سیر در جهت باد»

در روزهای اخیر دو بیانیه (مورخ ۲۵ / مرداد و ۲۷ / مرداد ۹۶ ) به امضا نمایندگان خمسه در فضای مجازی منتشر شد، که هنوز هم مشخص نشده که این دو بیانیه در کدام منبع رسمی سلسله (تنها منبع رسمی سلسله سایت مزار سلطانی است) منتشر شده است؟

این در حالی است که پیشتر گفته شده بود :

تنها سایت رسمی سلسله ، سایت مزار سلطانی است اما ، ما عده ای از فقرا هر چه جستجو کردیم ، این بیانیه ها را در منبع مورد وثوق سلسله نیافتیم. (عدم وقع نهادن به بیانیه حضرت آقا مورخ ۴/۱۲/۹۶)

صرف نظر از منبع انتشار دو بیانیه اخیرِ نمایندگان خمسه ، بر اساس آنچه در فضای مجازی دیده و شنیده شد، گویا این دو بیانیه همچون بیانیه های پیشین آقایان خمسه از محتوای حائز اهمیتی که دردی از دردهای جانکاه جامعه فقری بکاهد نکاسته بود و فقط در جهت منویات حاکمیت و دستگاههای امنیتی نگاشته شده، به همین دلیل ما جمعی از فقرا که بشدت در این ماهها از اقدامات این آقایان آزرده خاطریم ، حتی قبول زحمت نکرده و به سراغ مشاهده آن دو بیانیه نرفتیم.

اما بعد از آن شنیده شد که در راستای بازگشایی گزینشی مجالس در ۱۴ شهر مختلف ایران ، یکی از خُمُس – مأذون محترم آقای حسینعلی کاشانی بیدختی – سفری داشته اند به دو شهر گرگان و گنبد.

اولی ٣۱ مرداد ماه ١٣٩۷ – بمناسبت بازگشایی مجلس در شهر گنبد

دومی یکم شهریورماه – بمناسبت بازگشایی مجلس در شهر گرگان

فلذا ، از آنجا که اخبار مربوط به سلسله و آقایان نمایندگان خمسه را برای اطلاع از وضعیت سلسله بمنظور مسئولیت خطیری که حضرت آقای حاج دکترنورعلی تابنده مجذوبلعیشاه به ایشان محول فرموده اند با جدیت دنبال می کنم در صدد برآمدم سخنان مأذون محترم جناب آقای کاشانی را در سفر به گنبد و گرگان – که پیشتر هم در سالهای نخستین تشرفم به فقر افتخار حضور در کلاسهای احکام و فقه ایشان در حسینیه امیرسلیمانی تهران، روزهای چهارشنبه بعد از ظهر را داشتم – بشنوم.

این سخنان را با دقت هرچه تمام تر شنیده و طبق عادت همیشگی نُت برداری کردم.

خاصّه آنکه در حین این سخنرانی ، ایشان تأکید می کنند که کاغذ و قلم برداشته و عواملی را که منجر به گرفتاری سلسله شده را یادداشت کنیم.

بنده بخش اعظم سخنرانی آقای کاشانی را تایپ کرده و یک به یک به آن پرداخته و سؤالاتی که برایم مطرح گشته را در اینجا آورده ام :

سخنرانی آقای حسینعلی کاشانی بیدختی –  ۳۱ مرداد ماه ١٣٩۷ – موضوع: درباره بازگشایی مجالس فقری  گنبد

۱ – در بخش اول این سخنرانی آقای کاشانی به «چند نظر فقهی در مورد خواندن نماز عید قربان در زمان غیبت امام مانند نماز جمعه » می پردازند . 

۱- نماز واجب

۲- نماز مستحب

٣- نماز مکروه

۴- فقهای متقدمین با داشتن کتب مهم در فقه ، نماز عید و نماز جمعه در زمان غیبت را حرام دانسته.

یعنی این عده می گویند نماز عید خواندن در زمان غیبت حرام است. بزرگان ما تأکیدی بر خواندنش ندارند و به بعضی ها اجازه داده اند بخوانند. ما به نظر بزرگانمان انشالله عمل می کنیم. محتوای دعا باید سرمشق همه ما قرار گیرد.

آقای کاشانی محترم ، در امور این چنینی که از واجبات است ، می بینیم فقها دیدگاههای کاملا متفاوت و متضاد داشته و با استناد به گفته های خود شما ، «که ما به نظر بزرگانمان انشالله عمل می کنیم» و اقطاب سلسله نیز فرموده اند در امور فقهی می توان به یکی از آقایان مراجع تقلید رجوع نمود فلذا ، می توان نتیجه گرفت حتی در امر مهمی چون نماز که از اوجب واجبات است ، دیدگاههای فقها تا چه میزان در تضاد است؟ این در حالیست که غالبا امور فقهی ، مشخص و قاعدتا از این چهار یا پنج حالت خارج نیستند.

بنابراین چطور میشود که در امور معنوی که کار دل است و رابطه مرید و مراد – پیر و پیرو با توجه به آنکه راههای رسیدن به خداوند – عرفان – به اندازه کل ابنای بشر است ، انتظار داشته باشیم که همگان مثل ما فکر کنند؟ خاصه در اموری که به قلب و نیت ما بر می گردد؟

 

۲- اشاره به شب اول یکم اسفند ۹۶ تا اول شهریورماه ۹۷ ، شش ماه پیش

تعطیلی مجالس رسمی فقری البته به دستور ایشان ، (ما دستور ایشان برایمان مهم است).

پرسش – شما تأکید کرده اید که «تعطیلی مجالس فقری به دستور حضرت ایشان است و ما دستورات ایشان برایمان مهم است.» تناقضی که برای این فقیر پیش آمده بدلیل تناقضی است که میان سخنرانی ۶ / اسفندماه / ۹۶ حضرت آقای مجذوبعلیشاه با بیانیه ای است که بتاریخ ۲۵ / اسفند  ۹۶  منتشر شد، آنجا که در یک فایل صوتی – تصویری می فرمایند:

 

سخنرانی ۶ / اسفندماه / ۹۶ حضرت آقای مجذوبعلیشاه : 

بحمدالله که خوب شب جمعه و شب دوشنبه مان برقرار بود، من با وجود اینکه خُب کسالت داشتم ولی آنوقتا کسالت داشتم که نمی آمدم ولی امروز آمدم و مجلس تشکیل دادم، انشالله خدا این توفیق را بده که بعد از این همینجور باشم. این پند و این عبرت را بگیریم از اینکه ما با وجودیکه معذور بودیم از آمدن مجلس فقرا ولی خداوند اینجوری کرد ما رو مجبور کرد این مجلس فقری داشته باشیم اینه که تقریبا بدونید اینو مثل اینکه خدا الزام کرده، هر چه از دوست می رسد خوب است گر همه سنگ و گر همه چوب است. حالا این خداوند که چیز کرده ما یک خورده ذهنمون رو خوش کنیم و بفهمیم که آنچه الان هم بر ما میگذرد امر الهی است و چون امر الهی است خودش رحمانه و رحیم و انشالله اون رحیم بودنش رو در مورد ما هم بکار ببرد همیشه بنابراین ناراحت هم نباشید همینجوری که هست بسازید. الان هم فرض کنید مجلسی هست همه فرشتگانی اینجا هستند همه پره اینجا. ببینیدشان، ما تنها نیستیم. بله. هیچ ناراحت نباشید. تحمل می کنیم . طاقتمان زیاد است. چون از دوست رسیده است خوب است. نه اینکه خوب است. نه اینکه ما فکر کنیم خوبه. نه ما کارمان همیشه هست. یعنی ما کارمان که کار سیاست نبود. ما همینجوری با هم می شینیم دعا و نماز و چیزهای عرفانی می خوانیم به این کارمان همیشه باشیم. دو نفرمون که با هم حرف می زنند از درویشی و فقر و اینها حرف بزنند و شکرگزاری که شکر خدا که ما زنده ایم الآن.

 با بیانیه ای که بتاریخ ۲۵ / اسفند  ۹۶ حضرتشان منتشر گردید ، ۱۸۰ درجه تفاوت دارد!

 

خواهش می کنم بنده را محکوم به عدم اطاعت امر مولا نفرمایید که خود ایشان مرتبا تأکید فرموده اند که فقرا در اموری که برایشان پیش می آید «تحقیق کنند». اینجانب در طی این ۲۰ سال و اندی از تشرفم به فقر با آموزه های حضرتش تعلیم گرفته ام که تا تحقیق نکرده و با قوای عقلانی موضوعی را درک نکنم آنرا نپذیرم. در اتاق تشرف هم به بنده همین امر شده است. شما می فرمایید :

در رحمت الهی همیشه باز است اما در کنار این در یک پنجره ای هم باز شد ، چند شهرستان می توانند مجالسشان را بازگشایی کنند که یکی از آن ۱۴ شهرستان گنبد است.

بحمدالله خبری که من دیروز شنیدم این بود که گرگان و گنبد که تابع گرگان است در این مسایل به اندازه ای فقرایش خوب عمل کردند مسئولین هم از آنها و مجالسشان رضایت دارند.

برای این فقیر چند پرسش از این بخش از سخنان شما مطرح میشود :

۱ – مبنای انتخاب این ۱۴ شهر از میان تمام شهرها و شهرستانهای ایران چیست؟

۲ – اگرچه رضایت مسئولین را مهمترین دلیل بازگشایی مجالس رسمی فقری در این چهارده شهر ذکر کرده اید، آیا ممکن است وارد جزئیات بیشتری شوید که فقرای دیگر شهرها نیز بدانند باید چگونه عمل کنند که بگفته جنابعالی رفتارشان در نظر مسئولین خوب جلوه کند تا آنها هم از فیض بازگشایی مجالس و دیدار خواهران وبرادران فقری خود برخوردار گردند؟

٣ – در این سالها هرگز یاد ندارم که درویشان سلسله جلیله گنابادی که به آرامی و صلح طلبی شهرت داشته و دارند برای برگزاری مجالس رسمی فقری شان باید رضایت مسئولین را جلب کنند و یا دستورالعملی از سوی اقطاب سلسله مبنی بر عملکرد مورد نظر مسئولین برای بازماندن مجالسشان داشته باشند؟

برعکس دستورالعملهای اقطاب برای اینکه فقرا همچون دیگر شهروندان در کمال آسایش و آرامش زندگی کنند همواره سرلوحه عموم فقرا بوده ، مگر آنکه شما بخواهید باز هم عده ای را اغتشاشگر و یاغی برشمرده و خدای ناکرده از خواهران و برادران ایمانی که به لطیفه ایمانی پیونده خورده اند اعلان برائت کنید؟!

فقط یک مسئله هست که باید ما تک تکمان به آن مراجعه کنیم، آن را من در تهران در این مدت هر جا که بوده ام گفته ام؛ آن مطلب این است که هر یک از ما افراد ، هر یک نفرمان وقتایی که بیکاریم تو خانه نشسته ایم، یک کاغذ و قلم برداریم ، خُب امروزه دست همه مبایل هست، سایتها و کانالهای خبری توش زیاده؛ سایتها و کانالهایی که علیه عموما تصوف و عرفان بالاخصّ سلسله ما بر مبنای آنچه که برای ما شش ماه قبل اتفاق افتاد ناسزا می گویند، ردیه می گویند، می نویسند؛ که مثلا شما ای ملت ایران، ای مردم، اینقدر بعضی شماها از سلسله اینها تعریف می کردین، می گفتین اینها افراد آرامی هستند، در سیاست دخالت نمی کنند ، نه در سیاست دخالت نمی کنند ، سیاست کاری هم ندارند، مجلس ساکتِ آرامی دارند بیاد خدا هستند، استناد می کنند به آن شب کذایی ؛ دیدید چکار کردند؟ این هست. هر نفر از ما یکی از کارهای خوبی که – حق امر کردن ندارم که بگویم حتما این کار را بکن (حتما این کار را انجام بده) – همچین اجازه ای ندارم ولی یک کاری که به دردمان می خورد یک کاغذ و قلم برداریم و وقتهای بیکاری مان چه عواملی،  چه موجباتی باعث شد ، یک سلسله ای که با یک کلمه اون سلسله را در تاریخ ۴ / ۱ / ۹۶ ( در همان روز ) یعنی عید پارسال مولای ما ، آن سلسله را معرفی کردند ، چی فرمودند در بیاناتشان ؟ فرمودند : سلسله ما سلسله تمیز بود؛ آنوقت این بیاناتشان را شما سی دیش رو دارید دو روز بعد هم بیانیه کتبی صادر کردند (تاریخ ۶ / ۱ / ۹۶)

بیانیه اش را هم دارید؛ ببینید چه در بیانات، چه در بیانیه، وقایع آینده را پیشگویی کردن ایشون یا نه؟

بخوانید ، گوش بدهید، خُب چه عواملی باعث شد یک سلسله ای به تعبیر ایشان «تمیز» دچار یک مشکلی بشه دچار یک گرفتاری ای بشه ، که نه در این چهل سال اخیر که خیلی از فشارها بر ما بوده، قبلش هم کسی بیادش نمی آید، کتاب تاریخی، جایی، مجلس فقری این سلسله تعطیل شده باشد، فقرا این سلسله از ملاقات و زیارت بزرگشان محروم شده باشند. من ندیدم.

وقتی این بخش از سخنان شما را می شنیدم ، بسیار دچار شگفتی شدم ؛ شما طوری سخن می گویید که گویی عواملی که این سلسله تمیز (بتعبیر حضرت آقا) را دچار گرفتاری کرده اند خدای ناکرده از میان خواهران و برادران ایمانی بوده اند؟! حتی اگر استناد شما به تعبیر حضرت آقا باشد آیا استغفرالله گمان نمی کنید که در حال جا انداختن این شائبه در جامعه هستید که عده ای از فقرا مقصر اصلی این قضایا بوده اند؟! در حالیکه از فرمایشات حضرت آقا چنین استنباط نمی شود. اگر پاسخ شما آری است که وای بر ما ، وای بر شما … البته از سخنرانی های پیشین شما هم اینطور بر می آید.

در اینصورت شما کاملا آگاهانه مسئولیت تمام سرکوبها و تخریب حسینیه ها ، آتش زدن حسینیه ها و تضییع و تضعیف و تضییق حقوق فقرای گنابادی را توسط حکومتیان شخصا بعهده گرفته اید؟ آیا شما پاسخگوی خون بنانی ها ، استخوانهای خردشده راجی ها و گردن به دار آویخته ثلاثها در دادگاه عدل الهی خواهید بود؟ حتی مقامات بلندپایه حکومتی نظیر آقای حجت الاسلام علی یونسی مشاور ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتها نیز این سرکوب ها را محکوم کردند ، چطور میشود که مأذون محترم سلسله که از سوی حضرت آقا بعنوان نماینده با محدودیت خاص در امور اجتماعی سلسله و مذاکره با مسئولین تعیین شده اند ، فقرا را مورد نهیب قرار داده و ادعایی که حتی حکومت ندارد جز عده ای – چماقدار و قداره بند – را مطرح می کنید؟

در این بخش، از توجه ویژۀ تان به سایتها و خبرگزاری ها اعمّ از موافق یا مخالف اشاره کرده اید و انگشت تأکید بر سایتهای ضدتصوف نهاده اید، تعداد این سایتها بیشمار نیست. یکی از معروفترین آنها سایت فرقه نیوز است که روی تلگرام دارای دو شبکه است : فرقه نیوز و خبرگزاری صوفیه.

بما نگویید که اطلاع ندارید که بابت تمام اعلان برائت های حضرتعالی علیه فقرای سلسله جلیله گنابادی از سوی همین میکرو سایتهای معاند تصوف از شما تقدیر و تشکر شده است و مفتخر به دریافت تقدیرنامه شده اید.

آیا مطلعید که ماهها پیش از فجایع خونین گلستان هفتم ، از شما پیش از انتصابتان به سمت نمایندگی حضرت آقا با عنوان «نماینده و مأذون» سلسله یاد کرده اند!

آیا اطلاع دارید که برای بزرگ کردن برخی از آقازاده ها به کرّات به سخنان شما استناد شده و از شما بعنوان «یکی از بزرگان سلسله» یاد می کنند و از زمان ملاقاتی که برای مصاحبه به این خبرگزاریها داده اید – در حالیکه آقای جذبی با آن موافقت نفرموده اند – از شما سپاس و قدردانی شده؟

حتی مطالعه می کردم وضعیت زمان جدّ بزرگوارم مرحوم اقای محبوبعلی کاشانی رحمه الله علیه را آن هم در کاشان متعصب.

بله ، البته چند تا کار کردن به دستور یکی از علمای آن زمان ، در خانه ها اون موقع که حمام نبود یک حمام در ده یا شهر بوده. گفتند اینها را حمام راه ندهید برای اینکه حمام را اینها بیایند ، حمام نجس می شود. چه مردمی هم بودند که این نظریه را قبول کردند برای اینکه صفحه اول مهمترین کتاب فقهی ای که یکنفر میخواد مجتهد بشه اون کتاب را باید حتما درسش را بخواند کتاب شرح لمعه است کتاب شرح لمعه از چه مبحثی شروع می شود مبحث طهارت.

برای اینکه جناب شهید اول رحمه الله علیهی استدلال کند که آب پاک کننده است، خاک هم پاک کننده است. یه آیه از قرآن برای پاکی و پاک کننده بودن آب می آورد یک حدیث هم برای پاکی و پاک کنندگی خاک می آورد . راجع به آب این آیه را می آورد :

 وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا – سوره فرقان آیه ۴۸

ما از آسمان باران را فرستادیم ، آب پاک کننده است. حالا چطور میشه ؟ حمام که همه چی را پاک می کند. این درویشا وارد حمام بشن حمام نجس میشود؟

مضحکه است ، دین و مسایل دینی را به بازیچه گرفتن است. اینه که درویشا رو به حمام راه نمی دادند.

یا مثلا خرید و فروش آنجور هم که قبل انجام می دادند اونجور انجام نمی دادند بعضیهاش تو نابغه علم و عرفان نوشته بخونیم. همین اندازه.

ولی شیخ تان را در کاشان زیارت نکنید مجالستان تعطیل باشد، نه.

شما به خاطره ای از جدّ بزرگوارتان اشاره کرده اید ، زیاد راه دور نروید ، همین الان – یکی دو روز پیش – در همین رسانه های معاند که تمام استناداتشان برای تقبیح و تهدید و تحقیر دراویش گنابادی سخنرانی های حضرتعالی است – اطلاعیه صادر میشود و از شهروندان برای خبرچینی از فعالیت اقتصادی فقرا در ازای دریافت مبلغی مجیز ، دعوت به همکاری می شود.

امیدوارم نگویید نمی دانید چه بلایی بر سر دیگر سلاسل فقر و درویشی در ایران آورده اند ؟! و اقطاب جوان و کم سن و سالی را نظیر آنچه شما در سخنرانی هایتان سعی می کنید به فقرا تحمیل کنید بر سر کار آورده اند؟!

از پس از وقایع گلستان هفتم – شب سیاه یکم اسفندماه یکهزار و سیصد و نود و شش خورشیدی – به اینطرف هر سخنرانی فیلمبرداری شده از شما را که دیدم در آن به جای پرداختن به معضلی که سلسله با آن دست و پنجه نرم می کند فقط و فقط از دغدغه تان نسبت به مولازاده های حضرت محبوبعلیشاه قدس الله سره العزیز سخن سرایی کرده و گریه می کنید. سخنرانی های شما را نه یکبار! هزار بار شنیده ام.

ما بنشینیم علل و عواملی که ، اسمش را من می گذارم «غائله» علل و عواملی که این غائله را پیش آورد بررسی کنیم برایمان خوب است. یکی از فوایدی که دارد اینه که در آینده اگر احیانا یکی دو تایی در بین ما باشند که بخواهند خدای نخواسته آن غائله را بوجود بیارند ، به هدفشان نمی رسند ما هم فریب نمی خوریم.

بسیار جالب است که بنحوی مطالبه گرانه و طلبکارانه هنوز هم فجایع و آنچه بر خواهران و برادران ما گذشت را غائله می نامید و با لحنی طعنه گونه از «نقره داغ کردن» فقرا سخن پراکنده می کنید. گویی خوشحالید که نوعی آرامش گورستانی مطلوب حاکمیت را بر جامعه فقری و درویشی تحمیل کرده اید و بذر نفاق و بی اعتمادی تفرقه را در میان فقرا کاشته اید. تا اگر بگفته شما یکی دو تایی دست از پا خطا کردند بقیه بر سرشان بریزند و از هستی ساقطشان کنند دقیقا نظیر جوی که در فضای مجازی حاکم کرده اید. علت تأکید و اصرارتان بر اینکه این فجایع را هنوز «غائله» بدانید خوب متوجه نمی شوم؟

و جالبتر آنکه خود در ادامه به آن پرداخته اید :

چون افرادی که در غائله شب اول اسفند گذشته در خیابان گلستان هفتم بودند از ما فقرا چند دسته هستند ، اصل قضیه را بدانید که طرح دشمن” بوده این اصل قضیه .

اگر اصل قضیه «طرح دشمن» بوده و به آن اذعان دارید ، پس چرا در صدد دسته بندی کردن فقرا هستید؟ اگر قبول دارید که اصل و اساس تمام این هجمه ها «طرح دشمنان فقر و درویشی» است پس چرا از همان ابتدای این بگفته خودتان غائله ، برادران و خواهران ایمانی خود را محکوم کردید؟ دلیل این دوگانگی ها در رفتار و گفتار چیست؟

اما آیا همه اینهایی که آن شب بودند که الان هنوز نزدیک به سیصدتاشون در زندان هستند اینها هم دشمن بودند از فقرای ما ؟ نه. پس بقیه را بیاییم تقسیم بندی کنیم.

خوب متوجه نمی شوم! اگر این سیصد نفر که در زندان هستند ، از فقرا هستند پس دشمنان کجا هستند ، اگر آنها که در گلستان هفتم دستگیر شدند، دشمن بودند، پس درویشان کجا رفتند؟ اگر دشمنان هستند که دستگیر شدند پس اینها که در زندان هستند، چه کسانی هستند؟

شما حتی در دسته بندی هایتان از تجمع کنندگان آن شب تا آخر این سخنرانی بطور دقیق صحبت نکرده و با دوپهلوگویی فقط به یک دسته که همان دسته اول و آخر از نظر شما و برخی از همفکران شما (بعنوان مثال یکی از مولازاده ها) هستند پرداخته اید و آنها کسانی نیستند جز گروه زیر (بگفته شما) :

یک عده افرادی بودند که فریب دشمن را خوردند. بازیچه دست دشمن شدند.

اگر این اشخاص فریب خورده اند پس چرا از حقوقشان دفاع نکردید و از همان فردای آنروز بیانیه پشت بیانیه برای دلجویی از مسئولین و نیروهای حکومتی صادر کردید و خواهران و برادران ایمانی خود را مستعد سخت ترین مجازات ها دانستید؟ اگر شما بگفته خودتان باور دارید که فقرای تجمع کننده فریب دشمن را خورده اند چرا سعی نکردید از حقوقشان دفاع کنید؟ چرا همه کاسه و کوزه ها را سر آنها که کوچکترین امکان دفاعی از خود نداشتند و هنوز هم ندارند می شکنید؟ چرا گذاشتید خون محمد راجی ها پایمال شود؟ چرا گذاشتید ثلاث را بر دار بکشند؟ چرا هنوز هم به این مواضع تفرقه افکنانه تان علیه فقرا ادامه میدهید؟

ما یک پندصالح داریم که برای ما فقرا لازم الاتباعِ در فکر و عمل است ، انجا یکی قسمتی دارد بنام عنوانش اطاعت از قوانین و قوانین مملکتی را محترم دانسته مطیع باید بود. این کار را کردیم، اینطور شد؟ آقا شما این را بردارید، ببرید یک کشور دیگر ، بگید ما دستورالعمل بزرگمان این است ، کاری ندارن.

بله ، بنده همینجا می گویم اینکار را کردیم ، درست در زمانیکه بر اساس رایزنی با مسئولین فقرا قصد ترک محل را داشتند و به وعده مسئولین اعتماد کردند عده ای از خدا بی خبر بر سرشان فوج فوج ریخته سرهاشان را شکسته ، استخوانهاشان را خرد کرده ، اموالشان را به غارت برده و به آتش کشیده و زنان شان را با رکیک ترین القاب مورد خطاب قرار دادند. آن زمان شما کجا بودید، در همین سخنرانی گفتید که تهران دو مجاز نماز دارد ، شما آن زمان کجا تشریف داشتید؟ نگویید که روی مبایل اخبار سلسله را دنبال می کردید که باورتان نمی کنم!

در هر جامعه ای در هر کشوری در هر مملکتی این دستور ، مورد قبول است در هر زمانی در هر حکومتی در هر رژیمی این دستور … اینه که سلسله را نگه می دارد در ادامه اش می فرمایند و در سیاست دخالت نکنند که مبادا آلت دست دیگران قرار بگیرند.

نه قسمت اولش عمل شد که اینطوری شدیم و نه قسمت دومش.

این جمله شما حتی نیاز به تشریح بیشتر هم ندارد ، بسیار گویا است :

یک – فقرا در فاجعه گلستان هفتم قوانین و مقررات مملکتی را محترم  ندانسته

دو – در سیاست دخالت کرده اند

شما در همین جمله کار دستگاه های امنیتی – انتظامی – نظامی و قوه قضاییه را یکجا انجام دادید.

بعد هم می گوید :

خُب ، پس همین میشه یک درسی ، در انواع و اقسام سیاستها دخالت نکنیم.

شما فقرا را با رفتار و گفتارتان، نقره داغ کردید. تا در سلسله آرامش گورستانی حاکم سازید و اتحاد فقرا را که زبانزد عامّ و خاصّ بود را خدشه دار سازید.

توجه داشته باشیم ، دخالت نکردن در سیاست منافات با اینکه در جریان مسایل سیاسی قرار بگیریم ندارد، برای اینکه امروز نمیشه گفت آقا مبایلت را خاموش کن و این کانالهای خبری را پاک کن از روش تلویزیونت را هم روشن نکن در اخبار کشورت و کشورهای دیگه هم قرار نگیرد. این چه دستوره ؟ اولا دستور غیرقابل اجرایی است و بسیار بسیار دستور بیخودی است.

نه! بنده و جنابعالی میدانیم و باید هم بدانیم؛ در افغانستان چه می گذرد؟ در سوریه چه می گذرد؟ در آمریکا چه می گذرد؟ فلان شخص در کنار گوشه دنیا راجع به مسایل اجتماعی ، خوبه ، خیلی خوبه. اما بازیچه ، دست سیاست  بازان قرار نگیریم.

باز هم سخنان ضد و نقیض و باز هم تناقضات آشکار ، از اساس اصلا گردش آزاد اطلاعات به چه منظور است؟ اگر قرار است به یک موجود کاهل و بیعمل تبدیل شویم در حالیکه در جامعه زندگی می کنیم و مدنی الطبع هستیم پس چرا باید در جریان مسایل و امور سیاسی قرار گیریم؟ هدف از دنبال کردن اخبار چیست؟ به نظر شما صِرف آگاه شدن از اخبار برای یک شهروند کافی است که مانند کبک سرش را زیر برف کند و بگوید من فقط قصد آگاهی داشتم برای اینکه بروم زیر لحاف و دخالت در امور نکنم؟ اگر شما تلاش می کنید چنین چهره ای را از فقر و درویشی به تصویر بکشید سخت در اشتباهید. چرا که متصوفه و اهل عرفان همواره همراه با تحولات جامعه حرکت کرده اند، اصلا همین ویژگی است که تصوف و عرفان را بر دیگر مکاتب و باورها ارجحیت بخشیده، چرا که تصوف قابلیت هماهنگی خاصی با نیازهای بشر و جامعه بشری دارد.

در این بخش از سخنرانی تان که بیشتر به خطابه شباهت دارد ، از واژه «سیاست باز» استفاده کرده اید که در دایره المعارف علوم اجتماعی- سیاسی جایگاهی ندارد و با زبان نیشگونه ای دیگران به آن متهم کرده اید این درحالی است که در علوم انسانی هنوز تعریفی از سوی متخصصان علوم سیاسی – اجتماعی درباره این لغت ارائه نشده است. شما در تخطئه همفکران خود حتی به خلق واژگان ساختگی هم دست می زنید.

درویشی با سیاست معنای مکر و حیله و فریب و خدعه و کلاه سر مردم گذاشتن اصلا جور در نمی آید.

انبیا و اولیا سیاستمدارند ، اما سیاست در تعریف آنها با سیاست در تعریف دیگران فرق می کند علم سیاست ، در تعریف دیگران که کاری به دین و مذهب ندارند اینه علم اداره یک جامعه.

چرا جرأت نمی کنید که بگویید حضرت آقا در سخنرانی  اخیرشان سیاست را علم اداره جامعه تعریف نموده اند. چرا در اندیشه خود مرتب تلاش دارید درویشی را با سیاست گره بزنید. درویشی  نه تنها به استناد تعریف شما با سیاست به معنای مکر و حیله و فریب و خدعه و کلاه سر مردم گذاشتن جور در نمی آید بلکه با هیچ نوع دیگری از سیاست جور در نمی آید. بنابراین برای خود و دیگرانی از نوع خود در سلسله کلاه شرعی درست نکنید. درویشی به گفته پندصالح در سیاست دخالت نمی کند. چه کسی گفته انبیا و اولیا سیاستمدارند؟! سیاست ، سیاست است ، چرا با کلمات بازی می کنید؟ حضرت آقا در سخنرانی یکم تیرماه شان فرمودند سیاست یعنی علم اداره جامعه . همین و بس. حالا شما می گویید در تعریف دیگران که کاری به دین و مذهب ندارند «اینه علم اداره یک جامعه»، از کی تا حالا خدای ناکرده حضرت آقا کاری به دین و مذهب ندارند؟! حضرت آقا برای مریدان و پیروانشان عینِ دین و مذهبند. چرا که مکتب فقر و درویشی ، دین و مذهب ما فقراست.

دیگه توش نیست که دروغ بگی یا نگی. امروز یک حرف بزنی ، فردا یک حرف بزنی ، این دیگه توش نیست این جامعه اداره بشه و داریم هم.

اینطور که از استنادات شما بر می آید در تعریفی که از این قسمت از سخنان شما بر می آید سیاست را من اینگونه می فهمم :

دروغ گفتن و دوپهلو گفتن و حرف را عوض کردن. خُب من فقیر وقتی به سخنرانی های شما – زیاد به عقب نمی رویم – در همین شش ماه اخیر نگاه می کنم هر سه این شاخصه های منفی را پیدا می کنم.

الان بنده یکی نمونه اش را عرض می کنم :

علی علیه السلام نامه ای نوشتند برای معاویه خب پست و اینها نبود مید انند به یک نفر که ببرد حالا یک ماه مثلا تو راه بود از مدینه تا شام یعنی همین سوریه امروز این نامه را این برداشت و آورد. داد به معاویه. خُب نامه ای که علی به معاویه نوشته بود نامه تهدیدآمیز بود. یعنی تو خیال نکنی در اریکه قدرت قرار گرفتی همه کاره هستی؟

بعضی از نامه های حضرت به معاویه را شما می توانید در نهج البلاغه پیدا کنید بخونید.

بعد هم آنجا ایستاده ، این نامه را اورده منتظر جوابش است. در همین بین که هنوز معاویه جواب نداده ، این را هم برادران محترم اهل تسنن نوشته اند و هم شیعه. در همین بین یک نفر آمد شاکی بود. گفت چیه شکایتش چیه؟ گفتند این آمده میگه شتر منو دزدیدند ، شترم را میخوام. شتر منو دزدیدند یعنی امروز مثلا یک شورلت دزدیدند.

اهمیت داشت ، چیزی دیگه نداشتند غیر از این .

گفت که خیلی خب شترت که دزدیدند نر بوده یا ماده بوده ؟ گفت شتر من نره. گفت یک شتری آوردند اینجا همان باید مال تو باشه. گفت اون شتر را بیارین. شتر را آوردند . گفت بگیرش . اون نگاه کرد گفت این شتر من نیست. برای اینکه شتر من نر بوده.

گفت حرف نزن. شترت را بردار برو. گفت چشم.

اینکه نامه آورده بود گفت جواب نامه علی علیه السلام چیه؟ – حالا من میگم علیه السلام – جرأت نمی کردند . جواب نامه حضرت چی بود؟

گفت من جواب نامه ات رو دادم ، حواست نبود.

همین جواب نامه است. برو به علی بگو معاویه کسی است که شتر ماده را بجای شتر بطرف میده طرف صداش در نمیاد. من اینطوری جامعه رو اداره می کنم.

سر به سر من نذاره. این سیاسته. این سیاست با دین اصلا کار نداره.

شما اینجا به ذکر مثالی برای تعریف سیاست از نوع معاویه ای آن بسنده کرده اید، خُب برادر ایمانی گرامی ، شما فکر نمی کنید ، خودتان هم در مواجهه با فقرایی که در فاجعه گلستان هفتم گرفتار آمدند از همین سیاست به سبک و سیاق معاویه ای بهره گرفته اید؟ همان نقره داغ کردن و خفه خون گرفتن و برقراری آرامش گورستانی در سلسله و ضربه زدن به اتفاق و اتحاد و همدلی فقرا همان چیزی که مایه مباهات درویشان گنابادی بود و بواسطه آن روز سوم اسفندی «روز درویش» رقم خورد. تا امروز با تحکم سیاست را برای ما اینگونه تعریف کنید :

ما در این سیاست نباید دخالت کنیم. بزرگان ما نهی از دخالت در این سیاست کرده اند.

زبان شما همان زبان اصحاب جور و زور است تنها تفاوتش این است که از حلقوم یک درویش گنابادی بیرون آمده.

سپس شما به تعریف سیاست نزد ائمه پرداخته اید :

اما یک تعریفی داره در نزد ائمه. حالا آن حدیثش چون مفصله برای از قول امام مجتبی علیه السلام خلاصه اش را عرض می کنم.

سیاست از دیدگاه بزرگان ما تعریفش اینه : «روش حفظ دین و ایمان مؤمنین. مکتب باید حفظ شود، سلسله باید حفظ شود، پس هرچی که به سلسله ضربه می زند، سیاست غلط است، در آن نباید دخالت کرد.»

آیا ممکن است منبع این بخش از خطابه خود را برای فقرا ذکر بفرمایید شاید کم اطلاعی ماست که موجب زحمت شما میشود؟ گفته اید سیاست از دیدگاه بزرگان ما تعریفش اینه «روش حفظ دین و ایمان مؤمنین.» کدامیک از اقطاب ما چنین امر فرموده اند. اگر حفظ مکتب (سلسله) به معنای زیرپا گذاشتن تمام ارزشهای والای انسانی و اخلاقی باشد آیا با این حال مکتبی و یا سلسله ای باقی می ماند که بتوان به آن مباهات ورزید و خود را در زمره پیروان آن دانست؟!

و این را به خدمت شما عرض کنم بعنوان یادگار از من داشته باشید در این عید قربان! و آن اینه : آن کسیکه بخواد به سلسله ضربه بزنه چکار می کنه ، این شیشه است. شیشه را اگر بخواهیم ما بشکنیم با چی می شکنیم؟ با سنگ. چرا؟ چون شیشه از جنس خود سنگ است. یعنی با جنس خودش شیشه را می شکنیم. آن کسی که بخواد به سلسله ضربه بزنه از مولوی شروع می کنه میگه از حافظ شروع می کنه میگه. از ولایت شرو ع میکنه صحبت می کنه از فقر شروع میکنه صحبت می کنه از عرفان صحبت می کنه. از بزرگ وقت صحبت می کند.

ممکن است مقصودتان را روشن تر بیان کنید؟ خدای ناکرده امیدوارم قصد نداشته باشید که عده ای از برادران و خواهران ایمانی را نسبت به دیگر هم مسلکانشان بدبین و تحریک کنید؟ در سلسله جلیله بغیر از حضرت آقای مجذوبعلیشاه و تعداد بسیار بسیار محدود و معدودی که اجازه خاصّ تبیین، تشریح و تفسیر کتب نه فقط قرآن بلکه هر گونه متونی را دارند که تعدادشان از نصف انگشتان یک دست هم کمتر است، چه کسی شیشه است و چه کسی سنگ است؟ چند نفر از مشایخ و مأذونین و مجازین ما در مورد حافظ و مولانا و عرفان و بزرگ وقت صحبت می کنند. احتمالا قصدتان جسارت به حضرت ایشان نبوده چون ایشان در مورد خودشان تعریف و تمجید نمی کنند، به نظر شما چند نفر دیگر باقی می مانند که در این زمینه ها بیاناتی با اجازه بزرگان وجود دارد؟

آقا این آقای ابراهیمی و آقای رحمانی پریروز منزل ما بودند که این نوشته ها بعدا آمد روی سایت من خواهش می کنم آنهایی که دارند به مبایلهایشان مراجعه کنند، بعد از این دو تا بیانیه تاریخ ۲۵ / ۵ / و ۲۷ / ۵ / ۹۷ ، ببینید یک عده ای چی نوشته اند؟ آنها را هم بخوانید. همه اش هم از بزرگ ما گفته اند. از درویشی گفته اند. از عرفان گفته اند. ولی به چه کسانی توهین کرده اند؟ آقا این …

شما در یک سفر دوره ای به مجالس می روید و چون بیانیه هایتان بر روی سایت رسمی و موثق سلسله منتشر نشده و تنها در چند پست تلگرامی ناشناس و شبکه فیک انتشار یافته از مجلس درویش در جهت منویات خاصّ خود بهره جسته و اگر احیانا رودربایستی نمی کردید، از فقرا می خواستید تلفنهای همراهشان را از جیب هایشان خارج کنند و به برخی شبکه های تلگرامی عضو و یا از برخی دیگر اعلان برائت جویند! چندی پیش یکی از فقرا به یک فقیر دیگر خرده گرفته بود که جواب نامه های سرگشاده خطاب به نمایندگان خمسه که این نمایندگان فاقد صفحات مجازی هستند، حال هرچه زمان می گذرد ابعاد بی رسانه بودن شما نمایندگان اشکارتر می شود!!!

یک ذره از درد و دلهامو می گویم ، همش را نمی خوام روز عید ناراحتتان کنم ، این پنج نماینده نمایندگان منتخب حضرت ایشان هستند (یک) . بیکاره شان ، هیچ کاره شان بنده هستم. اما خُب یکی از اینها شیخ سلسله است ، می دانید در جریان هستید ، ویژگی های اخیری برایش فرموده اند. یکی دیگرش مولازاده ماست .

باز هم طبق روال دیگر خطابه ها و منبرهایتان ، به صحرای کربلا زده ، از کی تا بحال در مجالس رسمی فقر و درویشی ، آنهم در شرایطی که محدودیت هایی بر دولتسرای حضرت آقا تحمیل شده ، مجالس درویشی محل ، درد و دل فقرا شده است؟ شما بطور تلویحی دست به مظلوم نمایی می زنید اما در فراری مذبوحانه از جناب آقای جذبی شیخ بزرگوار و حاج ممدآقا نام می برید، از خود پرسیده اید که شاید هیچیک از این دو بزرگوار راضی نباشند که شما نسبت به ایشان دلسوزی کنید؟ حضرت آقا چه ویژگی هایی برای جناب آقای جذبی یا جناب آقای حاج ممدآقا برشمرده اند؟

 

غیر از اینکه جناب آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه فرمودند : (۱ تیرماه ۱٣۹۷)

 این آقایان!

آقای برادر مکرممان، آقای جذبی خودشان و پدرشان سالها در خدمت درویشی بوده اند، کتابها تصحیح و چاپ کردند، ایشان شیخ هستند و اگر در این شرایط فعلی مرحوم شدم ایشان جانشین من خواهد شد. 

 این حاج ممدآقا برادرزاده من هستند، یعنی در واقع به یاد مرحوم آقای رضا علیشاه به ایشان نگاه می کنیم.

 

آیا در این فرمایشاتِ حضرت آقا، ویژگی خاصی نسبت به این دو بزرگوار بچشم می خورد، چرا قصد ریا دارید؟ اگر مقصودتان مسئله جانشینی است که حضرت آقا این امر را مشروط فرموده اند و پیشتر در همین سخنرانی فرمودند :

من هستم و در میخانه هستم و خدمت همه فقرا را می کنم. 

 

و اما مولازاده ها !

نزدیک به شش ماه است که این فقیر بصورت مرتب اخبار مربوط به سلسله را مرتبا پیگیری می کنم و تا کنون در چندین صفحه اینستاگرام شخصی برخی از بگفته شما مولازاده و در صفحه تلگرامی منسوب به شما و بویژه سایتهای ضدتصوف و معاند درویشی  چندین فایل صوتی – تصویری انتشار یافته است، با کمال تعجب باید عرض کنم در تمامی این سخنرانی ها ، دغدغه و نگرانی اصلی شما مسئله مولازاده ها یا آقازاده هاست! در تمامی این سخنرانی ها به هر نحوی شده گذاری به این موضوع دارید و گویی همه مشکلات سلسله مرتفع شده و تنها معضل سلسله آنهم در شرایط حادّ کنونی فقط موضوع حفظ جایگاه مولازاده ها یا آقازاده است.

اونوقت آیا امکان اینکه یک کار – یک نفر بر فرض آنهم انشالله خدا نکنه یک چیزی که امر فرموده اند انجام بده هست، اما پنج نفر را ممکنه چیز جعلی کنند؟ از طرف خودشان. آخه آدم فکر بکنه هر جور بخواد …

در مکتب فقر و درویشی آنکه در نظر قاطبه فقرا خطاناپذیر است، قطب عالم امکان است که در حال حاضر حضرت آقای حاج دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه هستند. خدای ناکرده احتمالا با بیان عبارت « اما پنج نفر را ممکنه چیز جعلی کنند؟ از طرف خودشان » قصد ندارید برای خود معصومیت و مصونیت قایل شوید؟ خاصّه آنکه فقرا برخی از شما برادران خمسه را بخوبی می شناسند. و امروز و فردا نیست که بهم رسیده ایم.

مولازادگان 

این سلسله ما ، سلسله ای هست که وقتی تو گنبد مرحوم پدرم رحمه الله علیه منتقل شد نه ، قبلش شاهرود بودیم در کوچیکی من مرحوم آقای مجتهد سلیمانی وفاعلی رحمه الله علیه و یا مرحوم آقای حاج شیخ عماد سبزواری هدایتعلی رحمه الله علیه یک بچه ۵- ۶ ساله نوه شان را همراهشان می آوردند. آقا این فقرای شاهرود بعضی هایشان ، مخصوصا آقای شاهحسینی الآن هستند ، این فقرا رو سر می گذاشتند این نوه را .

اگر این روش برعکس شد ، کار به جایی رسید که به مولازاده های ما ، جناب آقای دکتر رضا تابنده و برادرشان توهین شد این چی را می رساند؟ اینها اون عواملی است که می خواهم عرض کنم. حواسمان باشه!

فکر می کنم در این بخش از سخنانتان و سخنرانی های این چند ماهه اخیرتان حداقل شما شخصا حجت را بر همگان تمام کردید؟ برای عده ای از فقرا هم این سوال مطرح شده بود که علت این همه بزرگنمایی در مورد مولازادگان چیست ؟ اینطور که شما از نوه  ۵- ۶ ساله یکی از بزرگان سلسله که توسط دیگر برادران ایمانی حلوا حلوا می شدند تعریف کردید می توان نتیجه گرفت علت این همه بزرگنمایی ها از یک سو و از سوی دیگر پرده دری ها و تهمت ها و توهین ها و تحقیر ها به برخی از مجازین سلسله از سوی افرادی نظیر : شرر ک.ت. ، امیر ح.ق. ، آریا س. ، درویشِ ۱۲۱ ، آرش س. ، علی (نیما) س. که از دوستان بسیار نزدیک همین مولازادگان هستند ، چیست؟ امیدوارم نگویید این افراد را نمی شناسید که باورتان نمی کنم. شما در کمپین سه روز روزه حاجت با فراخوان مولازادگان همراه و همدل با این اشخاص ، برای رفع محدودیت ها بر دولتسرا بر سر یک سفره افطار کردید. حتی ویدئویی ضبط کردید از اعلان حمایت خود و از صدای زنگ مبایل خود در ثانیه های اول آن خشمگین شدید.

گلستان هفتم

خُب یک عده از آن کسانیکه آن شب جمع شده بودند، که بعد هم برای خودشان ، خانواده شان و سلسله گرفتاری ایجاد شد، دعا می کنیم روز عید که هرچه زودتر خداوند برایشان نجات و رهایی عنایت بفرمایند، کسانی اند که از فراخوان ها تبعیت کردند.

برای آزادی خواهران و برادران دربند و ایمانی مان زحمت کشیدید و در روز عید دعا کردید، ولی دعاهای شما به همان اندازه اثرگذار خواهد بود که دعاهای یعقوب پیامبر برای از بند در کشیدن یوسف. یوسفی که بواسطه حقد و حسد ده تن از فرزندان یعقوب (مولازادگان) به چاه افکنده شد و بعد هم به بند کشیده شد.

گفتند :  ما رو گفتن بیایین. رفتیم. ما برای محافظت مولایمان رفتیم.

هنوز هستند افرادی در بینشان که می گویند اگرم ایشان بیانیه ای صادر کردن، اخطاری صادر کردن که بروید از اینجا منزل و اطراف منزل من را ترک کنید خوب کردیم ما نرفتیم. استدلال می کنند به شب عاشورا. می گویند در شب عاشورا حضرت اباعبدالله فرمودند بروید. ما الان اونهایی را که رفتند نهی می کنیم و می گوییم چرا اینکار را کردند. چرا امام را تنها گذاشتند؟ این هم از همان جنس در منطق بهش می گویند مغالطه و سفسطه . مغالطه و سفسطه هست، چرا ؟ امام در شب عاشورا چی فرمود؟

اقای کاشانی محترم مأذون گرامی ، شما خواهران وبرادران ایمانی خود را محکوم به مغلطه و سفسطه می کنید ولی خودتان درست همان کاری را انجام می دهید که دیگران رابه آن محکوم می کنید، ایا شما اثر مکتوب و منظم و جامعی از دیالوگ های رد و بدل شده در واقعه شب عاشورا دارید یا منبع شیعی در روایت و حدیث هست که دیالوگ میان حضرت و یارانشان را موبمو اینطور که شما تعریف می کنید، با سند و تاریخ و ذکر نام ، مستند ساخته باشد؟ چرا همچنان دست از تخطئه بر نمی دارید؟

فرمود اینها هدفشان من هستم. چون من بیعت نمی کنم با اینها من را می خواهند بکشند کاری به شما ندارند شما بروید. خُب پس جان امام در خطر بود. آن شب در آن چند خطی که مرقوم فرمودند و آمدند بیرون خوانده شد و کلیپش هم الآن هست. فرمودند من جانم و منزلم در امانه. امنیت من را بهم نزنید و بروید.

اولا – شما امروز این نتیجه گیری را با توجه به شرح ماوقع برای دیگران استنباط می کنید برای فقرایی که در آن شب نگران هتک حرمت به ساحت پیر و مرادشان بودند لازم نبود که حتما جان حضرتش در خطر باشد که موجب استقامت و مقاومتشان شود. همین که تحرکات در آن منطقه زیاد بود همین امر موجب نگرانی عده ای از فقرا شده بود،

در ثانی – این همه ما پای روضه های حضرتعالی در حسینیه امیرسلیمانی ننشسته ایم که واقعه کربلا باز تکرار شود پس فقرا دیدند که باید از جان خود بگذرند و دیدید که تا پای جان ایستادند. و این ملامت و تخطئه های شما هم در آنها اثرگذار نخواهد بود و همگان بسان براده های آهن به مغناطیس انوار حضرت مجذبعلیشاه جذب و با هم متحد خواهند شد.

ثالثا – پیشتر در ویدئویی دیدیم که آقای فاطمی پس از خواندن بیانیه حضرت آقا در یک حرکت شعبده بازی کاغذ دیگری را از جیب آستین مبارکشان بیرون آورده و از قول حضرت آقا می خوانند! ما کدامیک را باور کنیم خدعه و نیرنگ کسانیکه قول تأمین امنیت داده بودند و سپس فوج فوج بر سر فقرایی که در حال ترک محل بودند سرازیر شدند یا شعبده بازی های آستینی امثال فاطمی ها را.

چی نتیجه می گیرید؟ میشه با هم مقایسه کرد.

در ثانی به ما دستور داده اند در برنامه هامون ، دستوراتمون ، در پند صالح اول جمله ای که فرموده اند یعنی اول عنوان پندصالح با چی شروع میشه؟ فکر و تحقیق  ، امتیاز انسان به سایر جانداران در آنجا به عقل می دانند ، آقایی که بهت فراخوان دادن بیا. رفتی خیلی خُب ، رفتی تا اونجا ، اونجا فکر نکردی که اگر کسانی باید در خود تهران حتی ، اینجا حاضر باشند و به این فراخوان عمل کنند و به قول شما از ایشان و خانه شان محافظت کنند خود تهران سه تا شیخ داره دو تا مجاز نماز داره یک شیخ بزرگوار نزدیک تهران – کرج – داره ، اینها پس کجا هستن.

العیاذبالله یعنی شما با غیرت تر از اینها هستید ؟ فکر کنیم بابا. این هم نه.

جناب آقای کاشانی چرا با مغالطه کاری و سفسطه می خواهید مشروعیت و خدای ناکرده محبوبیت دیگر مأذونین و مشایخ را خدشه دار کنید؟ فقرا در آن لحظه به وظیفه ای که بصورت فردی احساس می کردند عمل کردند، در حالت اضطرار انسان حال استخاره و تفأل ندارد، برادر ارجمند ایمانی. کم حسینیه های ما را آتش زدند و تخریب کردند ؟ کم به ساحت بزرگان ما جسارت شد؟ فقرای ما را کم مورد آزار و اذیت قرار دادند؟ کم سلسله و بزرگان آن در معرض انواع و اقسام اتهامات و کینه ها و حقد و حسدها  واقع شده اند؟

من یک چیزی را عرض می کنم ، یک تلفن جناب آقای جذبی یک تلفن جناب آقای شریعت ، آقای محجوبی ، آقای … آقا من برم؟ چیه نظر شما؟ این خلاصه ای بود از آنچه می خواستم خدمت شما سروران عزیزم عرض بکنم ، حواسمان باشد. مجالسمان ، سلسله مان آلوده دست نااهلان ، بیگانگان که با همین تعابیر عرفانی می خواهند نفوذ کنند و به اهداف شومشون برسند فریب انها را نخوریم. آقای رحمانی که من تلفن کردم گفتن از شب جمعه مجلس شروع کنیم گفتم نه همین روز عید شروع رسمی مجلس است و دیگه هم به حق خودشان و مقربانشان قسمش می دهیم روز بروز این سلسله رونقش بیشتر . وجود مقدس حضرت ایشان در صحت و سلامت کامل باشه ، سایه شان بر سر فقرا مستدام باشه. مشایخ بزرگوار سلسله فردا فرد فقرا را از جمیع بلیات حفظ بکنه این در بسته باز شد حالا که باز شد دیگه بسته نشه.

باز هم مقصودتان را از «مجالس و سلسله آلوده دست نااهلان و بیگانگان که با تعابیر عرفانی می خواهند نفوذ کنند و به اهدف شومشان برسند ، فریب آنها را نخوریم» را نفهمیدیم؟ آیا این هم همان ماجرای سنگ و شیشه را تداعی می کند اگر اینطور است ، بعنوان یک برادر ایمانی شما را دعوت میکنم دست از شیطنت بردارید تا …

نویسنده : منجنیق

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.