ما اجازه نخواهیم داد داستان سقیفۀ بنی ساعده در سلسلۀ جلیله نعمت اللهی گنابادی تکرار شود

۱,۱۳۲

بقلم یحیی خوش مرام یکی از دراویش گنابادی :

ما فقط با شخص جناب آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه بیعت کرده ایم

 

ما اجازه نخواهیم داد داستان سقیفۀ بنی ساعده در سلسلۀ جلیله نعمت اللهی گنابادی تکرار شود

هو
۱۲۱

آنچه که از دوست رسد خوب است

گر همه سنگ و گر همه چوب است

پس از انتشار دو پست پیشین دربارۀ بیانیۀ سیاسی گروه پنج نفره و نیز انتشار یک فقره نامۀ سرگشاده به جناب آقای کاشانی ماذون محترم سلسلۀ نعمت اللهی گنابادی سلطانعلیشاهی ، همانگونه که انتظار می رفت افراد بسیاری با درج کامنتهای توهین آمیز ، نظر خود را به این دو پست منتشره اظهار داشتند و در این رابطه آنچه که البته موجب تاسف است این است که این افراد بجای پاسخ دادن به محتوای پستها – که احتمالاً از آن عاجزند – به اظهار نظر در مورد شخصیت نویسندۀ پستها پرداختند و برخلاف نص صریح قرآن کریم در سورۀ حجرات آیه ۱۱ که می فرماید :

“…. وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ….”

” …به یکدیگر نسبتهای ناروا ندهید …..”

سعی کردند با نسبت دادن بعضی صفات مذمومه به نویسندۀ این پستها ، اذهان بیدار را از محتوای اصلی مطالب نگاشته شده منحرف کنند .

متاسفانه این بیماری فرهنگی و این پدیدۀ شوم یعنی تخریب شخصیتی هر آن کس که سوالی دارد برای نخستین بار در همان سالهای نخست تاسیس حکومت استبداد دینی ، از طریق آ موزشهای دستگاههای اطلاعاتی شوروی سابق و نیز رژیم های متلاشی شدۀ سابق اروپای شرقی از طریق افسران ردۀ بالای اطلاعاتی وزرات اطلاعات و سپاه پاسداران ، وارد کشور شد و بعد توسط بعضی از ورق پاره ها و نیز روزنامه هایی چون کیهان و رسالت -که توسط عناصر اطلاعاتی گردانده می شوند – بصورت گسترده و در مورد همۀ پرسشگران و دگراندیشان بکار گرفته شد و در حال حاضر نیز بعنوان “دم دست ترین ” ابزار پاسخگویی توسط کسانی که می خواهند پاسخی بدهند ولی از آن عاجزند مورد استفاده قرار می گیرد.

اینجانب نمی توانم بگویم که آنها خود لایق آن نسبتها هستند چرا که آنگاه اینجانب نیز مانند آنها خواهم بود . ولی از قدیم شنیده ایم که می گفتند :

” از کوزه همان برون تراود که در اوست “

لذا اگر از کوزه ای بوی تفعن بمشام رسید قطعا چیزی در آن کوزه فاسده شده و اگر بوی خوش بمشام رسید لابد محتوای داخل کوزه مشک عنبر می باشد .

لذا به راحتی می توان پی برد که آیا کسانی که کامنت گذاشته اند آیا واقعاً درویشند یا خیر چرا که دراویش کلام خود را آلوده نمی کنند.

 منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن وفا

کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

اما در پاسخ به انتقاد بعضی از خواهران و برادران ایمانی باید بگویم که اگر شما پستها را دقیق مطالعه می کردید در می یافتید که اینجانب در خطابی که نسبت به نمایندگان پنجگانه داشته ام صریحا گفته ام “برخی” از نمایندگان پنجگانه . با ذکر قید “برخی ” بروشنی حداقل یک یا دوتن از این نمایندگان از خطاب اینجانب مستثنی می شوند.

برای اینجانب روشن است که جناب آقای مهندس علیرضا جذبی که خود و خانواده محترمشان نسل اندر نسل در ترویج عرفان و تصوف کوشیده اند هرگز میل ندارند که برخلاف درویشی قدمی بردارند؛ ولی باید توجه داشت که ایشان با سنی بالای نود و چند سال و در حالی که بیش از هر زمان دیگر نیاز به استراحت و آرامش دارند ، متاسفانه تحت شدیدترین فشارهای امنیتی می باشند، بنحوی که یک جوان گستاخ بیست سالۀ بسیجی مرتباً با احضار ایشان و گستاخی های غیر قابل تصور زندگی را برایشان سخت کرده است و متاسفانه از سوی دراویش نیز پیگیری لازمه صورت نمی گیرد .

طبیعی است که ایشان در این شرایط و – قطعا بر خلاف میلشان ونیز رویه قدیم خودشان -ناچاراً بیانیه های نوشته شده توسط یک – دو نفر از اعضاء گروه را ممکن است امضاء کرده باشند. در حالی حداقل در یکی از امضاءها نام ایشان بدون نقطه نوشته شده بود و این محال است که حتی یک شخص در امضاء خودش نام خودش را اشتباه بنویسد چه رسد به شخصیتی با مراتب فضل و دانش ایشان ؛ مگر اینکه فرض کنیم کسی دیگری نام ایشان را نوشته که دچار سهو شده است .

فقرایی که مجالس ایشان را درک کرده اند بخوبی واقفند که ایشان در جلسات خود حتی سخنرانی هم نداشتند و تنها به قرائت بسیار دلنشین از متون عرفانی کهن در زبان فارسی بسنده می کردند .

حال چگونه می توان انتظار داشت شیخی که در طول سالهای ماذونی و شخیت حتی یکبار نیز نظر شخصی خودشان را بیان نکرده اند ، حال به یکباره در خصوص روابط سیاسی ایران وآمریکا اظهار نظر کنند؟ آیا این پذیرفتنی است؟

با همۀ این احوال حتی آقای جذبی – مهندس علیرضا جذبی – هم دارای تقدس نیستند و می توانند نقد شوند.

نقد کردن هیچ یک از اعضاء گروه پنج نفر جرم نیست و منع نشده است. ولی اهانت و توهین و بدگویی شدیداً در کلام بزرگ زمان و نیز بزرگان سلف منع شده است.

در حقیقت دستگاههای اطلاعاتیِ طراحِ توطئۀ جدید علیه دراویش ، قصد دارند تا با ایجاد ” تقدس دروغین ” و با تاکتیک دست دوم ” هالۀ نور” دراویش پرسشگر را به “خودسانسوی” واداشته؛ تا ایشان پرسشهای منطقی و فطری خود را در خصوص ضدیت مواضع اعلام شدۀ گروه پنج نفره با ابتدایی ترین اصول درویشی سرکوب کنند؛ تا مبادا همگی به این پرسش واحد برسند که اگر بیانیه های گروه پنج نفر مورد تایید مولای معظم می باشد خوب چرا مانند گذشته توسط خود ایشان اعلام نمی شود؟

همه ما شاهد بودیم که حضرتشان به کوری چشم دشمنانشان در کمال سلامت صحت تنها برای معاینۀ گوششان به طبیب مراجعه کردند.
البته برای همه فقراء و دراویش مسجل است که مولای معظم برای هدایت این سلسله نیازی به گوش ندارند چون اصولا نباید به حرف کسی بجز الهام الهی گوش فرادهند.

شیخم به طعنه گفت حرام است می! مخور!!
گفتم به چشم ، گوش به هر خر نمی کنم!

 بنابراین ایشان ماشاء الله در کمال صحت و سلامت صد در صد هستند و تعیین نماینده و وکیل برای کسی که در صحت کامل است بی معنی بوده باطل است .

این اظهار نظر منطقی حقیر نباید با فحش پاسخ داده شود …

در اینجا میل دارم خاطره ای را نقل کنم که حتماً بسیاری از دروایش هم بیاد خواهند آورد…:

در طی سالهای نخست قطبیت مولای معظم ، روزی به همراه با سایر اخوان و در خدمت مشایخ و ماذونین آن زمان شرفیاب محضر مولای معظم در دولتسرای زمرد بودیم . یکی از فقرا به منظور یک فقره عرض شخصی در محضرشان روبروی ایشان می نشیند ولی در عین حال تلاش می کند تا پشتش به شیخ المشایخ ایشان جناب آقای مردانی نیز نباشد که مولای معظم طوری که همه بشنوند فرمودند : ” …وقتی روی به من داری پشتت به هر کس که باشد مهم نیست …..” . حتماً بسیاری از دراویش نسبتاً قدیمی و نیز مشایخ و ماذونین محترم این خاطره حقیر را بیاد می آورند .

  •  حال عقربۀ وجود ما فقط به سوی قطب ماست همان که با او بیعت کرده ایم .
  •   ما با اعضاء گروه پنج نفره بیعتی نکرده ایم.
  •  ما فقط با شخص جناب آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه بیعت کرده ایم.
  •  ما اجازه نخواهیم داد بیعتمان با مولایمان توسط عوامل نظام حاکم به سرقت رفته و یا مصادره شود.
  •  ما اجازه نخواهیم داد داستان سقیفۀ بنی ساعده در سلسلۀ جلیله نعمت اللهی گنابادی تکرار شود.
  •  قطب سلسله فقط و فقط توسط قطب پیشین تعیین می شود و لا غیر.
  •  اعضاء گروه پنج نفره باید بدانند که هر چه که دارند در حقیقت مرحمتیِ بزرگ زمان به ایشان است؛ آیا ایشان با مرحمتی بزرگ زمان ، روبروی ولی نعمت خود ایستاده اند ؟
  •   آیا خدای ناکرده اعضاء گروه پنج نفر به ” قطبیت شورایی ” می اندیشند که اینگونه بی مهابا در اموری که در صلاحیت بزرگ زمان است دخالت می کنند ؟

و اما پرسش بسیار مهم که حقیر امیدوار است پاسخ درستی برای آن دریافت کند این است که آیا اموری که گروه پنج نفره در مورد آنها بیانیه داده اند مستقیماً از سوی مولای معظم به ایشان احاله شده یا از طرف عوامل ادارۀ فرق و ادیان ؟

  •  بیانیه اخیر گروه پنج نفره تلاش دارد تا سلسله جلیلۀ نعمت اللهی گنابادی سلطانعلیشاهی را با آن علوّ درجه و با آن سابقۀ ممتد هزار و چهار صد ساله و با آن شمار دهها ملیونی از پیروان و ارادتمندان ، به یکی از شعب ادارات وزرات خارجه یا وزارت کشور و یا وزرات اطلاعات بدل کند.
  •  البته این در حالت خوشبینانه است در حالت بدبینانه – که متاسفانه به واقعیت نزدیکتر بنظر می رسد – ادامۀ صدور این بیانیه ها ، این سلسلۀ جلیله را به شعبه ای از ادارۀ اطلاعات سپاه تهران بزرگ تبدیل خواهد کرد.

یا علی

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.