آنچه بر درویشان گنابادی در ماههای اخیر گذشت

۱,۵۱۱

آقای داوود مهراد جم  یکی از درویشان گنابادی به بهانه حمله به درویشان زندانی متحصن در زندان تهران بزرگ گزارشی را تنظیم و بطور فهرست وار به آنچه بر درویشان گنابادی در ماههای اخیر گذشت پرداخته است.

متن این گزارش به نقل از پایگاه خبری درویشان در جهان – اینفوصوفی – بشرح زیر است :

فرازهایی از فرمایشات جناب دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه در تاریخ ۲۴  تیر ماه ۱٣۹۶

آرامش بخشیدن به دیگران-البته  به دیگران یعنی بندگان خدا.

و الا دشمنان خدا که آرامش نمی خوان. خدا اگر خداست خودش می دهد ولی ماییم که به دشمنان خدا نباید آرامش بدیم – یعنی امنیت ندیم، بگیم ما با شما کاری نداریم – راحتی شما را فراهم می کنیم، نه. باید این دو تا وظیفه ظاهرا متضاد رو با هم جمع کرد. هنر مرد خدا همینه که این دو تا رو با هم جمع کنه.

گزارشی کلی از آن چه بر درویشان گنابادی در ماه های اخیر گذشته, که بطور فهرست وار به بهانه حمله در زندان به تحصن کنندگان ، تهیه شده است.

حمله به تجمع درویشان در مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران، با گاز اشک آور، باتوم و شلیک مستقیم گلوله جنگی و ساچمه زن که منجر به زخمی شدن بسیاری از درویشان گنابادی شد.

حصر جناب دکتر نورعلی تابنده

راهی شدن برخی از درویشان به بیمارستان که در پی آن برخی از عزیزانی که برای کمک رفته بودند نیز دستگیر شدند.

با ایجاد چنین شرایطی که از پیش طراحی شده بود، درویشانِ نگران را فریفتند که بسوی کعبه خویش که منزل جناب دکتر تابنده می باشد بروند، تا ادامه نقشه شوم را اجرایی کنند. (لازم به ذکر است که این برنامه مدت هاست که در دست اجرا بوده، ولیکن با هشیاری درویشان که از تعلیمات پیر بزرگوار، نشات می گیرد، نتوانسته بودند اجرایی نمایند و با شکست مواجه می شد، پیش از این نیز یک بار اقدام به گذاشتن ایست بازرسی در آن محل شده بود که بمانند همین فقره با واکنش شدید درویشان مواجه شد و مدت ها در آن محل به نگهبانی می پرداختند).

پس از حمله به گلستان هفتم و اجرای نقشه فوق که با همکاری کلیه نهادهای حکومتی و حتی گروهک تروریستی مزاحمین خلق و نظیر اینها؛ که وابسته به نهادهای امنیتی داخل می باشند، صورت گرفت،که خود شرح مفصلی دارد از چگونگی انجام این نقشه شوم و افرادی که در آن نقش داشتند و اینکه چگونه به داخل منزل قطب جلیل القدر سلسله گنابادی نفوذ کرده و چه کسانی با آنها همکاری کرده و می کنند، فازهای بعدی این ماجرا کلید خورد که نخستین مرحله حصر جناب دکتر نورعلی تابنده، که یکی از مهمترین دلایلش، قطع ارتباط ظاهری ایشان با یارانشان بود.

دستگیری ۳۰۰۰ تن از درویشان در سراسر کشور

پس در نتیجه باید مجالس فقریِ درویشان که عامل دیگرِ پیوند ایشان با یکدیگر بود، تعطیل می شد؛ که در همان فرمایش سحر یکم اسفند، جناب دکتر تابنده بخوبی عامل اصلی تعطیلی مجالس صوفیه را معرفی می نمایند.

پس از ساعت ها درگیری که ایجاد کرده بودند، با بیشمار، نیروی های سرکوبگر، اقدام به حمله نهایی به درویشان کردند.

دلیل کِش دادن موضوع می تواند این باشد که؛ قصد داشتند به مانند پدرشان(گرگ ها)، از سیاهی شب بهره ببرند و مردمان در آنجا حضور نداشته باشند، که عمق شقاوت لشگر شیطان را ببینند، که چگونه درویشان را می درند! و با حمله نهایی و دستگیری درویشان بی پناه که با زن و بچه هایشان در آنجا حضور بهم رسانده بودند، در کمال پستی اقدام به ضرب و شتم وحشیانه ایشان و زنان و بچه ها کردند! فردای آن روز بود که ساکنان گلستان هفتم, با دیدن خون های ریخته شده در کف خیابان ها و داخل ساختمان های اشغال شده توسط مزدوران رژیم و همچنین سیبیل های مصنوعی! متوجه عمق فاجعه شب گذشته شدند.

فاجعه ای که در روزهای پس از آن هر روز گسترده تر شد و از همان ساعات نخست موجبات دستگیری ۳۰۰۰ تن از درویشان در سراسر کشور گردید. 

درویشانی که؛ دستگیر شده و یا می شدند، در خانه و یا محل کارشان، همگی به نوعی مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند و البته؛ شب سحر یکم اسفند و ضرب و شتم درویشان در گلستان هفتم, روی پشت بام خانه ها! و بدور از چشم همسایگان هم خود یک ذکر مصیبت جداگانه می خواهد که عمق رذالت سپاهیان رژیم آخوندی به تصویر کشیده شود.

که شمه ای از این شقاوت را در چند فیلم منتشر شده از طرف دستگاه های امنیتی، می توان مشاهده کرد.

بیمارستان های ناجا مکانی شده بود که بالاجبار درویشان را از شدت جراحت به آنجا انتقال می دادند که؛ شاید برای این بود : مبادا کشته شوند و هزینه این جریان بالا برود! و در نتیجه شنیدیم که در بیمارستان هم با مقاومت درویشان مواجه شده و دوباره این انسان های زخمی را به باد کتک گرفته بودند!

فشارها هر لحظه بر درویشان بیشتر و بیشتر می شد و همگان در بی خبری مطلق! 

هیج کس از زنده یا مرده بودن عزیزانش خبر نداشت و حکومت اهریمنی سرخوش از جنایاتش، به کلیه درویشان به هر شکل ممکن می تاخت و پاسخ بنی بشری را نمی داد! چرا که؛ به یک آرزوی دیرینه و دست نیافتنی (حمله به گلستان هفتم بود)، رسیده بود.

طراح اصلی این توطئه، اطلاعات سپاه است

خبرهایی که سپس تایید شد، حاکی از انتقال درویشان زخمی، بدون مداوا!، به آگاهی شاپور و انتقال برخی ها به زندان بود.

بازجویی های همراه با شکنجه که منجر بقتل درویش شهید سردار محمد راجی شد، با همان وضعیت وحشتناک آغاز شده بود.

برای گرفتن اعترافات اجباری علیه جناب دکترتابنده و همچنین پرونده سازی هایی که از پیش طرح آنها ریخته شده و با مقاومت درویشان بسیاری از آن طرح ها با شکست سنگینی مواجه شد و همین شکست موجبات عصبانیت توطئه گران شد. که در ادامه قتل درویش جوانمرد محمد ثلاث را بهمراه داشت.

با توجه به اسناد بیشماری که نشان می داد؛ ثلاث بی گناه است و شخص دیگری راننده اتوبوس قاتل بوده است, بنام محمدحسین حدادیان که توسط پلیس به ضرب گلوله در هنگامه حمله لباس شخصی ها به نیروهای ناجا به هلاکت رسید.

از آنجایی که طراح اصلی این توطئه، اطلاعات سپاه است و عامل کشتار درویشان و نیروهای ناجا نیز آنها می باشند، ناچار بایستی حدادیان را شهید… معرفی کرده و نمایشی برای فریب طرف دارانشان راه می انداختند. که توجیهی برای اعمال وحشیانه شان داشته باشند.

خبر قتل سردار محمد راجی الیگودرزی، پس از دوازده روز شوک شدیدی به جامعه وارد کرد.

رژیم در کمال وقاحت، زمان قتل راجی را ؛ شب سی بهمن ماه عنوان کرد، حال آنکه۱۲ روز گذشته بود! سردار محمدراجی را به شهر خودش انتقال داده و شبانه ایشان را دفن کردند.

مسلما وقتی کسی زیر شکنجه کشته شود؛ طی کردن مراحل قانونی و فرستادن جسد به پزشکی قانونی مضحک بنظر می رسد.

یکماه بازجویی همراه با شکنجه در آگاهی شاپور و شکنجه گاه های اطلاعات سپاه، بدون هیج خبری که خانواده های زندانیان داشته باشند.

حتی مراجعه کنندگان تهدید به بازداشت می شدند در صورت پرسش از وضعیت عزیزانشان.

هدف از بازجویی های طولانی مدت درویشان، فاز بعدی سرکوب و ادامه نقشه ها برای رسیدن به بزرگان صوفیه، که؛ تا حدود زیادی با شکست مواجه شد.

و آنچه مد نظرشان بود را نتوانستند بدست آورند که مقاومت جوانمردان درویش و فعالیت حقوق دانان و نهادهای حقوق بشری، نقش بسزایی داشت و دارد.

پررنگ کردن سناریوی اتوبوس دیوانه اطلاعات سپاه

همچنان در محدوده گلستان هفتم حکومت نظامی بود و کسی نمی توانست آمد و شد داشته باشد! مگر افرادی که مد نظر سیستم بودند و از قبل روی آنها توافق شده بود! حتی نزدیکان دکتر تابنده و عزیزانی که کارهای ایشان را انجام می دادند و از انگشت شمار افراد معتمد حضرتشان محسوب می شدند را، از ایشان دور کردند. که در روزهای نخست بسیاری از این عزیزان دستگیر شده بودند.

سناریوی اتوبوس دیوانه اطلاعات سپاه را پررنگ کردند که؛ هم موج وحشتی در جامعه ایجاد شود و هم، ضرب شصتی به درویشان باشد که مجبور به همکاری شوند.

کودتا علیه جناب دکتر تابنده

نکته دیگری که؛ در موضوع سرکوب گسترده درویشان و خصوصا پرونده محمد ثلاث مطرح شده بود، برچسب درویش-داعشی بود که از دستاورد های عمله لندن نشین بود که تقدیم داعشمداری کیهان شد و با همین برچسب، قرار بود جامعه درویشی را برچینند که؛ با فعالیت گسترده فعالان حقوق بشری خنثی شد.

و از همه مهمتر؛ نگاه ها از روی دولتسرای حضرت مجذوبعلیشاه برداشته شود. تا درویشان و جامعه کمتر به موضوع حصر دکتر تابنده بپردازند تا دسیسه چینان براحتی عرصه را بر ایشان تنگ کنند و بتوانند خواسته هایی را که دارند به اجرا بگذارند و حصر ایشان و دوری از یارانشان بهترین موقعیت بود تا تصویه حساب های کهنه با ایشان را رقم بزنند.
و در این میان برخی از نفوذی های میان درویشان که اکنون کارشان آغار شده بود، دست بکار شدند برای کودتا علیه جناب دکتر تابنده و اعدام درویش شهید محمد ثلاث, کمک بزرگی می کرد برای گرفتن ضرب این کودتا!

داوود مهراد جم

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.