بخش پایانی؛ آنچه بر درویشان گنابادی در ماههای اخیر گذشت بقلم مهراد جم

۱,۲۴۰

آقای داوود مهراد جم  یکی از درویشان گنابادی به بهانه حمله به درویشان زندانی متحصن در زندان تهران بزرگ گزارشی را تنظیم و بطور فهرست وار به آنچه بر درویشان گنابادی در ماههای اخیر گذشت پرداخته است.

متن این گزارش به نقل از پایگاه خبری درویشان در جهان – اینفوصوفی – بشرح زیر است :

کودتا علیه دکترنورعلی تابنده  

در پایان قسمت پیشین عنوان کردیم که؛ رژیم بر آن شد به هر طریقی که می شود درویش جوانمرد محمد ثلاث را بدار بکشد، برای اهدافی که برنامه ریزی کرده است و افرادی که عنوان می نمودند؛ مامور رسیدگی به وضعیت درویشان هستند! هیچ کوششی برای نجات ثلاث نکردند! و بلعکس, مدام سنگ اندازی می شد در راه نهادهای حقوق بشری و آنچه رژیم می خواست از دهان درویش نمایان بیرون بیان میکرد. که؛ جوسازی کنند علیه این دفاعیات حقوق دانان! و از طرف دیگر درویشان را دچار خمودی نمایند که؛ مبادا، در هنگامه اعدام ثلاث، اقدامی نمایند.

با بهانه های واهی و بدور از آموزه های دکتر نورعلی تابنده، مبنی بر دفاع از کیان خانوادگی تصوف، درویشان را دچار انزوای بی سابقه ای کردند.

این بی تفاوتی کم سابقه را گروهی رقم زدند که هیچگاه حضور دکتر نورعلی تابنده را در این سالها بر نمی تافتند و می خواستند ایشان به نظر آنها سلسله را اداره نمایند! امری که؛ از خواسته های جمهوری اسلامی بوده و جناب دکتر نورعلی تابنده، هیچگاه زیر بار چنین مسائلی نرفته و نمی روند و هرآنچه که به ایشان نسبت بدهد، تحت فشار همین افراد خائن، دوست نما می باشد.
از سال ۸۴ که موج حملات به درویشان گنابادی شدت گرفت و بطور سیستماتیک انجام شده است. جناب دکتر نورعلی تابنده همیشه پیروان خویش را حمایت کرده اند که؛ به نحو درست تری راهشان را ادامه دهند و حقوق خویش را بدست بیاورند.

گروه مخالف داخلی که در این وقایع، عهده دار کودتا علیه ایشان شدند، در تمام سالهای حمله رژیم به درویشان، حضور ی نداشتند و مخالفت هم می کردند با فعالیت های حقوقی درویشان ! هر اقدام حقوقی را سیاسی خوانده و همین موضوع دستاویزی شد برای حاکمیت، که درویشان را با مواضع این اشخاص متحجر به ظاهر درویش! تحت فشار بیشتری قرار دهد!
پس از دو ماه رفته رفته برخی از درویشان توانستند بصورت تلفنی تماس هایی داشته باشند و خبرهایی از شدت صدمات وارده به بیرون درز کرد و گویای یک فاجعه ضدبشری بود.

شکنجه، شکستکی، نقص عضو، ماندن گلوله ها در بدن و و و … که بدون درمان رها شده اند و هیچگاه رسیدگی نشد. حتی پس از شش ماهی که می گذرد!
کم کم خبر محاکمات فرمایشی نیز، می رسید و پرونده سازی هایی که صورت گرفته بود. کیفرخواست های آبکی و خالی از هر گونه دلیل محکمه پسندی!  که؛ فقط با معیارهای آخوندی تنظیم شده بود.

اعتصاب غذای دکترظفرعلی مقیمی

خبرهای دیگری می گفت: درویشان را با تهدید، تحقیر، توهین، تطمیع و.. می خواهند مجبور کنند به؛ روی گرداندن از جناب دکتر نورعلی تابنده و مکتب تصوف که همگی این ترفندها با مقاومت ایشان منجر به شکست شد.
یکی از نکات قابل تامل در همه این سالها که درویشان را بازجویی می کردند پس از دستگیری این بود: اگر بزرگان شما بگویند که؛ شخصی را بقتل برسانید! این کار را می کنید؟ یا اینکه موضوع را بگونه ای می چرخاندند تا برسند بجایی که بگویند؛ مکتب شما ضاله است و باید از آن توبه کنید! و نظیر اینها، در موضوع گلستان هفتم بسیار پر رنگ شد و نمود پیدا کرد.
اعتصاب غذای برخی از درویشان، هم چاره ای نشد و گوشی نشنید صدای ایشان را. خصوصا آقای ظفرعلی مقیمی، که؛بسیار طولانی و بی سابقه می باشد اعتصاب ایشان. و نیز بدون هیچ پاسخ درستی ادامه یافت و همچنان جان ایشان در خطر است.
دادگاه های تشکیل شده خارج از چند دقیقه نبود و فقط احکام فرمایشی دستگاه های امنیتی را ابلاغ می کردند. بدون داشتن وکیل و رعایت ابتدایی ترین مبانی آیین دادرسی که حداقل صورت موضوع حفظ شود!. آش انقدر شور بود که صدای برخی افراد، همچون رمضانراده و یا محمود صادقی درآمد. و رمضانراده در توییتی، موضوع نداشتن وکیل درویشان را مطرح کرد و هیچ کسی هم پاسخ نداد!  حال آنکه؛ آن افرادی که مدعی بودند؛ وکیل و نماینده درویشان هستند و مامور رسیدگی به وضعیت درویشان، بایستی واکنش نشان می دادند!
گزارش و اعتراض زنان درویش نیز با سرکوب پاسخ داده شد. و لاف رسانه ای برخی نمایندگان زن مجلس نیز بجایی نرسید و زنان درویش همچنان در وضعیت بدی بسر می برند.
درویشان در بند برای حمایت از هم کیشان شان دست به تحصن زدند، بلکه صدای مظلومیت این زنان دلیر را بجایی برسانند که پس از نزدیک به سه ماه تحصن مداوم، مجددا پاسخ درخواست قانونی درویشان با سرکوب داده شد و دوباره ایشان را در شب عید غدیر خم! در زندان به خاک و خون کشیدند.

این حجم از شقاوت فقط از رژیم آخوندی برمی آید

احکام فرمایشی صادر شده برای درویشان که ظاهرا با وانت از تاریکخانه های تو در توی دستگاه های ضد مردمی اطلاعاتی آمده بود!، گروه گروه ابلاغ شد و مجموعا به ۳۰۰ درویش باقی مانده در حبس، ۲۰۰۰ سال زندان، ده ها هزار ضربه شلاق و صدها سال تبعید و محرومیت از فعالیت های اجتماعی و رسانه ای و… انگار پیش از این درویشان آزاد بودند که اکنون دست به تحریم ایشان پس از حبس زده اند!

بسیاری از درویشان از رفتن به دادگاه سر باز زدند و عنوان کردند: در دادگاه های غیر قانونی که شامل تفتیش عقاید، توهین و تحقیر می باشد، شرکت نخواهند کرد. و البته کوشش هایی نیز کردند، تا بتوانند با فریب ایشان را به دادگاه بکشند که با هوشیاری ایشان خنثی شد.

در آخرین فقره که موجب نوشتن این گزارش کلی شد، و در بالا هم اشاره کردم، حمله به درویشان متحصنی است که؛ نه برای خویش!  بلکه برای آزادی زنان درویش, که در وضعیت بسیار بدی و بدور از هر گونه حقوق اولیه بسر می برند؛ نزدیک به سه ماه است در تحصن می باشند تا بلکه صدایی را بگوش انسان های آزادیخواه برسانند.

وقتی نتوانستند تحصن این عزیزان را بشکنند؛ اقدام به سرکوب و ضرب و شتم ایشان کردند.

این تنها کاری است که جمهوری اسلامی آخوندی در آن تخصص دارد و از پیامبر خود، استالین به ارث برده اند.

طبق گزارشات پراکنده ای که بیرون آمده؛ پس از ضرب و شتم درویشان متحصن, ایشان را به انفرادی انتقال داده اند و دیگر درویشان زندانی نیز در این رابطه واکنش نشان داده و بندهای دیگر هم نا آرام بوده است.

موضوعی که ذهن بسیاری را درگیر کرده و شاید پاسخ درستی برای آن دریافت نکرده باشد! بی تفاوتی درویشان دیگر به فاجعه رخ داده است؟!

فاجعه ای که منجر به حصر قطب سلسله گنابادی و کودتا علیه ایشان شد.

دو درویش بقتل رسیدند، هزاران درویش دستگیر و از آن میان صدها تن به حبس های طولانی مدت محکوم شدند، کلیه مجالس صوفیه برای نخستین بار تعطیل شد، و بطور کل، دو اقدام در نظر داشتند: ابتدا، حذف کامل گنابادی ها و سپس که با شکست مواجه شد، مصادره و حکومتی کردن تصوف! امری که؛ هیچگاه بزرگان این سلسله اجاره آن را نداده و نمی دهند.

بزرگترین مشکل رژیم آخوندی این است که اهل تصوف به هیچ وجه با این سیاست پیشگان پَست همراه نشده و نمی شوند و در این میان عده ای می خواهند برای منافع شخصی خودشان این سلسله را دو دستی تقدیم حکومت کنند و در کنار این اقدام، خود به نوایی برسند! که تنها دستاورد این افراد گور سرد است.

کوششی می کنیم که در آتیه به چگونگی نفوذ در میان این سلسله توسط اشخاص، و به انزوا کشاندن درویشان بپردازیم تا شاید سدی شود برای ادامه این توطئه شوم ضدبشری که بر علیه صلح جو ترین انسان ها صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.

پاینده باشید و سرفراز همچون دماوند

بقلم داوود مهراد جم

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.