گسلی که با نامه شیخ محمد یزدی فعال شد؛ جدال میان دو تفکر «استقلال خواهی حوزه» و «ذوبشدن حوزه در حکومت»
نامه آیتالله یزدی به آیتالله شبیری زنجانی خواسته یا ناخواسته، آگانه یا ناآگاهانه، گسل مهمی را در میان روحانیت به تحرک واداشت. گسلی که مدتها بود خود آیتالله یزدی نسبت به آن حساس بوده و به طلاب درباره آن هشدار داده بود. گسلی که میتوان را «روحانیت حکومتی» نامید.
نامه آیتالله یزدی به آیتالله شبیری زنجانی را باید با همین نگاه تحلیل کرد. نگاهی که معتقد است «روحانیت باید حکومتی باشد». این دقیقا در مقابل دیدگاه کسانی است که به مخالفت با او پرداخته و در واقع خواهان «استقلال حوزه» هستند.
در این باره چند تحلیل وجود دارد:
اول: موافقان نامه آقای یزدی، تماما از جنس سیاسیون هستند نه علما. براساس اطلاعات منتشر شده در درون جامعه مدرسین هم تنها آیتالله اراکی با انتشار این نامه موافق بوده که در مورد آن هم انقلتهایی مطرح است. حتی نامه جامعه مدرسین حوزه هم تاکید دارد که نامه موضع شخصی ایشان است نه موضع مجمع.
دوم: کسانی که به دفاع از آیتالله یزدی پرداختند، تمام حرفشان این است: مخالفان آیت الله یزدی صلاحیت مخالفت ندارند چون به مرجعیت اعتقادی ندارند و در دوره اصلاحات با مراجع مخالفتهایی کردند. این نکته مهمی است. چرا که دست خالی موافقان را در پاسخگویی نشان میدهد. یعنی این توان را ندارند که از حقانیت حرفی که آقای یزدی زده دفاع کنند. برای همین تمرکزشان بر تعیین صلاحیت و یا عدم صلاحیت طرف مقابل است.
سوم: ترکیب حاضران در دیدار سیدمحمد خاتمی با آیتالله العظمی شبیری زنجانی مهم بود که نباید از نظر دور نگه داریم. مضافا اینکه آیتالله شبیری زنجانی قبل از این دیدار با رهبری هم دیدار کرده بود. به نظر میرسد آنها که آیتالله یزدی را تشویق به نوشتن این نامه کردند، از چیزی نگران هستند که ما هنوز از آن اطلاعی نداریم.
چهارم: آیتالله یزدی اول دی ماه سال گذشته و پیش از وقایع دی ماه در گفتوگو با هفتهنامه افق حوزه گفته بود: «حکومت برای شماست، شورای نگهبان و قوه قضائیه در اختیار شماست… ارتباطات خود را با مقامات حفظ کنید و این منافاتی با استقلال حوزه ندارد» این همان نگاهی است که بر پایه آن، خواسته بود؛ آیتالله شبیری زنجانی هم هرآنچه حکومت میپسندد، انجام دهد.
این نکته اساسی و اختلاف برانگیز است که در نامه آقای حجتالاسلام کروبی و سیدحسن خمینی به آن اشاره شده بود. حملات هماهنگ رسانههای اصولگرا که با مصاحبه حمید مقدمفر آغاز و به یادداشت تند فارس ختم شد، نشان میدهد که چرا آنها از سیدحسن خمینی عصبانی هستند.
آقای کروبی نوشته بود:
«آیا مراجعی نظیر آیات عظام شیخ انصاری، آخوند خراسانی، میرزای شیرازی، سیدحسین بروجردی طباطبایی و امام خمینی عظمت و محبوبیت خود را از جمهوری اسلامی و حاکم آن گرفتهاند یا برعکس این نظام است که اعتبار خود را از آنان گرفته؟»
سیدحسن خمینی هم نوشته بود:
«حقیقت آن است که نظام جمهوری اسلامی ثمره همه مجاهدات عالمان مسلمان و مجاهدان راهعزت و سربلندی است و به همین سبب صیانت از آن از اوجب واجبات است. اما نکته آنجاست که حفظ این مهم نه تنها به ذوب شدن روحانیت شیعه در حکومت وابسته نیست، بلکه تنها با استقلال حوزه و مرجعیت از دولت ها میسر است.»
روی دیگر این ماجرا حرفی است که رحیمپور ازغندی در همایش بحثبرانگیز طلاب زده بود. همان همایشی که شعار «استخر فرح در انتظارت» سر داده شد. او گفت که حوزه سکولار شده است. این حرف با واکنشهای تند آیتالله مکارم شیرازی و نوری همدانی روبهرو شد.
حرف رحیمپور ازغندی درواقع همان حرف آیتالله یزدی است. آنها معتقدند که روحانیت به عنوان پشتوانه حکومت حتما باید همان راهی را برود که حکومت تایید میکند.
این گسل تازه فعال شده است و آیتالله یزدی آگاهانه یا ناآگاهانه آن را به تحرک واداشت و در آینده این بحث تداوم خواهد یافت. جدال میان دو تفکر «استقلال خواهی حوزه» و «ذوبشدن حوزه در حکومت.»
امتداد – بقلم : داوود حشمتی
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.