فلاکتِ روان‌پزشکی در ایران؛ موردِ هاشم خواستار و سکوتِ مرگ‌بار اعضای انجمن روانپزشکان ایران

۹۴۲

”زبان روان‌پزشکیْ تک‌گوییِ «خِرَد» درباره‌ی «دیوانگی» است؛ بنای این زبان بر «سکوت» استوار شده است. من نمی‌خواهم تاریخِ این زبان را بنویسم؛ می‌خواهم آن سکوت را بشکنم“.

[فوکو؛ پیش‌گفتارِ «تاریخ جنون»]

”یک‌بار نگاهی به مردان اصلاح‌نکرده‌ی در حالِ پرسه زدن با لباسهای تکه‌پاره شده و خارج از عرف‌شان انداختم؛ نمی‌توانستم درماندگی‌شان را از یاد ببرم، به خاطر همه‌ی قدرت و غرور مردانه‌ای که از دست داده بودند. ناامیدی‌شان نسبت به زنان عمیق تر به نظر می‌آمد. بعضی از آن‌ها در حالِ گریستن بودند و در فرهنگ ما این‌طور به نظر می‌آید که تنها یک اندوهِ بی‌نهایت وحشتناک می‌تواند یک مرد را تا حدِ اشک ریختن کوچک کند…“.

[ژانت فریم / «چهره‌ها در آب»]

چند هفته است که #هاشم_خواستار فعالِ صنفی حقوق معلمان، به‌اجبار در یک بیمارستان روان‌پزشکی بستری شده و اعتراضِ خانواده‌ی او و فعالانِ مدنی به جایی نرسیده است؛ بعید است که بیانیه‌ی امروز «دیدبان حقوقِ بشر» هم تاثیری بر این روندِ غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرعلمی داشته باشد. موضوع این یادداشت و مخاطب آن هم حکومت اسلامی و کارگزاران آن نیست؛ آن‌ها نشان داده‌اند که علاقه‌ای به «دیالوگ» ندارند. مخاطبِ من اعضای «انجمن روان‌پزشکان ایران» هستند (شاید بهتر بود که «انجمن روان‌پزشکانِ ایران» را مخاطب قرار می‌دادم اما این انجمن یک نهادِ صنفی، علمی و غیردولتی است که می‌تواند به راحتی پشتِ اساسنامه‌اش سنگر بگیرد).

روان‌پزشکی و روان‌پزشکان همیشه در مظان اتهام بوده‌اند که نقشِ «پلیسِ اخلاق» را پذیرفته و با کنار رفتنِ ظاهریِ «مذهب» از عرصه‌ی عمومی، وظیفه‌ای را بر عهده گرفته‌اند که پیش‌تر به عهده‌ی کلیسا/مسجد بود. در عصرِ مدرن، آن‌ها نخست «جُرم» را جایگزینِ «گناه» کرده‌ و بعد در یک گذارِ آرام -و ظاهراً موجّه- «اختلال» را به جایِ «جُرم» نشانده‌اند تا با سلاحِ «علم» عُقلای جامعه را از شرّ مجنونین در امان بدارند. در چند دهه‌ی گذشته روان‌پزشکانِ جهان تلاش کرده‌اند که با تلطیفِ وجهه‌ی این دانشِ نوپا (روانپزشکی) و دقت در تعریفِ اختلالات، خود را از زیر سایه‌ی سنگین نقدهای جامعه‌شناختی و فلسفی خارج کنند.

این امید وجود داشت که روان‌پزشکانِ ایرانی هم از این نقدها بهره ببرند و نسبتِ «دانش»ی که عنوان‌اش را یدک می‌کشند، با «قدرت» تبیین کنند.

روان‌پزشکانِ ایران باید پاسخ دهند:

۱) ساختارِ قضاییِ جمهوری اسلامی ایران در «بخش‌های روانپزشکی» چه دیده است که آن‌را برای تحقیرِ #هاشم_خواستار مناسب یافته؟

۲) همکارانی که نگرانِ آثار تحریم‌های آمریکا بر مردم ایران هستند و برای مقابله با آن نامه می‌نویسند، چه‌گونه است که ابزارِ وزارتِ اطلاعاتی شده‌اند که برای شکستنِ یک فعالِ مدنی «تخت روانپزشکی» را بر «میز بازجویی» ترجیح داده است؟

به عنوانِ عضوی از «انجمن روان‌پزشکان ایران» منتظر اعلام موضعِ همکارانی می‌مانم که نگرانِ آسیب به شأنِ درمانگرانه‌شان هستند اما وقتی آشکارا بازیچه‌ی دست قدرت می‌شوند و بدتر از آن، جای «داروغه» و «میرغضب» را می‌گیرند، سکوت می‌کنند و به این خفّت تن می‌دهند.

تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد.

ناصر همتی
آبان ماه ۱۳۹۷

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.