در طول تاریخ در بین موحدان، انسانهای بسیاری در زمینههای مختلف به اوج رسیده و در آن زمینه، از دیگران گوی سبقت ربوده و شایسته بزرگداشت شدهاند از جمله:
عالمان زبدهای بودهاند که به قلههای علم دین و غیر دین دست یافته و محتوای کتب وحیانی گذشته را فهم کرده و در تفسیر و تبیین آن، تالی تلو پیامبران بودهاند.
عارفانی بودهاند که در عرفان نظری و عملی به مراتب بسیار بالا دست یافته و صاحب کشف و کرامات بی نظیر گشتهاند.
زاهدان و عابدانی که بسیاری از عابدان و زاهدان امروزین به گرد آنان هم نرسیدهاند و نمیرسند.
شاعرانی که در زمینههای عرفان و توحید، اخلاق، معارف و …، شعر سرودهاند.
حاکمانی که در حکمرانی عادلانه و رعیت پروری ید طولایی داشته اند و … ؛ ولی قران از کنار زندگی آنان به آسانی گذشته و آنان و علم، عرفان، عبادت، زهد و تلاش فوقالعادهشان را به عنوان الگو و اسوه ذکر نکرده و از آنان به بزرگی و فخامت یاد ننموده و یاد آنان را برای بشریت جاودانه نساخته است. چرا؟
با توجه به زندگی مردان و زنانی که قرآن بعد از پیامبران به عنوان الگو ذکر کرده، معلوم میشود ویژگی بارز «مردان قرآن» “استکبار ستیزی، دفاع از حق و درافتادن با طاغوت” است.
گویا قرآن علم، عرفان، عبادت، زهد و تقوایی که به استکبار ستیزی فرانخواند و مرد میدان مبارزه با طاغوتها نگرداند، شایسته تجلیل و بزرگداشت و جاودانگی نمیداند. علم, عبادت، زهد و تقوایی از نظر قرآن ارزشمند است که صاحبش را «سربدار» ساخته و روانه میدان مبارزه با طاغوتهایی سازد که عَلَم ستیز با خدا برافراشته و «جبروتفروش» شده، بندگان خدا را برده خویش میخواهند.
بقلم : احمد حیدری
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.