اول و آخر یار
سخنی کوتاه به مناسبت سالروز ترور زندهیاد، جناب استاد سید خلیل عالینژاد
هفده سال از ۲۷ آبان ۱۳۸۰ خورشیدی، برابر با ۱۸ نوامبر ۲۰۰۱ میلادی گذشت. در سپیدهدم روز مذکور، یک شهروند ایرانی در شهر گوتنبرگ سوئد، ابتدا با ضربات چاقو به شدت مجروح میگردد و سپس در شعلههای آتش سوزانده میشود تا این که جان میدهد و به قتل میرسد. (جنایتی فجیع که جز مسخ شدگان کوتهفکر مکاتب خشونتگرای جزماندیش، هیچ انسان سالمی خود را به ارتکاب آن راضی و قانع نمیکند.)
صرف نظر از اینکه شخص مقتول، سالکی وارسته در حیطهی اخلاق و عرفان و هنرمندی برجسته در حوزهی موسیقی مقامی و ملی به شمار میآمد و پیری روشنبین و عملگرا در بین مردم یارسان( اهل حق) محسوب میشد، به هر حال تابعیت و شناسنامهی ایرانی داشت.
روشن و مسلم است که هر دولتی نسبت به آحاد شهروندان کشور خود مسئول است و بایستی به دور از هرگونه تبعیضی در حمایت از آنها و استیفای حقوق آنها کوشا باشد. لذا، دولت ایران هم اگر به حقوق ملت خود اهمیت میدهد، باید پاسخگو باشد که در این هفده سال، برای رسیدگی به موضوع قتل سید خلیل عالینژاد چه اقداماتی انجام داده است و نتیجهی آن اقدامات چه بوده است؟
مگر غیر از این است که اتباع یک کشور، مهمترین سرمایه و اساساً مهمترین عنصر تشکیل دهندهی آن کشورند و حکومتهای مردمی و مشروع وظیفه دارند که با همهی امکاناتشان از سرمایهها و کیان مملکت خود دفاع نمایند؟ آیا بیتوجهی دولت ایران به حادثهی قتل سید خلیل، نشانهی رضایتش به این جنایت است یا نشانهی بیعلاقه بودنش به حقوق و به جان اتباع کشور خود؟ و یا این که دولت محترم، موضوع را مسئولانه پیگیری کرده است و ماییم که از زحماتش هنوز بیخبریم؟ در صورت مورد اخیر، بیصبرانه منتظریم که نتیجهی پیگیریهایش را به خانواده و مریدان و دوستان آقای عالینژاد و جامعه یارسان گزارش دهد.
مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان
۲۷ آبان ۱۳۹۷