فرمایشات آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه؛ صبح جمعه ۲۴ اسفند ١٣٩٧
متن فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه سلمهالله صبح جمعه ۲۴ اسفند ١٣٩٧ (جمع خواهران ایمانی)
بسمالله الرحمن الرحیم
امروز جمعه است قبلاً برای سایر وقایع نمازهای مقرر شده بود، نماز عید فطر، عید قربان و امثال اینها، نماز وحشت و نمازهای دیگر ولی برای صرف روز جمعه نماز تعیین نشده بود. عملاً هم مردم از این روز جمعه برای دید و بازدید و کارهای دنیوییشان استفاده میکردند تا چیز آمد، مقررات نماز جمعه آمد که خداوند مقرر فرمود که در این روز جمعه یعنی در واقع در شبانهروز جمعه، زیرا در آیه شریفه میگوید: إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ(سوره جمعه، آیه ۹) اولین نمازی اولین اذانی که در روز جمعه گفته شد، از آن تاریخ، مبدأ جمعه حساب میشود. یعنی جمعه از دیشب اول مغرب است تا آخر چیز.
در این فاصله خداوند گفت آن نمازی را که من گفته بودم، مقرر شده بود، اینطوری است. دو رکعت نماز است. در این دو رکعت هم کسی باید امام باشد که برای شما خطبه بخواند. خطبهاش هم دو قسمت است. هم دنیاست، هم آخرت است. یک خطبه برای دنیایتان است و یک خطبه برای آخرتان است. یعنی یک خطبه امام میخواند برای ذکر آداب شرعی و مقررات شرع و رفتن پیش خدا. خطبهی دیگر برای اینکه انسان را خبردار کند وارد بشود به تمام جریانات مسلمین در سایر جاها. مثلاً شما فرض کنید در عربستان آن وقت، امسال خرما زیاد داشتید مثلاً، در یکی دیگر از این کشورها خیلی کم بود، هیچکدام از هم خبر نداشتند آن از بیخرمایی ناراحت است و این از اینکه این خرمای اضافه را چکار کند. وقتی خبر به هم برسد و بدانند وضع مسلمانان دیگر چیست راحتتر زندگی میکنند. البته در این خطبه، نه اینکه فقط کار دنیایی است و فقط معامله است، معامله هست ولی مسئلهی توجه به امر الهی هم در آن هست. چون این مسئلهی توجه به امر الهی و اطاعت اوامر الهی و محبت به همنوعان، هیچوقت فراموش نمیشود در خاطر مسلمین.
در مسلمین ما داریم که در حال جنگ مثلاً بودند، یکی از اینها زخمی میشد و میافتاد، قشون خودش مجال نمیکردند بیایند این را بگیرند، از مسلمانان دیگر میبردند این را درمان میکردند بعد میفرستادند آن طرف. این انس و یگانگی و محبت هم بود و توسعه پیدا میکرد و به نفع اسلام و مسلمین تمام میشد. هم از لحاظ اسلامی همه به هم محبت پیدا میکردند و هم از جهت مسلمین هر مسلمانی خبر داشت و خبر میشد که مسلمان کشور پهلویی او چطور زندگی میکند راحت است یا ناراحت است. یک چیزهایی میخواهد باید داد و یک چیزهایی اضافهدارد. اینها را مردم همه خبر میشوند.
این است که نماز جمعه در آن روزگاران هم برای تبلیغ اسلام بود و هم برای آسایش مؤمنین، تبلیغ مسلمین. البته امروز وضع دیگری است امروز دیگر با بودن وسایل معمولی، بلندگو مثلاً و امثال اینها مردم خبر میشوند، مطمئن هستند، ولی در آن روزگار بهترین…. و میشود گفت که در آن روزگار هیچ کم نداشتند از…
در این نماز جمعه چون مقررات خاصی برایش بنا شده اولاً یک مقررات عامی هست در این نماز هم هست و آن اینکه زن و مردم از هم جدا نماز بخوانند چون اگر جدا نباشد وسوسه شیطان در دل همه مسلمین اثر میکند، نمازشان را کم اثر میکند. این قاعده. قاعدهی دوم این است که مسلمین، زنها و مردها، یک نماز بخوانند، دو نماز نباشد، که بگوید این امروز این نماز بخواند یکی بعدی. در واقع تکمیل و اصلاح نماز کلی نماز شبانهروزی است و به این طریق زنها و مردهای مسلمین میفهمند که هر دو یک وظیفه دارند. در جنگها دیدیم که زنها کمتر دخالت میکنند مگر در مواردی که مردها کم باشند و به آنها نیاز باشد. والّا زنها دخالت ندارند. جنگ هم احکام جهاد هم که گفتهاند، جهاد برای جنگ با دشمن، برای زنها هم بار میشود، یعنی زنها هم باید مثل مردها در جنگهای جهادی شرکت کنند.
حضرت صالحعلیشاه اینطور که نوشتهاند و مسئلهی اینکه، البته در روزگار خود پیغمبر و تا مدتی نماز جمعه مثل همه نمازهای واجب بود. یعنی یک نفر مسلمان در هر جا بود، در همانجا نماز جمعه که برقرار میشد باید شرکت میکرد. البته نماز جمعه هم انفرادی نیست و از اینکه گفتهاند حتماً باید در جماعت باشد، این علامت توجه خداوند است به مجموع مسلمین و میخواهد که اینها همیشه با هم باشند. ولی خوب اگر نشد، نماز دیگر ساقط میشود و آنوقت برمیگردد به نماز کلی خود یعنی همان چهار رکعت نماز ظهر و یا هر…
روی هم رفته چون یک قاعدهی در واقع مستثنای از سایر مواقع است پس اهمیت زیادتری دادهاند. و به این جهت ما هم منتها نماز جمعه هست در روزهای جمعه…. آنهایی که به یک جهاتی نماز نمیروند و نماز را نمیخوانند میگوییم لااقل اینطور با هم جمع بشوند و خودش یک گوشهای از نماز جمعه را ادا میکنند. یعنی به همین طریق که ما در اینجا هستیم.اولاً اخبار واقعی منعکس میشود و بعد هم هرچه امر جدیدی باشد، یا بخواهد ایجاد بشود آن امر گفته میشود، به این طریق یک مقداری از فواید نماز جمعه در این نماز ما حاصل میشود. این است که در این نماز جمعه برای ما فقرا که بیشتر… یک جنبهی آمادگی به نماز دارد یعنی در واقع رکنی از نماز را انجام میدهیم. به هر گوشه از اعمال و وظایف اسلامی نگاه میکنیم، اصول کلی اسلام و محبت همگانی بین مسلمین در آن دیده میشود، برای اینکه در اسلام اصل هماهنگی مسلمین بین هم خیلی مهم است و واجبتر از بسیاری مسائل دیگر. به این دلیل که البته دنیای امروز را در نظر نگیرید. آن روزهای دیگر نمازها خیلی…. به این وسیله ما روبرو با هم هستیم با هم صحبت میکنند و اگر مشکلاتی در کار است در کار حکومتشان یا در کار تهیه آذوقه برای … به این طریق رفع میشود…
از همین مواجههی دو مسلمان با هم، … یکی دیگر گندم احتیاج نداشت خرما احتیاج داشت اینها که با هم مقابل میشدند عملاً مبادلهی بین کالاها و نیازهای آنها با هم انجام میشود و در واقع یادآور میشود و به آنها یاد میدهد که شما هرچه دارید با هم باید… اگر یکی کم داشت باید دیگری بدهد. خیلی مواقع بوده که گندم زیادتر داشتند، نمیدانستند چه مصرف کنند، به مرغ و خروسشان میدادند ولی امروز تقریباً در هیچیک از کشورهای اسلامی لااقل باید گفت، مسئله… چیز نیامده. اینها از محاسن همکاری و همراهی با هم است. حتی در آداب… و انشاءالله این وضع رو به بهتری برود و نه به بدتری. و انشاءالله سعی کنیم که ما خودمان قدم در همبستگی فقرا برداریم انشاءالله.
متن فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه سلمهالله صبح جمعه ۲۴ اسفند ١٣٩٧ (جمع برادران ایمانی )
بسمالله الرحمن الرحیم
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
خداوند هم طوری مقرر کرده که ما در همه ایام و در همه حالات و کارهایی که داریم، شغلی و امثال اینها، به نام خدا باشد. همانطور که شما وقتی هنوز کودک و تازه جوانی هستید در هر لحظهای از یاد پدر و مادر غافل نمیشوید. البته شاید اسمی از آنها نمیبرید ولی همیشه در دلتان، یاد آنها را … همین خاصیت را هم ما نسبت به خالق کل، خالق انسانها و خالق جهان داشته باشیم.
یعنی الان بدون اینکه بحثی باشد یا سؤالی باشد، در دل خودتان همیشه این چیز هست یعنی همیشه بدانید که الان که دارید اینجا مینشینید یا صحبت میکنید یا گوش میدهید اینها کسی هست که در درون شما فکرتان را آماده میکنید برای گرفتن بیانات این معنای این. همینطور باید باشیم نسبت به خداوند. در هیچ لحظهای فراموش نکنیم از لذت دیدار خداوند.
اما همانطور که من خودم فکر میکنم الان، بچه بودم در گناباد بودم، کودکی بودم که فقط در حد کودکی اختیار داشتم. ولی حالا کودکی تمام شده و به جوانی وارد شدم ولی هیچوقت فراموش نمیکنم که یک وقتی من هم کودک بودم و یک وقتی من هم جوان شدم و حرفهایی میشنیدم. ولی اکنون باید فکر کنیم یک وقتی نیست همیشگی است. همان حالتی که ما فکر میکردیم وقتی بچهتر بودیم در مورد نفوذ و قدرت پدر یا مادر حالا در همان فکر هستیم. همان قدرت و اقتداری که پدر و مادر بر ما داشتند اینک پدری مقتدرتر که تاکنون ندیدمش و قابل دیدن هم نیست ولی قابل احساس کردن هست. باید همیشه در همین حالت باشیم. هرگز فراموش نکنیم از اینکه ما هم یک وقتی کودکی بودیم. فراموش نکنیم خدای نکرده اگر یکی از ما قدری فعالیت و گردش زیادتر از حد دارد، فراموش نکنیم یک وقتی ما هم آنقدر کودک بودیم و آنقدر بدون قدرت بودیم که حتی دست و پایمان را هم بدون قدرت پدر یا مادر تکان نمیدادیم. ولی الان کسی هستیم چه بسا از خیلی لحاظ قویتر و نیرومندتر. ولی الان کسی هستیم که آن نیرو و قدرتی که قادر بر دست و پا و بدن ما هست دیگر آن قدرت را نمیبینیم ولی باید سعی کنیم. آن قدرت آنقدر قوی است که قابل دیدن نیست در آن روزگار پدر و مادر قابل دیدن بودند میدیدمشان و اطاعت میکردیم ولی امروز خداوند را نمیبینیم ولی اطاعت میکنیم. پدر و مادر به ما یادآور میشوند که یک روزگاری همین قدرت بر سر تو خواهد بود همیشه خواهد بود ولی یک قدرتی خواهد بود که خودت هم حس کنی ولی نبینی. امروز ما حس میکنیم. امروز غالب ما حتی حس میکنیم که خدایی بالای سرمان هست. حالا که چنین حسی داریم باید به مقتضای این سن رفتار کنیم. این حسی که ما میکنیم به ما میگوید که یک پدر و مادری داری الان که دیدنی نیستند ولی قدرتشان خیلی بیش از آن پدر و مادر است. باید به حرف او گوش کنیم. متوجه باشیم و همیشه به حرف مأمورین الهی گوش کنیم. همان وقت پدر و مادری داشتیم امروز اشخاص دیگر ندیدنی. خیلی مسائلی میبینیم هست در جهان که باید حل کنیم.
در واقع خداوندی که هر بچهای که آفریده تمام این احساس یعنی احساس خداشناسی، احساس اینکه اطاعت… این در دل ما آفریده منتها در این جهان تا هستیم احساس ما منطبق میشود با طرز زندگی در اینجا. طرز زندگی در اینجا، آن است که ما هر که را میبینیم با او در تماس هستیم. اگر معامله میکنیم، اگر حتی بوکس بازی میکنیم، اگر فوتبال بازی میکنیم، هر کاری میکنیم آن نیرو و اقتداری که در مقابل ما هست و گاهی ما را تربیت میکند، آن را در نظر بگیریم. گرچه البته … میرسد که این نیرو در ذهن ما محسوس باشد، یعنی دیدار نکنیم از این دیده. این احساسی است که همهی جهان هر فردی میکند منتها چون یک وجود خارجی ندارد که بگوییم این وجود خارجی در نزد مثلاً فلان مملکت اینطوری است. نه! این وجود در ذهن ما دارد و ذهن ما این وجودرا آنچه را ببینیم و آنچه حس کنیم و آنچه بزرگان به مابگویند، همینطور است. ما اگر تورات را بخوانیم، خداوندی که در تورات هست، با یک پهلوان کشتی گرفت و پهلوان او را به زمین زد یعنی بر خداوند حتی غلبه کرد. ولی در نزد ما خداوند قدرتی است که به هیچ وجه کوتاه نمیآید در یکجا. این تفاوت بین خدایی است که ما معتقدیم و خدایی که … و یا امثال اینها. اما فکر بشری و این خدا به صورت متفاوت در ما… که در هر زمانی خدا را آنطوری که خودش میفرماید بشناسیم. خداوند خودش فرموده است که من کریم هستم من رحیم هستم و امثال اینها. ولی ما هر وقت خداوند را بخواهیم صدا بزنیم به این صفات صدا میزنیم اما در یهود به نحو دیگری است. آنها در چیزهایی که بزرگانشان گفتهاند اینها قبول کردهاند ولی ما فقط آن خدایی که خداوند به ما معرفی کرده است باید در نظر بگیریم. به این جهت، در هر موقعیتی خداوند همانطوری که ما احتیاج داریم ظاهر میشود، نه اینکه خداوند تغییر میکند، نه. جهت دخالتش، وقتی ما میخواهیم قوی بشویم بر دشمن، پیروز بشویم، دعا میکنیم و خداوند به ما نیروی عظیمی به ما میدهد که ما اینکار را بکنیم. ولی اگر مریض باشیم و دعا کنیم، خداوند آن کسالت را مرتفع میکند یا به هرجهت رفع کسالت میکند،… چون نیروی پهلوان، … و چه نیروی الان، نیرو یکی است ماها مختلف حرف میزنیم . یعنی به هر صورتی که ما بخواهیم، خداوند در همه اجزای زندگی ما حضور دارد و این حضور طوری نیست که هیچگونه مزاحمی ایجاد بشود، همواره به سود ماست انشاءالله.