فرمایشات آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ؛ صبح پنجشنبه ۱ فروردین ١٣٩۸
بیانات حضرت اقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه قطب درویشان گنابادی در دولتسرا
متن فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه سلمهالله
بسمالله الرحمن الرحیم
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و رعنایی
دری باشد که از رحمت به سوی خلق بگشایی
همهی ما مدّت یک سال، پشت سر هم به نام … سال نو منتظر بودیم. خداوند درهای رحمتش فراوان است. میگوید:
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و رعنایی
دری باشد که از رحمت به سوی خلق بگشایی
درهای رحمت خداوند همیشه به سوی ما باز است…. ما البته آنقدر در غفلت هستیم و آنقدر در آن عوالمی که خدا حکومت میکند دوریم، که ظرف سال حس نمیکنیم که خداوندی وجود دارد تا مثل امروزی برسد و خودمان احساس کنیم.
خداوند هر چند وقتی به مناسبتی که بشرها فراموشکارند، یک یادآوری میکند؛ یک جشنی، یک عزایی و حتی هفتهای یک بار به عنوان جمعه به آنها میگوید آقا یادتان باشد شما نیستید اینجه که در اینجا فقط شمایید، نه! در اینجا هم خداوند است که حکومت میکند. منتها شما نمیفهمید. یادتان رفت. من به شما یادآوری میکنم. یادآوری میکنم که یک عیدی گذاشتم که شما خوشحال باشید. به بهانهی این عید به سوی خداوند پرواز کنید، پروازی کنید.
بنابراین، ما این عید و هر عیدی و هر یادآوری را، به درد این میخورد برای ما، که یادمان بیاید از نعمات خداوند از سفره گستردهای که دارد، سفرهای که ما از آن سفره میخوریم و قدرش نمیدانیم. همیشه از نعمات الهی فایده میبریم ولی باز هم نمیفهمیم. بنابراین، عید از نظر خداوند با سایر روزهای ماه و هفته و سال فرق نمیکند، ولی معذلک برای ما خداوند مقرر کرده که در امروز شاد باشیم. اوّلاً از اینکه خداوند ما را آفریده و از دریای عدم (یعنی نبودن) به دریای وجود آورده خوشحال باشیم، خوشمان بیاید. و یادمان بیاید که دومرتبه خداوند ما را به آن دریای عدم(ظاهراً عدم ولی باطناً دریای وصل الهی) خواهد برد، میبینیم. یادمان بیاید که این فراموشیها در آن ایام اثر نکند. ما میبینیم در این دورانهای کوتاه پشیمانی که داریم برای ما مقرر کرده چه بلایای به سر ما میآید. البته آن بلاها هم به صورت ظاهر و از ظواهر امر، آن هم مربوط به خداست. خداوند به صورت چیز آفریده، به صورت ظاهراً ما اسمش را میگذاریم بلا، آفریده ولی خداوند همین اسم بلا را به معنای آزمایش انجام میدهد، خداوند میگوید برایتان بلا آفریدم ما فکر میکنیم بلا آفریده یعنی همین چیزها، نه! بلا یعنی آزمایش. از برای شما این همه آزمایشات در زندگی آفریدند که متوجه بشوید، توجه داشته باشید که به سوی خدا راه است و آن راه را بگیرید. در آن راه گرچه فکر میکنید همه چیز شیرین نیست ولی واقعاً هر راهی را که توجه کنید راهی که به سوی خدا میرود آن راه برایتان تبرّک است.
ما الان در راه تبرّک خداوند قدم میزنیم و جلو میرویم. انشاءالله خداوند سدهایی جلوی ما نگذارد. و سدهایی که جلوی ما و جلوی عبادت ما و جلوی نماز ما، اینها هست اینها را محو کند. تا ما بتوانیم انشاءالله به طیب خاطر عبادت خدا را بکنیم و خداوند ما را از این مرحلهی امتحان خوب بار بیاید. کارنامهی …. کارنامهی ما انشاءالله همیشه نمره بیست داشته باشد.
الحمدلله تا حالا فقرا خوب امتحان دادند. امتحانشان خوب بوده. توجهشان به مقامات معنوی زیاد و خوب است. از این جهت من نگرانی نمیتوانم داشته باشم. ولی خودتان مواظب باشید نگرانی نداشته باشید. انشاءالله. ما برای اینکه یادمان هم بیاید که امروز عید است،به عنوان اینکه روز عید چی است. یک یادگاری میدهیم و بعد میفهمیم. دقت کنند… عید گذاشتند و در بین مردم است این هم یک روز است مثل روزهای دیگر و یک ذرهای فرق دارد ولی نه خیلی. مختصری از روزهای دیگر بالاتر است. به این بالایی روز، غافل نشوید و اشتباه نکنید. انشاءالله به نام خداوند روز را شروع میکنیم. انشاءالله.
——
بسمالله الرحمن الرحیم
حالا به یادبود امروز که اسمش عید است و عیدی میدهند برای اینکه… منتها عیدی واقعی جداگانه داده میشود به هر کسی. ولی یک ورق کاغذ میدهیم برای اینکه معلوم شود، بر ما خودمان معلوم شود که این دنیایی که ما هستیم و زندگی میکنیم یک ورق کاغذ بیشتر نیست.
[عیدی مرحمت فرمودند]
یک سالی در مشهد، یکی از آقایان علما، خیلی بزرگوار و چیز، رفته بود زیارت یک روزی، همین روز عید یا…. همه میآمدند دستش را میبوسیدند. اتفاق افتاده، بود و خیلی به مردم محبت داشت، قصه نیست… بعد که داشته میرفته، جمعیت زیاد بودند، هر کدام دستش را به آقا میرساندند یا آقا دست دراز میکرده، میبوسیدند، آن منشیشان فریاد زده که آقا نکنید این کارها را، این آقا پیرمرد است، دستش را میشکنید. یکی از آنها داد زده آقا ما میخواهیم زیارت کنیم دست آقا بشکند به ما مربوط نیست، حالا شما هم بدانید به شما مربوط است.