متن نوشتاری شرح و تفسیر آیاتی از سورۀ مبارکۀ هود

۱,۴۲۵

هو

۱۲۱

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾  وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۳۷﴾ وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ﴿۳۸﴾ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُقِیمٌ ﴿۳۹﴾ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ﴿۴۰﴾ وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۴۱﴾ وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ ﴿۴۲﴾ قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ﴿۴۳﴾ وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿۴۴﴾ وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ ﴿۴۵﴾ قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿۴۶﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۴۷﴾ قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۴۸﴾ تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۴۹﴾

صَدَقَ اللهُ العَلِیُّ العَظیم

 

تشریح آیات

سورۀ مبارکه “هود” است ،یازدهمین سوره از قرآن مجید که در جزء یازدهم شده است و  در آن به داستان نوح و واقعه ای که برای او پیش آمده، اشاره و در این مورد توضیحات نسبتاً دقیقی نیز  بیان شده است.

اینجا نمی فرماید “واوحینا الی نوح….” ما وحی کردیم به نوح بلکه گفته می شود ” وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ … ”  یعنی به نوح وحی شد “… أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ … ”  که همانا ایمان نمی آورند  ” … مِنْ قَوْمِکَ …” از کسانی که تو در میانشان زندگی می کنی بجز آن اشخاصی که ” …. إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ … ” که تاکنون ایمان آورده اند. اما ” …فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ” یعنی تعداد کسانی که ایمان آورده اند یا به جرگۀ موحدین پیوسته اند بیشتر از این که هست نخواهدشد و بخاطر کارهایی که این ها می کنند تو غمگین نباش ؛ “بأس” یعنی افسردگی ؛ بخودت بأس راه مده.

“وَاصْنَعِ الْفُلْکَ …”بساز کشتی را، صنعت کن کشتی را ، ” وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا…”زیر نظر ما ، “…وَوَحْیِنَا… ” و وحی ما ، آنگونه که ما تو را از طریق وحی راهنمایی می کنیم. ” …وَلَا تُخَاطِبْنِی … ” ما را مخاطب قرار مده ، با ما گفتگو مکن ”  … فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا … ” در مورد ستمگران ، ” … إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ” چون آنها غرق شدنی هستند و نمی شود که نجاتشان داد. چرا که نوح درهای کشتی را می گشاید  و می گوید همگی سوار کشتی شوید توفان نزدیک است و همگی غرق می شوید. اما  آنها سوار نمی شوند.  آنها که تو درهای رحمت بر روی ایشان باز کردی و این همه تو ایشان را نصحیت می کنی و به ایشان اعلام خطر می کنی  باز حاضر نیستند که گوش فرا دهند؛ پس دیگر غمگین مباش.  یعنی این اتفاقی که برایشان رخ خواهد داد محتوم است نه می توان جلوی توفان  گرفت و نه می شود پنبه را از گوش این اشخاص در آورد تا روششان را تغییر دهند . پس آن نتیجۀ قطعی یعنی غرق شدنشان حاصل می شود. اما تو به ساختن کشتی زیر نظر ما اقدام کن وبعد اینجاست که می فرماید ” وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ …” و نوح  براساس این رهنمود شروع کرد به ساختن کشتی .

” …وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ … ” هر باری که گروهی از مردم قومش از آنجا عبور می کردند و نوح را در وسط بیابان و در حال ساختن کشتی می دیدند به حال او  می خندیدند . اینجا سوالی که مطرح می شود این است که چرا می خندیدند ؟ ” …سَخِرُوا مِنْهُ… ”  یعنی تمسخر می کردند و می گفتند : ” آخر کسی وسط بیابان که کشتی نجات درست نمی کند و  این چیزی که تو در حال ساختنش هستی به همه چیز شبیه است به غیر از کشتی”.

نوح می گفت بسیار خوب “…قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ  ” یعنی اگر شما الآن دارید مرا مسخره می کنید بدانید یک روزی خواهد رسید که در آن روز ثابت می شود که کاری که ما می کردیم درست بوده و شما خودتان اسباب تمسخر شده بودید. ” َسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُقِیمٌ ” یعنی شما که به ما می خندید بزودی خواهید دید که آن شکنجۀ عجیب که خوار می کند به چه کسی وارد می شود و عذاب پایدار بر چه کسی نازل می شود ؛ شما فریب غرور خودتان را می خورید و خودتان دارید  این فرصت طلایی را که تنها فرصت نجات شماست ،بخاطر منیت و خودخواهی و نادانی و نابینایی خودتان از دست می دهید .

” حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ …” یعنی وقتی که امر ما رسید و یک دفعه تنور شروع به فوران کرد ” …قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ … ” گفتیم از هر صنف از موجوداتی که در آن ناحیه وجود داشت یک جفت بردار و درکشتی داخل کن  “… قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ … ” یعنی از هر زوجی دو تا را ببر داخل کشتی این نکته مهم است به این اعتبار که یعنی بیشتر از دوتا نبر یعنی مردمی که با نوح بودند اینها دامداری می کردند صدها گوسفند داشتند گاو داشتند حیوانات مختلف داشتند این ها می گفتند اگر باران برسد و آب بالا بیاید همۀ دامهای ما ،گوسفند های ما، بزهای ما ،مرغ و خروسهای ما همگی هلاک می شوند؛ آخر این چگونه می شود ؟و به نوح گفته شد از هر حیوانی که این مردم دارند فقط یک جفت باید به داخل کشتی بروند ” … وَأَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ…” و دیگران جملگی بجز کسانی که ایمان آورده اند ،یعنی به نوح ایمان آورده اند و سوار کشتی شده اند با نوح ، همگی هلاک می شوند.

“… وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ” اما کسانی که ایمان به دعوت نوح آورده بودند و با نوح سوار کشتی شده بودند بسیار اندک بود عده ای از اعضاء خانواده اش بودند و عده ای هم از مردم قومش بودند که به او باور آورده بودند همراه با  آن چند صنف از حیوانات یعنی مثلا یک مرغ و خروس یک جفت کبوتر یک جفت کلاغ چهارپایان مختلف گاوها گوسفند ها  اسب ها الاغها و احتمالاً شترو و فیل این ها موجوداتی بودند که در آن ناحیه زندگی می کردند و نوح از هر کدام دو تا را به داخل کشتی  برد. به این دلیل تعداد حیواناتی که سوار کشتی شدند زیاد نبود .

بعد می فرماید : ” وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ … ” یعنی در میان امواج شروع کرد به حرکت کردن امواجی که مانند کوه بودند و در این حالت وقتی این امواج کوه پیکر، از هر سو ،  شروع به برخاستن کردند ، نوح به فرزندش گفت بیا و او در جایی پناه گرفته بود  ” …وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ … ” در حالتی که او در یک معزلی بود در یک پناهگاهی بود نوح او را صدا کرد و گفت : “…یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا … ” پسر جان بشتاب همراه با ما سوار شو و او در جواب گفت نه ” قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ …” گفت نه من می روم بالای کوه آنجا آب به من دسترسی ندارد کوه مرا حفظ می کند. وقتی که نوح می گوید : ” … وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ ”  اینگونه بر می آید که این پسر همراه با  گروهی بود که به او  می گفتند نوح را رها کن ،این حرفها را نیز رها کن ، توفانی در کار نخواهد بود ، حتی باد هم نمی وزد ، موج کدام است ؟ این سخنان چیست ؟ حتی اگر موج هم بیاید تو با این  چابکی و  چالاکی می توانی به بالای کوه بروی وکوه تو را حفظ می کند. ” قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ … ” یعنی من می روم بالای آن کوه و آنجا خودم را از طوفان حفظ می کنم . کوه مرا حفظ می کند و نمی گذارد آب به آنجا برسد و نوح فرمود : ” … قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ …” یعنی فقط کسانی را که خدا در رحمتش  را برایشان باز کرده یعنی کسانی که سوار این کشتی می شوند معاف هستند از هلاکت و گرنه امر خدا می رسد و کسی دیگر نمی تواند بجایی پناه ببرد و نگاهداری نخواهد داشت. در میانۀ این گفتگوها ” …حَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ …” ناگهان موج عظیمی میانشان حائل شد و ” … فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ” او غرق شد.

کشتی نوح  به قولی نود روز روی آّب بود یعنی سه ماه تمام و قول های دیگر هم هست که خیلی بیشتر از این مدت روی  آب بود یعنی  تا چند ماه و حتی گفته شده تا شش ماه روی آب بود تا هنگامی که سرانجام گفته شد: “…یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ …” یا زمین آبت را ببلع ، فروبکش ، ” … ابْلَعِی مَاءَکِ … ” آبت را فروبکش ” …وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی … ” و ای آسمان درهای بارش را ببند که دیگر نبارد ” …وَغِیضَ الْمَاءُ … ” ،یعنی می توان گفت آنجا مانند یک سونامی بود که زیر دریا صورت گرفته و امواج عظیمی را تولید کرده و سطح آّب بالا آمده و آمده همه جا را گرفته اما در عین حال باران های سیل آسا هم همزمان با توفانهای عجیبی به آن اضافه شده چنانکه می فرماید : ”  … وَغِیضَ الْمَاءُ … ” و آب فروکشید ” … وَقُضِیَ الْأَمْرُ …” و آن امری که در باره اش صحبت می شد قضا شد و اتفاق افتاد.

بعد بتدریج هنگامی که سطح آب وقتی کاهش یافت این سفینه موج پیما همانگونه که در درون آّب غوطه می خورد ، با فروکش کردن سطح آب پائین رفت و سرانجام  ” … وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ … ” بر روی کوه جودی نشست ” … وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ” و گفته شد که دور باد  قوم ستمگر .

” وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ … ” آنگاه  اینجا نوح با خداوند صحبت می کند که قبلاً راجع به آن مطالبی گفته شده  و بعد به نوح گفته شد : ” قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ…” یعنی پایین بیا از کشتی برای اینکه اولاً کشتی خیلی بلند ساخته شده بود و ثانیاً بر بلندی کوه قرار گرفته بود پس می بایست  از آن بالا به پایین می آمد ،باید هبوط می کرد و از یک نقطۀ فرادست به یک نقطه فرودست پایین می آمد به نوح دستور داده شد که حالا پیاده شو و بیا پایین “… بِسَلَامٍ مِنَّا … ” و سلامتی از جانب ما بر تو باد “… وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ…” و برکات ما بر تو باد و ” … وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ …” و بر مردمانی که با تو سوار این کشتی بودند . در اینجا می فرماید : ” … أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ …” یعنی امتهایی که با تو بودند و این نشاندهندۀ این است که کسانی بر این کشتی سوار شدند ، تنها از قوم خود نوح نبودند بلکه امم مختلف بودند که فراخوان نوح را شنیده بودند و گروههایی از میان امم مختلف آمده بودند از میان امت های مختلف و همراه با نوح سوار شده بودند و مردمانی از امتهای مختلف که ما اکنون به آنها نعمت می دهیم  اما بعدا چون در غرور و منیت کفران نعمت غوطه ور می شوند به کیفر ما که نتیجه طبیعی اعمال خودشان است ،گرفتار می شوند.

صدق الله العلی العظیم.