متن نوشتاری شرح و تفسیر آیاتی از قرآن مجید : آیات ۷۵ تا ۷۹ سوره مباکۀ نساء

۱,۲۵۹

هو

۱۲۱

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ﴿۷۵﴾

الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿۷۶﴾

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿۷۷﴾

أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ﴿۷۸﴾

مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا ﴿۷۹﴾

صدق الله العلی العظیم.

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

بخشی  از سوره نساء چهارمین سوره از جزء پنجم قرآن مجید می باشد. آیات خوانده شده راجع به مسئلۀ مقاتله است. مقاتله  بر باب مفاعله در قرآن مجید ارتباطی با کشتن یا کشته شدن ندارد . مقاتله مانند مقابله و یا مجادله است یعنی ایستادگی در راه حق و در راه خداوند و دفاع از سنگر حق . و می فرماید که برخی ا زمردم هستند که آنها از مرگ می گریزند درحالی که قاعدۀ کلی این است که هر کسی که آفریده می شود ، زندگی و حیاتش ناپایدار است و آن حیات آخرت است که پایدار است و می فرماید ” أَیْنَمَا تَکُونُوا …” هرجایی که باشید ” أَیْنَمَا…”  هرجا “…تَکُونُوا …” که شما باشید ، “… یُدْرِکْکُمُ …” در می یابد شما را ، به چنگ می آورد شما را “…الْمَوْتُ ” مرگ ؛ یعنی از چنگ مرگ نمی توانید بگریزید هر جایی که می خواهید باشید ” وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ ” حتی اگر در قلاع تسخیر ناپذیر مستقر شوید و آنجا بخواهید خودتان را از چنگ مرگ حفظ کنید ، نمی توانید مرگ از همۀ این دیوار ها و قلعه ها عبور می کند و به شما دسترسی پیدا می کند .

پس بدانید آن چیزی که مهم است بنای آخرت است نه چسبیدن به این دنیا ؛ حال که این را دانستید به مسئولیتهایی که خداوند به شما واگذار کرده عمل کنید . گروهی از مردم هستند که ” …فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ …” وقتی به ایشان دستور ایستادگی ، در دفاع از حق و حقیقت ، در اصولی که رسول اکرم این همه خودشان را به مشقت انداختند تا به مردم آموزش بدهند و راهنمایی کنند ،داده می شود “… إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ …” گروهی یا طائفه ای از آنها هستند که ” …یَخْشَوْنَ النَّاسَ…” از مردم می ترسند ” … کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً ” همانقدری که از خدا می ترسند بلکه بیشتر از آن اندازه ای که از خدا می ترسند ، از مردم می ترسند و بهمین دلیل ، به مسئولیت خودشان قیام و اقدام نمی کنند و بهمین دلیل است که می فرماید شما یعنی رسول اکرم به آنها ابلاغ کن ” قُلْ … ” به ایشان بگو” قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَى …” یعنی تمام دستاوردهای این دنیا در خود این دنیا هر چقدر هم که زیاد بنظر برسد باز هم کم و اندک است ؛ آن دستاوردهایی که انسان مانند بذر اینجا می کارد تا در آخرت آنها را درو کند ، آنها پایدار هستند و همراه روح انسان باقی می ماند آن چیزهایی التذاذ و منفعتش به جسم می رسد ناپایدارند.

بعد می فرماید که عده ای هستند که خطاب به رسول اکرم عرض می کنند که هر اتفاق خوبی که می افتد این خواست خدا بوده است که اینگونه شود و اگر اتفاقی مغایر با خواست آنها رخ دهد ، انگشت اتهامشان را متوجه شما یعنی رسول اکرم  می کنند می فرماید ” …وَإِنْ تُصِبْهُمْ …” یعنی اگر به آنها اصابت کند ” … حَسَنَهٌ …”  یک چیز خوبی “…یَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ …” نمی گویند که شما مدیریت کردی و موفق بودی در مدیریت ، اندیشه و خردورزیت و این نتیجه به بار آمد ، بلکه می گویند خدا اینگونه خواست ” …هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ…” ،  ” … وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ …” اما اگر به آنها یک چیزی که از نظر آنها بد تلقی شود ، برسد ، بلافاصله می گویند “… یَقُولُوا …” می گویند ” … هَذِهِ مِنْ عِنْدِکَ …” تقصیر از تو بود که اینگونه شد یعنی به پیغمبر عرض اینگونه عرض می کنند .

حال شما در پاسخ آنها بگو ” … قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ…”  همه چیز از سوی خداست هر چیزی که از نظر ما خوب باشید یا بنظر ما بد باشد همه را خداوند مدیریت می کند .

سپس می فرماید  ” … قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” این مردم را چه می شود که امیدی به آنها نمی رود که بالآخره چیزی را یاد بگیرند یعنی  “..لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” یعنی جای امید نیست که “..یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” که عاقبت مطلبی را بفهمند یا درک کنند .

فقه یعنی درک عمیق و ” …یَفْقَهُونَ …” یعنی به درک عمیق برسند ” …حَدِیثًا ” نسبت به یک مطلب یا قضیه ای  “…یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” یعنی یک چیزی می فهمند “…لَا .. یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” یعنی چیزی را نمی فهمند ، ولی ” …لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا ” یعنی اصلا جای امید نیست که مطلبی را بفهمند .

بعد می فرماید “… فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ …”  یعنی این مردم را چه شده است که اصلا جای امید واری نیست که این همه تو ایشان را نصیحت می کنی و اندرز می دهی و به آنها درس می دهی و راهنمایی می کنی چیزی از مطلب درک کنند و در واقع در همان دیوار تنگ اندیشه های خودشان محبوسند .

سپس می فرماید بدانید و آگاه باشید که ” مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ … ” هر چیزی که از خوبی ها بتو می رسد از جانب خداست “… وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ …” و اگر چیزی بتو می رسد که خوشایند تو نیست آن ناشی از نفس خودت است یعنی خدا منبع خوبی است هر چیزی که ا زخداوند صادر می شود خوب است اما این نفس من است که باعث می شود که من ارزیابی متفاوت داشته باشم و می گویم این خوب است و آن بدست ؛ این نفس من است که در حال تعیین ارزش امور می باشد. ارزش امور آنگونه نیست که نفس من دلش می خواهد تعیین شود . همۀ خوبی ها از جانب خداست برداشت من غلط است .

آنگاه آیه تصریح می کند و می فرماید ” …َأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا … ”  ، “…أَرْسَلْنَا…” یعنی ما فرستادیم ” …کَ …” یعنی تو را “…لِلنَّاسِ …” یعنی برای عموم مردم ” …َسُولًا…” یعنی بعنوان پیغمبر ؛ یعنی نه اینکه پیغمبر اکرم پیغمبر مسلمانان باشد پیغمبر شریعت محمدی باشد ، ایشان اسوه و الگوست برای مردم ” …أَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا …” یعنی همۀ مردم در همۀ زمانها و در همۀ مکانها تحت شمول ناس قرار می گیرند ناس اسم جمع است یعنی مردم جمع است و شما برای مردم رسول هستید ، فرستاده هستید ، هادی هستید ، راهنما هستید ، الگو هستید الی آخر . ” …َکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا ”  و کفایت می کند که خداوند در این مورد شهادت می دهد یعنی شاهد این قضیه که شما بعنوان رسول برای عموم مردم فرستاده شده اید خداوند است و چه شهادتی از این بالاتر می تواند باشد ؟

صدق الله العلی العظیم.