بسمالله الرحمن الرحیم
قربانتان گردم هم اکنون حال جسمی تان چطور است؟
…وضع جسمیم مثل همان سابق است، و کاملاً سلامت نیستم، آماده، ولی روی هم رفته چرا، وقتی اگر غیرجسمی چیزی نباشد آرامش دارم، صحبت میکنم، خب ولی الان به این جهت وضعیت خاصی که دارم من راضی نیستم از خودم و از زندگیم و این است که من…، ولی خب الحمدلله شکر خدا، هرچه خداوند پیش میاد (میآورد) خوب است.
انشاءالله همیشه سالم باشید، تنتان سلامت باشد انشاءالله. علیرغم رفع محدودیت زیارت حضرتعالی، عدهای در مجامع عمومی از حصر شما سخن میگویند، آیا حصری برای حضرتعالی وجود دارد؟
حصر یعنی چه؟ حصری برای زیارت وجود دارد یا ندارد؟ من نمیدانم وجود دارد یا نه. برای این که من نیستم، هرکه بیاید که او که حصر ندارد، کسی هم که نیاید من نمیدانم چرا نمیآید؟ این است که این سؤال [را] اصلاً نمیتوان جواب داد، مثل آنوقت یک مقطع دیگری، یک صریحی بود دربارۀ دیدار ما، آن هم نمیدانم چرا چیز شد، کاری که من خودم با آقایان، با همراهی آن آقایان، همان شبی که چیز بود، دیشبش همینجا نشستم، این آقای، پنج نفر بودند، سه نفرشان از نظام و ارتشی و پلیس بودند یا چیز بودند، دو نفرشان هم، من بودم یکی، صحبت کردیم بالاخره معلوم شد خب اشتباهی هم شده، سوءتفاهمی هم هست و خداحافظی کردیم با کمال نشاط از همینجا، اتاق. فردا فهمیدم که همانشب درها را بستند و گفتند که… چرا؟ معلوم نیست، من که جرمی نکرده بودم، من خودم چهل سال تقریباً از مجموع وکالت و قضاوت، من چهل سال در این زمینه بودم و کار میکردم و در این چهل سال هیچ نگرانی ندارم از این چهل سال، منتها خودم هم گفتم دیگر کارهای نیستم، تمام شد. یک مقداری هم به این آقایانی که گرفته بودند اطمینان دادم از قول خودم، گفتم من خودم قاضی قضیهام، قول میدهم، شما بفرمایید بروید،… بعد از آن قضایا، فردا صبح رفتم دیدم عدۀ زیادی را گرفتهاند. خیلی بازداشتهای کورکورانه بود، نفهمانه بود. اولاً سلب آزادی ولو به مدت کوتاهی باشد جایز نیست، جز به دستور… و دستور قوۀ قضایی. بعد نفهمیدم کدام قوۀ قضایی اینجور بازداشتها را چیز کردند. نمیدانم چه شد، به هرجهت الان آن حصر را به آن صورت نه، ولی به صورت… هست یکقدری، و من را نمیگذارد همه بیایند مرا ببینند، نمیگذارند من صریحاً با هرکه را که بخواهم صحبت کنم. یک چیزهایی از این قبیل هست که مهم هم نیست، اینکه فقرا به اندازۀ کافی اطلاعات دارند، وارد هستند مسائل فقیری اصلاً که دیگران نمیتوانند حدس بزنند. و بنابراین از آن جهت هم چیزی نبود، ولی بله، من مثل محبوس بودم در خانه. الان هم … کمتری دارم، هر لحظه هم یک چیزهایی که مثل ترساندن، لولو نشان دادن… ولی الحمدلله حالم خوب است، راضی هستم. این اواخر یعنی حالا پذیرایی و برخوردشان با من بهتر شده، من را میخواهند، میگویم آقا از همان رشتهای که خود حکومت هست من از همان رشتهام، منتها میگویم شما بد رفتار میکنید، و هنوز هم میگویم شما آنجوری که باید رفتار نمیکنید بنابر فرمایش علی (ع). ما یک پیغمبر داریم که همه مشترکیم، علی را ما خیلی، چون یاد میداد بیشتر به ما. بعد از علی (ع) یازده تا فرزند حضرت، پشت سرهم پیشوای ما بودند، ما هر گرفتاری داشتیم آقایان یا حل میکردند هرکدامشان یا اینکه ما را روشن میکردند… به هرجهت ما، این آقایان نگویم، هر آقایانی که در دنیا هستند تابع حکومت الهی باید باشند. حکومت الهی همان چیزی است که پیغمبر گفت و علی گفت، و هرکسی هم که گفت: أَشْهَدُ أَنّ لَّا إِلَهَ إِلَّإ الله، حق ندارند دست بزنند به او، بگویند تو یهودی هستی، تو چه هستی. آنها، یهودی و اینها که اصلاً دین جداگانه دارند و اینها در بین مسلمین و اینها حق ندارند هیچوقت، هرکسی گفت لا الهَ اِلّا الله، دیگر مطیعِ الله است، که غیر از او الهی وجود ندارد. کسی حق ندارد به او تعرّض کند، مگر طبق قوانینی که خودش گفته باشد، قوانین نظم الهی، میتوانند اعدام هم حتّی بکنند، حبس کنند، اعدام کنند، ولی شهادتین… کسی که در خانه نشسته اینجور نباید باشد.
البته برحسب نظم مملکت باید یک فکری بکنند، ولی روی هم رفته حالا فقط نارضایتی من این است که عجله دارم، میخواهم برگردم منزلم، من هم منزل خودم است و دوستان و اقوام و بستگان خودم را میخواهم ببینم و هم این که میخواهم که چون مرگ که همیشه نزدیک است، پیری و جوانی هم نمیداند، ولی من فکر میکنم دیگر به آخرها رسیده و خیلی زود باید منتظر رفتن باشیم، آن هم میخواهم که…، من وصیت کردم همان محلی که خودم هم گفتم در مزاربیدخت پهلوی پدر، برادر و همچنین مرشد من بودند، همچنین دیگران که دوست من، رفیق من، اقوام من بودند در آنجا… برای این که من دلم میخواهد وقتی کسی میآید فاتحهای میخواند برای مرحوم پدرم یا اینها، هم یادش بیاید و آنوقت برای من هم همانجا بگوید… جداگانه نباشم از این، میخواهم در محل…
قربان انشاءالله بعد از صد و بیست و یک سالگی انشاءالله.
مقدارش هرچه باشد، هرچه هم خدا بدهد چه صد و بیست سال، چه کمتر، ولی روی هم رفته بد نیستم.
متاسفانه در فضای رسانهای، معنادین در مورد جانشینی و تأیید آقای جذبی ثابتعلیشاه شبهاتی ایجاد نمودهاند، که کذب است. لطفاً در مورد این مهم یکبار به خبرگزاری سلسله فرمایش بفرمائید. «در مورد جانشینی»
آقای جذبی، هم خودشان هم پدرشان از مشایخ سلسلۀ ما هستند. من تا زنده هستم حق ندارم کسی را به جانشینی خودم معیّن کنم، بگذارم سر جایم. ولی احتمال میدهم، من ممکن است بگویم آقای جذبی جانشین من هستند، یکی دیگر، خداوند یک درویش وارستهای را از جای دیگر بعد از من بفرماید این باید جانشین [باشد]. جانشین به هرجهت کسی است که من وقتی رفتم، “من” گفته باشم چهکسی جانشین من است، نه حالا. آن آخرین دم مرگم گفته باشم، یعنی دم مرگم نشود، کسی خلافش را نگفته باشد، دم مرگم کسی…، حالا ممکن است خیلیها فرض کنید خیلیها خودشان را جلوتر میدانند، ممکن است و بعد ادعا کنند بگویند من خواهم شد، نه، کمااینکه من خودم در جوانی خیلیها را دیدم، آدمهای خیلی فهمیدهای هم بودند، آنها میگفتند تقریباً که ایشان بعد از من است، یا با خود من، آنها هیچکدام ربطی به درویشی ندارد، یک اشتباهی یا یک انحرافی دارند، ولی صحیح و سقیم آن چیزی است که من بگویم، اگر من نگفته باشم جزو درویشی نیست. آقای جذبی هم فعلاً البته من گفتم که او به عنوان اینکه چون گاهی مرگ خیلی ناگهانی پیش میآید، آدم نمیتواند چیز کند، قبلاً گفتم. بنابراین معیّن است که اگر من رفتم و کسی تعیین نشده بود این آقای جذبی را تعیین کردم و ایشان جانشین خواهند بود، اگر تغییری در این داده نشود آقای جذبی جانشین خواهند بود. مگر اینکه ایشان فوت کنند در آن صورت حق ندارند ایشان جانشین تعیین کنند، چون خودشان جانشین من هستند. ولی آنوقت برمیگردد به چیز. و در این هیچ ایرادی و شکّی نیست، جزو اختیارات من هم هست که من احتمال بدهم، یعنی در واقع میگویم که این آقا صلاحیت دارد. کماکان هم آقای جذبی قرار است.
همانگونه که مستحضر هستید ایران را نظر امنیتی زیر تهدید کشور آمریکاست. آیا برای برونرفت از این مشکل، توصیهای دارید؟
اول از نظر مشکل و روابطی که این دولت و آن دولت میدارند و نتیجۀ کار آنها بر ما تحمیل میشود، یعنی من نیستم دیگر، آنها یک کاری کردند من باید اینطوری باشم. از لحاظ معنا همانطور که گفتم من معنای صلح و آرامش داریم، کمااینکه از روزنامههای مهم فرانسوی وقتی نوشته بود که بعنوان تیتر، آن کسی که در هندوستان است (گاندی) گاندی بله، نوشته بود گاندی ایران. چون من گفته بودم آقا جنگل نیست که نیست اینقدر جنگ میکنید. مگر آنچه در… من برای هدایت آن مردم خواستم، نه برای کشتن آنها. برای هدایت آن مردم. از این جهت خب با اینها مخالفم من. کسانی هستند با این مخالفند، حتی میخواهند ولو با آدمکشی، یعنی آدمهایی را که نمیشناسند، یک آدمهای خیلی خوب را بکشند برای اینکه خودشان حکومت داشته باشند. حال آنکه من معتقدم حالا اینکه طبیعت بشر است که باهم… من معتقدم که همۀ همان ژنی، به خاطر فرمان امام زمان معتقدم که در آخر همه اینها یکی خواهند شد، همۀ مردم و از حالا باید سعی کنیم… اینها که هستند که ادعا میکنند… اینها به ما ربطی ندارد، فقط ما منتظر امام زمان هستیم که هنوز ظاهر نشده، ولی خودش که ظاهر شد همه را میگیرد.
آیا جهت مسافرت به بیدخت محدودیتی به جز امکانات پزشکی و توصیه پزشکان وجود دارد؟
امکانات پزشکی و توصیۀ پزشکان هم چیز مشخصی نیست، کسی ممکن است توصیه پزشکان داشته باشد، ده سال دیگر هم زنده باشد. نمیخواهد دو هزار سال عمر کند، میخواهد همینقدری که هست… این است که من به هر جهت الان چیزی که هست من میخواهم جلوی من آزاد باشد، باز باشد، یعنی همانطوری که بیدخت را میبینم همانطور باشد. چطوری ما مسلمین بیتاللهالحرام را مثل این که میبینیم همیشه، به آن سجده میکنیم، منم میخواهم آن بیدخت را جداگانه…، بیدخت مثل منزل شخصی من باشد و آزاد باشم، بروم، بیایم همیشه.
لطفا پیام و فرمایشی برای فقرا بفرمائید.
پیام و فرمایشی ندارم، فقرا آنچه بخواهند از زبان خود من باید بشنوند و پیامی ندارم جز دلشان؛
چنان بسته است جان تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بدانمبرای آنها بنابراین پیام خاصّی ندارم، جز زندگی معمولی، زندگی دنیایی، که آن هم خودشان باید فکر کنند، ببینند چه بکنند، باید همیشه از ما طرفداری داشته باشند، از درویشی طرفداری داشته باشند، همۀ اینها و زندگیشان را بکنند تا وقت تمام بشود.
حقیر ( مسعود درخشان) را کلامی بیاموزید، جملهای برایم بفرمائید.
نه کلام و نه جملهای هست که خدا نداند، هرچه خدا میداند همان را…، شما همیشه فکر کنید که خداوند اگر شما هم ارتباط نداشته باشید، خداوند ارتباط دارد و بر زندگی شما مسلّط است و میداند که چه هست، بنابراین شما همیشه به یاد خدا و کلام خدا باشید.
خیلی متشکرم از این که وقتتان را برای ما گذاشتید، انشاءالله همیشه سلامت باشید.
خیلی ممنون متشکر.
امری با ما دارید بفرمایید.
الحمدلله خیلیها من احساس کردم که تمایل و رغبت به خداشناسی و خداجویی دارند. بشر امروز بهتر شده یکقدری از این حیث، و شما هم خوشبختانه از همین وضعیت برخوردارید، یعنی خداوند که رخنه کرده، جان شما را متوجه خودش کرده است، مابقیاش دیگر با خودتان است، خدا متوجه کرده شما هم…