فرمایشات آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ؛ صبح پنجشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۳۹۸
مکان برگزاری مراسم : دولتسرا (جلسه برادران ایمانی)
بسمالله الرحمن الرحیم
در این چند روزه، چند مدّت، خیلی انواع و اقسام نگرانی و ناراحتی و بیماری خداوند فرستاده برای من، که شاید نظر خداوند هم این است که من را امتحان کند، ببیند… . من خب آنچه به خاطرم میرسد میگویم، ولی توقّع دارم، نه توقع مثل توقعات عادی، توقّع دارم که آنهایی که میشنوند آن را مهم تلّقی کنند و خودشان بدانند که این مسئله علاج آنهاست، که بعضیها نمیدانند، در همان دریای گرفتاری، جهل و ناراحتی میمانند. وقتی این اعتقاد در ذهن ما باشد، در ذهن ما و از کتابها و از قرآن و ادعیّه هم این استنباط را میکنیم، حقّ آن است که دیگر شکّی نکنیم و اینها را برای خودمان دعا و واجب تلّقی کنیم.
یکی از مسائلی که یا توجّه نکردهاند یا توجّه نمیکنند مردم، مسئلۀ تفاوتهای سنّ و چیزهایی که خدا آفریده [است]. خداوند محتاج به گفتن نیست و نگفته که هر وقت گرسنه شدید غذا بخورید، این را با شما آفریده، یعنی شما همانجوری که نفس میکشید، همانجور هم لازم دارید که غذا بخورید، از این قبیل امور خیلی هست. مهمترین مسئلهای که در این مسیر برای ما پیدا میشود، بعد از مسئلۀ بلوغ و اینکه شخص از سنین بچّگی درمیآید و برای خودش یا مرشدی انتخاب میکند، یا آشنایی انتخاب میکند، و یا خداوند آن(…) را بر او تحمیل میکند. یکی از اینها، مهمترین اینها مسئلۀ ازدواج است، چون اگر فکر کنیم خداوند این خلقتی که کرده، این همه بشر را آفریده، دیدیم و این همه جانداران دیگری که خداوند خودش هم فرموده اینها را مطیع شما قرار دادم و شما را بر آنها مسلّط کردم، از قبیل پرندگان، که ما همهشان را میتوانیم بگیریم یکییکی، اسب و الاغ، حیوان و حتّی حیوانات وحشی، از قبیل فیل که ما میتوانیم بگوییم، اینها را آفریده، پس برای این خلق لازم دانسته که راهنما بفرستد. اگر این حیوانات و اینها رفتنی بودند، لازم نبود(…) بفرستد برایشان، خودشان از بین میرفتند، پس نشاندهندۀ این است که گویی خداوند نظر داشته که این نوع حیوان که بعداً به نام(…). در همۀ حیواناتی که خدا آفریده، این نظر را دارد، تمام حیوانات را نگاه کنید، همۀ حیوانات یک نوعی هستند که دنباله دارد کارشان. مثلاً کبک را نگاه کنید در حیوانات، اسب را نگاه کنید، همۀ اینها، اینها دنباله دارند، به استثنای گاهی اوقات، آن هم نه اینکه از بین میروند، بتدریج کم میشوند و شاید هم از بین بروند. در انسان هم خداوند نظر دارد که این انسان نوعش باشد، به این معنی که خداوند مجال نمیدهد کرۀ زمین انسانها را از بین ببرد. بوجود آمدن انسان هم از دو عنصر و از دو نفر از بندگان خاص خداوند ایجاد میشود، یعنی مادر و پدر، یا مرد و زن، بنابراین در این مسئله اگر خداوند هم مرد و هم زن را مستقل خلق کرد و برای هرکدام فتوا و دستورات جداگانهای انجام داد یعنی درواقع آنها را یک حیوان جدید نقش کرد، در آنصورت آن نقش انسان را ندارند، نقش انسان را وقتی دارند که اینها هم از خود انسان باشند و در همۀ حیوانات نقش آنها، مرد و زن یکی است، مثل هم است، منتها خداوند بعد برای اینکه این انسان، یعنی این نوع جدیدی که آفریده است، یعنی اینها طغیان نکنند، همانجوری که در جهنّم طغیان کردهاند و میکنند، آمده است برای اینها حدودی قائل شده، یک مدّتی اقتضای سنّی است، یعنی در سنّ معیّنی مقرّر شده است که این کار را بکنند. یکی دیگر در تربیّت و یادگرفتن از پدر و مادر است که در چه سنّی ازدواج کنند و چجور(…). اگر این رعایتها را بکنند، کمتر کسی پیدا میشود که ناله کند از درد و ناراحتی. ولی برای ما انسانها که این دستورات را میدانیم و دقّت نمیکنیم، وظیفۀ دیگری هم هست و آن این است که خودمان را آماده کنیم برای فهم و برای درک این چیزها. منتها بشر یک خاصیّت استقلالی که خداوند به او اعطا کرده و بطوری که هرکدام را مسئول اعمال خودش قرار داده و احیاناً بعضی اوقات مسئول دیگران، ولی به هیچوجه مسئولیّت دیگران را بعهده نمیگیرد و هرکسی را مسئول خودش قرار داده، بنابراین برای انجام این وظیفه موجبات تربیّت(…). تربیّت زن و مرد برای یک دنیای جدید و برای آمادگی برای رخداد فرزندان. بنابراین این وقایع جدیدی که در(…) مقرّرات خاصّی باید باشد.
این مقرّرات، مقرّرات اجتماعی است، که انسان از همنوعان خودش، در اجتماع همنوعان خودش چیز یاد میگیرد، نظر میکند. به این طریق انسان که میخواهد، امر خداوند بر این قرار گرفته است که «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ» (سورۀ ص – آیۀ ۷۱) بشری از گل آفریدیم (…) بسیاری از بیمارانی بنام افسرده، افسردگی ذکر میکنند، که من غالب آنها را دیدم، در هیچکدام آثار بیماری بدنی نیست، برای اینکه ما یک بدن داریم که طبق قواعد عمومی، غذاهایی که میخورد، مسائلی که مطرح میکند، این بر خودش اثر دارد. (…) همیشه باید رعایت غذا و مسکن را داشته باشد، ولی با این وجود، اینها ناراحتی دارند و حتّی به نام افسردگی که غالباً هم میگویند ما دچار افسردگی هستیم. افسردگی یک بیماری است که در اختیار خود شخص است، همۀ بیماریهای دیگر در اختیار شخص نیست، مثلاً اگر کبد کسی مریض بود، معده مریض بود، خودش نمیتواند کاری بکند، جز اینکه دوا بخورد. ولی بیماری که به اسم افسردگی میگویند، بیماری است که از فکر شخص ایجاد میشود. یعنی درواقع بیماری بدن است، بیماری خود شخص نیست، خود شخص نمیشود گفت بیمار است، بلکه میشود گفت کبدش بیمار است، معدهاش بیمار است، برای اینکه آنها مستقلاً کارشان را میکنند. اما برای این مسئله باید توجّه داشته باشند، برای اینکه نگویند بیماری(…). اولاً در موقعش ازدواج بکنند، ازدواج لازم، ازدواجی که درواقع اتّصال دو نفر باشد، برای اینکه از آنها نفر سوّمی زاییده بشود. خداوند به آن نفر سوّم نظر دارد. همیشه به نسل بشر نگاه میکند، برای نسل بشر همین سلامت و بهبود… . بعد غیر از این(…) بشود، در مسائل تقویت روحی باید دچار ضمائم چیزهای بدنی باشد تا بتواند زندگی را ادامه بدهد. این کلیّات را اگر رعایت کند، در جزئیّات امر که پای انسان درمیان میآید در کارها دچار نگرانی نخواهد بود. خداوند بشر را که خلق کرد، درواقع فرموده است که(…) حیوانات، در همه حیوانات، قرار داده. در کرۀ زمین حیوانی نیست که از این قاعده مستثنی باشد، تمام حیوانات به نحوی در قلمروی(…) هستند و خیلیها بهعنوان(…).
بنابراین بهترین درمان برای هر بیماری و بخصوص آنچه که میگویند افسردگی، همین نظم و اطاعت از نظم است و بنابراین انسان خودش چیزی بیان نمیکند، جز مسائل(…). بعضی حیوانات را خداوند خاصیّتی به آنها داده که مصلحت نوع خودشان را تشخیص بدهند. مثلاً زنبورها، زنبور ظاهراً عقل ندارد(…) ولی خاصیّتی دارد که تشخیص میدهد که(…) چه است، یک دشمن که آمد و فرار کردند بروند جایی پیدا کنند، میروند جایی پیدا میکنند و (…) میشوند. انسان نه، انسان در چنین وضعیّتی گاهی جایی پیدا نمیکند، ولی همان بیابانگردی(…).
انشاءاللّه خداوند ما را اقلاً از زنبور عسل کمتر قرار ندهد و حال آنکه فرموده است که بر همۀ حیوانات مسلّط هستید و حال آنکه فرموده است که از همۀ حیوانات ما استفاده میکنیم، از زنبورعسل، یک حیوان به اندازۀ بند انگشت، ما از آن حیات میگیریم، که در قرآن هم فرموده است: شیرهای از او ظاهر میشود که شفاء مردم در آن است، یعنی عسل. و باز از همین زنبور در طبّ فایده میگیرند برای اینکه تا نیش زد، بسیاری از کسالتها خوب میشود.
ما از خداوند میخواهیم؛ خدایا ما پستترین موجود تو هستیم، ولی تو خودت گفتهای، ما را علیم قرار بده، دانا، بادانش، و خدای جهان خدایی است که همه را در نظر میگیرد، انشاءالله.
ضمناً معذرت میخواهم از همه و امیدوارم من را ببخشد، این کسالت نمیدانم، من خوابم منظم است، خوب هم هست، منتها در اینجا گاهی اوقات شاید خداوند به من میگوید حرف نزن(…) که من حرف که میزنم خوابم میگیرد. گو اینکه من میدانم خدا من را آفریده برای اینکه جلوی شماها حرف بزنم و حتّی(…) برای اینکه بعضیها خیلی ضعیفترند، باید قویتر با آنها صحبت کرد. بعضیها نه، محتاج به تذکر و نصیحت نیستند.
بههرجهت انشاءالله خداوند من را هم هدایت کند و نگه دارد. من را هم نگه دارد(…) برای اینکه به شما کمک کنم. انشاءالله خداوند توفیق به همۀ ما بدهد.