ارائه مدارک تازه و متقن به منظور اقامه دلایل ابطال حکم قصاص صادره توسط قاضی محمدی کشکولی در دادگاه بدوی بر علیه آقای محمدیاور ثلاث، متهم بیگناه!

۱,۷۷۱

سه جلسه محاکمه آقای محمدیاور ثلاث – فرد مظنون به رانندگی “اتوبوس دیوانه” در غروب سی ام بهمن ماه ۱۳۹۶ در‌ خیابان پاسدارانِ تهران- در شعبه نهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی وبا حضور دو مستشارعالی- عباسی وملکی- در سالن اجتماعات دادگاههای کیفری استان تهران برگزار شد.نماینده دادستان پس ازتشریح کیفرخواست، خواستار قصاص و اشد مجازات برای متهم شد.خانواده شهدای ناجا نیزخواستاراشد مجازات متهم  شدند.

قاضی پرونده با فقدان وکیل تعیینی باسرعت بسیار زیاد ختم دادرسی را درکوتاهترین در برهه ای اعلام و مظنون را به عنوان مجرم معرفی کرده و برای او حکم سه بار قصاص صادر نمود. حکم صادره به دلایل متعدد بی اعتبار است. در سطور زیر بحث مربوط به نقص دادرسی و صدور حکم به دلیل فقدان بازسازی صحنه جرم انتسابی و عدم ارائه فیزیکیِ آلت قتاله یا عکس و فیلم آن را در دادگاه و عدم ارجاع به نظر کارشناسان و پزشکی قانونی و عدم ارائه انگشت نگاری از آلت قتاله طرح شده و بیگناهی صددرصد متهم را به دلایل شکلی و ماهوی اثبات مینماید.

امری که ضرورتاً مورد توجه قضات شریف دیوانعالی کشور برای نقض حکم صادره در دادگاه بدوی و ارجاع آن به شعبه همعرض دادگاه های کیفری قرارخواهد گرفت.

 

بازسازی صحنه جرم براساس دلایل مربوط به آلت جرم و شهادت شهود عینی حاضر درمحل حادثه

بزرگترین دلیل قابل اقامه مبنی بر بیگناهی آقای محمدیاور ثلاث و درنتیجه مسئولیت فرددیگر به عنوان راننده “اتوبوس دیوانه” در به قتل رساندن سه درجه دار وابسته به نیروهای ناجا،  تصاویر “اتوبوس دیوانه” است که در پیوست متن زیر ارائه شده است.

دراینجا ما قسمتی از یک مجموعهء کامل و انتشار نیافته از عکسها و فیلمهای موجود از “اتوبوس دیوانه” را که در اثر تصادم با آن سه نفر دچار صدمه منجر به فوت و افراد دیگری نیز دچار صدمه منجر به جراحتهای شدید شده اند ارائه کرده و شهادت شهود عینی حاضر درصحنه جرم را مطرح مینمائیم.

شهادت شهودعینی  حاضر درصحنه وقوع حادثه دلخراش مستند به  عکسهای تهیه شده از تمام زوایای بدنه و پیکره “اتوبوس قاتل” میباشد. این عکسهای استثنائی تا به حال توسط هیچ منبع دیگری انتشار نیافته و برای اولین بار است که توسط “ستاد کارشناسی حقوقی محمع جهانی صیانت از کیان تصوف” رسانه ای میشود. شهود عینی گواهی میکنند که اتوبوس قاتل توسط راننده ای جوان با ریش و سبیل و موهای مجعد کامل مشکی – بدون هیچگونه طاسی- رانندگی میشده است.

سابقه زیرگرفتن اعتراض کنندگان با وسایل نقلیه نیروی انتظامی و توسط پرسنل این نیرو

زیر گرفتن افراد تجمع کننده در خیابانها در اثنای تظاهرات با وَن ها و اتوموبیلهای نیروی انتظامی توسط  پرسنل نیروی انتظامی در تهران و شهرستانها سابقه ای دراز دارد و متاسفانه به علت مصونیت عاملان این قبیل حوادث از تعقیب قانونی، این قبیل هرج و مرج آفرینی “لباس شخصیها” و گروه موسوم به “النصر بالرعب” تبدیل به یکی از امور رایج در ایران در طول سالهای اخیرشده، و به دلیل کثرت تکرار، نه تازگی دارد و نه قابل انکار است.  عکسها و فیلمهای متعددی از این قبیل سوانح دلخراش موجود و در اختیار بانکهای اطلاعات و بنگاه های خبری و رسانه های داخلی و خارجی و صدا- سیما است. با این حال از نیت واقعی راننده “اتوبوس قاتل” در غروب سی بهمن ماه درناحیه گلستان هفتم کسی خبر ندارد.  شهادت شهود عینی ثابت میکند که راننده به دلایلی نامعلوم دچار هیستری شده بوده، و بدون کنترل اتوبوسی را میرانده که  ظاهراً مهارتی در مهار آن نداشته است.

بازسازی فیلمهای گرفته شده در صحنه حادثه همراه با شهادت شهود عینی ثابت میکند که “جوان راننده” یک اتوبوس متعلق به “واحد ترانسپورت پرسنل سپاه پاسداران” را -که  بااستفاده از آن عده ای از پرسنل یونیفورم دار پاسدار از کرج به تهران منتقل شده بودند و در یکی از خیابانهای “محله پاسداران” پارک شده بود –  به طرف محل حضور نیروهای ناجا به حرکت درآورده است.  نیروهای ناجا که ناگهان از مانورهای این “اتوبوس بدون مهار ” غافلگیر شده بودند به پیاده روهای دو طرف خیابان پناه جسته و دربرابر چشم عموم مردم از  محل استقرار خود در پیاده روی مُشرف به خیابان، از سمتِ پهلو، بدنه و شیشه های اتوبوس درحال حرکت را به رگبارهای گلوله بسته اند و چون اتوبوس از برابر آنها درحال عبور بوده کلیه شیشه های اتوبوس دراثر شلیک های ممتد مانند آبکش سوراخ سوراخ شده است.

این گلوله ها سبب متوقف ساختن اتوبوس نشده، و در نتیجه اتوبوس با نیروهای ناجا  باقیمانده در خیابان تصادف کرده و آنها را شدیدا مصدوم مینماید.  سایر نیروها برای متوقف ساختن اتوبوس به سمت شیشه راننده شلیک میکنند. آثار شلیک دو هدفگیری برروی شیشه سمت راننده بجامانده است.

اما راننده که احتمالا زخمی شده بوده از جا بلند میشود تا از در جلوی اتوبوس سمت مسافر پیاده شود. درست در همین لحظه و در همین نقطه رگبارهاهای متعددی به جانب او شلیک میشود. گلوله ها تمام شیشه جلوی اتوبوس، کنار صندلی راننده را مانند آبکش سوراخ سوراخ کرده است.

به این ترتیب مُسلّم است که راننده این اتوبوس با صورت و پیکر پر از ساچمه در دم جانسپرده و زنده پا از اتوبوس بیرون نگذاشته. اتوبوس هم در اثر برخورد با موانعی متوقف و خاموش میشود.

محمدیاور ثلاث راننده اتوبوس دیوانه نبوده

از آنجا که اتوبوس مورد اصابت بیش از چهل گلوله ساچمه ای قرارگرفته سرنشینان و بویژه راننده آن سراسر سر و بدنشان مانند آب کش سوراخ سوراخ بوده است. این درحالی است که محمدیاور ثلاث در سراسر بدنش اثر حتی یک عدد ساچمه یا نشانه ای از یک فقره گلوله جنگی نیست.

دلیل این امر نیز آن است که درزمانی که اتوبوس دیوانه ماموران ناجا را زیر گرفته و به آنها صدمه منجر به فوت وارد کرده، محمدیاور ثلاث درروی تخت بیمارستان در حالت اغماء بوده است. به اغماء رفتن و انتقال او به بیمارستان نیز ناشی از حمله عده ای از نیروهای لباس شخصی با باتوم و شوکر و قمه بوده که به گفته حاضران، اورا درزیر ضربه های متعدد بطرز ناجوانمردانه ای قیمه قیمه کرده و از پای انداخته و به همان وضعیت با خود برده بودند تا از او اعتراف برعلیه خودش بگیرند!

مضروب کردن و به اغماء افکندن و به بیمارستان بردن محمدیاور ثلاث دوساعت قبل از سانحه تصادف اتوبوس دیوانه با ماموران ناجا بوده است و مسلما محمدیاور ثلاث نمیتوانسته با غیبت خود در محل حادثه، در شکل گیری آن حادثه نقشی داشته باشد.

 

چرا محمدیاور ثلاث که شایعه مرگش با ضربات باتوم همه جا پیچیده شده بود به عنوان راننده اتوبوس قاتل معرفی میشود؟

بنا به ادعای قاضی پرونده  آقای محمدیاور ثلاث تنها فردی از کل جمعیت دراویش حاضر درگلستان هفتم در مورخه سی ام بهمن تا دوساعت پیش از وقوع تصادف بوده که دارای تصدیق پایه یک رانندگی بوده است. قاضی محمدی کشکولی به عوض بازسازی صحنه و ارائه آلت قتاله، رابطه میان محمدثلاث و تصادم منجر به فوت را داشتن تصدیق رانندگی آقای ثلاث عنوان میکند. دلیلی که محکمه پسندنیست و وجاهت قانونی ندارد و مسموع نمیباشد.

عدم ارائه مستندات محکمه پسند توسط دادستان به قاضی دادگاه    

در طول دادرسی در دادگاه، قاضی محمدی کشکولی نه موضوع مربوط به عینیتِ “آلت قتاله” را مطرح کرد و نه عکسها و فیلمهای تهیه شده از “اتوبوس قاتل” را ارائه داد. بحثی راجع به انگشت نگاری از اتوبوس برای اثبات رانندگی این اتوبوس توسط آقای محمدیاور ثلاث نیز ارائه نشد.

چرا دادستان تلاش داشت از متهم اعتراف بگیرد اما حاضر به ارائه اسناد و مدارک اثبات کننده مجرمیت متهم نشد؟

پس از آن که در جلسه اول دادگاه که به صورت زنده از صداوسیما پخش میشد محمدیاور ثلاث همه اتهامات  وارده بخودش را مردود شمرد و خودرا بیگناه دانست، دادستان و قاضی از ارائه عکسهای اتوبوس دیوانه به عنوان آلت قتاله و اصلیترین دلیل مجرمیت آقای ثلاث خودداری کردند. دلیل این امر نیز آن بود که اگر عکسی از اتوبوس کذائی ارائه میکردند بیدرنگ آقای محمدیاور ثلاث به نیرنگ آنها پی میبرد و ترفند آنها را افشاء میکرد.

واقعیت آن است که آقای ثلاث و دوستانش در یک اتوبوس دیگر که صندلیهایش را بیرون برده و بجای آن تختخواب قرارداده بودند شبها درکنارخیابان میخوابیدند و روزها جداره های اتوبوس را نقاشی کرده و رنگ میزدند. عکسهای  این اتوبوس نقاشی شده به عنوان محل خواب ثابت میکند که این اتوبوس همان “اتوبوس قاتل” مورد بحث نبود که توسط فردجوان دیگری با موهای مشکی رانندگی میشد. اتوبوسی که جداره های آن کاملا سفید و بدون نقاشی بود و مورد اصابت دهها گلوله و ترکش قرارگرفت.

نتیجه گیری

قاضی و دادستان و سایر دست اندرکاران قوه قضائیه و ضابطان قضایی وابسته به نهادهای امنیتی که درراستای یک طرح پیچیده میخواستند محمدیاور ثلاث را به عنوان راننده اتوبوس قاتل معرفی کرده و میان مکتب درویشی و رویه داعشی ارتباطی برقرار کنند از ترس روشدن حقیقت و عکس العمل رسواکننده و افشاگر محمدیاور ثلاث از ارائه آلت جرم و بازسازی صحنه جرم و ارائه اثر انگشت طفره رفته و خودداری کردند.

بر این اساس حکم دادگاه بدوی در اثبات مجرمیت آقای محمدیاور ثلاث فاقد وجاهت قانونی و شرعی بوده و ارزش حقوقی ندارد و قابل اجرا نیست. در فقدان هرگونه دلیل اثبات کننده مجرمیت آقای محمدیاور ثلاث، صدور حکم قصاص و تشویق خانواده های مقتولین به اجرای قصاص، درواقع  جز آلوده کردن دست خانواده های جان باختگان نیروی انتظامی به قتل عمد یک انسان بیگناه مفهوم دیگری ندارد و با موازین اسلامی و فقهی و قانونی انسانی در تضاد کامل است.

ستاد کارشناسان  حقوقی مجمع جهانی صیانت از کیان تصوف

سی ام فروردین ماه ۱۳۹۷

ضمیمه

سردار جانباز قهرمان محمد راجی . یکی دیگر از قربانیان فاجعه سی ام بهمن در محله پاسداران.