«حافظ شیراز»؛ به قول دکتر رضا داوریاردکانی، این حافظ که خود، خلوت نشین است و غفلتزدا، برای ما شده است غفلتافزا و ابزاری برای تفریح و بازی روزگارمان. یکی به نام ادب و دیگری به نام موسیقی و دیگری به نام وعظ و اخلاق و آن دیگری به نام روشنفکری و هنر؛ هر کدام حافظ را و روز حافظ را بهانه کرده اند برای سرگرمی های عامیانه.
اینجاست که فیلسوفی مانند دکتر رضا داوری از راه می رسد و تلنگر می زند به عادات ذهن و زمانه ما؛ و به نقد می کشد و پرسش گری می کند از ادیبان و روشنفکران و هنرمندان که هر کدام در سرگرم سازی زمانه سهمی به سزا دارند.
بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ است و ما این پرسش را در گروه نخبگان خبرآنلاین از دو فیلسوف و یک استاد فلسفه هنر پرسیده ایم که: حافظ کیست و چه می گوید و مهمترین تعریفش از خودش چیست؟ خود و پیرامونش را چگونه تعریف می کند؟
متن کامل یادداشت دکتر غلامحسین دینانیِ فیلسوف با عنوان: «حافظ» و نیاز جامعه ما به «خیر»
دکتر غلامحسین دینانیِ فیلسوف، پاسخ داده است که: حافظ نیاز و ضرورت همواره زمانه ماست اما نه فقط با کتاب شعرش! آیا فقط این دیوان حافظ در خانه ها کار فهم و اخلاق ما را به سرانجامی می رساند؟
دینانیِ فیلسوف البته معتقد است: « حافظ سرتاپا «خیر» است و «خیر» نیاز همیشه جامعه ماست. آنچه مردم از حافظ میشناسند، یک کتاب شعر است و حتی زندگانی او چندان روشن نیست اما کتابش همه جا هست و عارف و عامی آن را دارند.»
متن کامل یادداشت دکتر حسن بلخاریِ استاد فلسفه هنر با عنوان: ریا و نفاق در زبان حافظ
دکتر حسن بلخاریِ استاد فلسفه هنر و حافظ پژوه، البته بیشتر به این پاسخ داده است که مهمترین سخن حافظ چیست؟ او می گوید مهمترین سخن حافظ برای خودش و پیرامونش، پرهیز از ریا و تزویرگری و سالوسی ست. یعنی همانکه همه جامعه امروز ما را فرا گرفته است.
این استاد فلسفه هنر نوشته است: « ریا و نفاق و دورویی در بیان و زبان حافظ از مذموم ترین مفاهیم است. آنچناکه امروز در جهان امروز پیرامون ما نیز این مذموم، بس ضررها به عالم حق و حقیقت زده است.» بلخاری از طعن شدید حافظ به واعظان می گوید و اینکه عارف شوریده ی شیرازی کدام واعظان را طعنه می زند؟ که: « ای آنانی که ایمان آوردید چرا چیزهای میگویید که به ان عمل نمی کنید. در فرهنگ و جهان بینی حافظ واعظان چنین صفتی دارند. از جمله مخاطبان این آیه شریفه هستند…»
متن کامل یادداشت دکتر رضا داوری اردکانیِ فیلسوف با عنوان: حافظی که اوهامبافان مُتجدد ساختهاند
دکتر رضا داوری اردکانیِ فیلسوف، در این میانه اما نگاهش، بسیار تامل برانگیز است. او از ما می پرسد که حافظ در ذهن ما کیست؟ و فیلسوفانه ذهن ما و جامعه را می کاود.
او سخن های راویان از حافظ جعلی و وهمی را به پرسش و نقد می کشد و می نویسد: « طرح این پرسش چنان است که گویی باید در پاسخ آن شرحی از زندگی حافظ و اشتغالات روزمره اش بیت شود، اما من که سر این کار ندارم؛ فقط می گویم که این حافظی که اوهامبافان متجدد ساخته اند، حافظ لسان الغیب نیست و با تبدیل کردن شعر او به ادبیات، حافظ دیگری پیدا شده است و این حافظ را همگان کم و بیش خوب می شناسند و البته که ادیبان بیشتر از دیگران، این علم و شناسایی رادارند؛ چه، اینان خود او را بر اساس آراء همگانی جعل کرده اند. اما شعر با آراء همگانی چه نسبت دارد؟»
نگاه این فیلسوفِ فرهنگ، سخت به ذهن آدمی تلنگر می زندو می جوشد و پرسش می کند و عادات ذهنی ما را نسبت به حافظ زیر سوال می برد.
****
این بیان و این نقد البته هرگز از منظر تعریض به ساحت ادب و هنر و روشنفکری اصیل بیان نشده است؛ بلکه این پرسش ها از ساخت نقد است و تاملات عمیق تری که در روزگار جدید بیشتر به آن ها محتاجیم تا شاید راهی نو بیابیم برای روزی نو و روزگاری نو.