هو
۱۲۱
برادران و خواهران ایمانی محترم
پس از عرض سلام
این جانب همسر دکترسیدمصطفی آزمایش – با پوزش از این که زن هستم ولی به میدان آقایان پا گذاشته ام – لازم دیدم نکاتی را دررابطه با یک نامه سرگشاده که اخیراً در صفحات مجازی انتشار یافته یادآوری کنم.
چون همسرم بیش از همیشه مشغول فعالیت در رابطه با وضعیت غیرقابل قبول و ناهنجار پیش آمده برای قطب جلیل القدر دراویش و اساس مکتب درویشی، و دراویش سلسله گنابادی است و فرصت جواب دادن به ۹ صفحه مطلب خلاف واقع و آکنده از دروغ وبهتان و اتهام ندارد از وی سئوال کردم که آیا میتوانم به عنوان فقیری با بیست و نه سال سابقه تشرف (خدمت حضرت آقای رضا علیشاه) و کسی که از نزدیک شاهد یکایک مطالب عنوان شده در این نامه بوده حقایقی را توضیح بدهم و او مخالفت نکرد. امیدوارم از این که “یک زن”، نویسنده این نامه را مخاطب قرار میدهد آزرده خاطر نشده و حمل بر بی احترامی نشود. هم اکنون به طور اجمالی به یکایک مطالب عنوان شده در نامه تان میپردازم.
در ابتدا عنوان کرده اید که بسیاری اشخاص هستند که از مصطفی آزمایش عالمتر و فاضلتر و قویتر و آزاده تر و موفقتر و موثرتر هستند(کل صفحه اول این نامه مشتمل بر تکرار یک ادعا است. ادعایی که در جای جای صفحات دیگر این نوشته نیز تکرار شده وبر اساس آن عنوان شده که “آزمایش عددی به حساب نمی آید” و “محلی از اعراب ندارد” و “پشیزی ارزش ندارد”). فرض کنیم این ارزیابی شما درست باشد اما مگر مسابقه ای درکار است یا رقابتی میان آزمایش از یک طرف و “آقایان جذبی و کاشانی و محمد تابنده و اریک فن دنیکن اتریشی” در کار بوده و ما نمیدانستیم. یقین محض داشته باشید که آزمایش با بیان فصول مختلف دروس خود درباره موجودات فضایی و زمینی و اختاپوس و آئین مغان در صدد اثبات برتری معرفتی خود نسبت به نامبردگان نبوده و قصد بی احترامی به احدی را نداشته است!
دوم- نوشته اید که “فقرای اروپا به آزمایش درباره آوردن ساز و دهل به مجالس اعتراض کردند” جواب این است که آزمایش هرگز در هیچ یک از مجالس فقری ساز و دهل نبرده و این بهتان که شما تکرار کرده اید، را قاطعانه تکذیب میکنم.
به عنوان مثال، به یاد می آورم که چندسال پیش به حضرت آقای مجذوبعلیشاه عرض شده بود که آزمایش شاربش را تراشیده و سبیلش را زده. از دولتسرا با من تماس گرفتند تا صحت و سُقم این شایعه را بسنجند. این درحالی بود که آزمایش هر هفته دوبار برنامه های تلویزیونی در “پارس تی وی” پخش میکرد و هرکسی به سادگی میتوانست او را ببیند و به بطلان اتهام وارده پی برد. کسانی که چنین اکاذیب سخیفی را که ردش بسیار ساده و پیش پاافتاده است اختراع میکنند، به راحتی قادرند دروغهای دیگری را نیز ببافند و به صورت شایعه های ناموجه انتشار بخشند. شما چرا باور میکنید و بازنشر میدهید؟!
سوم- در همان صفحه دوم نوشته اید آزمایش به فرقه “علیه ماعلیه” وابستگی دارد، چرا که از آنها ابراز برائت نکرده و آب به آسیاب دشمنان ریخته و به مولازاده ها ابرازمحبت و دوستی نکرده است.
توضیح این نکته در بخشهای دیگر این جوابیه مرقوم شده است. ظاهرا منظور شما از فرقه “علیه ماعلیه” مجذوبان نور است. باید بدانید که آزمایش هیچگاه در تمام طول این سالها کوچکترین وابستگی و همکاری با مجذوبان نور نداشته و ندارد و شاید گاهی از اوقات هم از شیوه کار آنها گله مندیهائی برایش پیش آمده باشد. ولی در شرایط خطیرکنونی هرگونه اختلاف و دو دستگی را بین فقرا مُضِّر میداند و از آن احتراز میکند. هم اکنون بیش از همیشه اتحاد و اتفاق و همدلی فقرا لازم بلکه واجب است.
چهارم- الحمدلله در این نامه “درحصر بودن حضرت آقای مجذوبعلیشاه” زیرعلامت سئوال نرفته و مورد اعتراض قرار نگرفته است. چون تاکنون مقدارقابل توجهی باید انرژی صرف میشد تا ثابت شود که حضرت آقای مجذوبعلیشاه واقعا در حصر خانگی میباشند و دیدوبازدید چندنفر از اعضای خانواده با ایشان یا عیادت از یک بیمار در بیمارستان دلیل بر عدم حصر نمیباشد. عده ای میکوشیدند مانع جاافتادن مقوله حصر حضرت آقا گردند.
سئوال اینجاست که در حالی که حضرتشان در حصر خانگی در بازداشت به سر میبرند و صدها درویش بیگناه در بدترین شرایط در زیرشدیدترین شکنجه های جسمی و روانی زندانی شده اند و خانواده هایشان در غم فراق عزیزانشان خون میگریند، در شرایطی که حداقل یکی از درویشان مخلص در زیر شکنجه به شهادت رسیده و فقیر دیگری نیز به ناحق در خطر اعدام قرار گرفته- در حالی که بنا به قرائن کلیه شواهدومدارک و اسناد و شهادت شهودعینی کاملا بیگناه است- ، در شرایطی که رسانه های زنجیره ای داخلی به آنها نسبت های ناروا میبندند و آنها را همطراز تروریستهای تکفیری میشمارند، در شرایطی که کلیه مجالس فقری برای عبادت پروردگار تعطیل و فعالیت انتشارات حقیقت و مددکاری رضا موقوف و عموم حسینیه ها پلمب شده، در حالی که دراویش سراسر کشور حتی از تشکیل نشستهای خانگی برای قرائت و مقابله قرآن در ایام ماه مبارک رمضان منع شده اند… شما از آزمایش گله میکنید که چرا به آقایان مولازاده ها ابراز محبت و دوستی نکرده است؟ مگر این آقایان در چه موقعیت ناهنجاری قراردارند که میبایست به جای پرداختن به همه مصائب واقعی کنونی دامنگیر عالم درویشی، به آنها ابراز دوستی و علاقه و از آنها تشکر کرد؟
پنجم- از آزمایش میپرسید که چرااز آقای وحید بهشتی اعلام برائت نکرده است؟ اولا شما آقای وحیدبهشتی را به گستاخی و بی ادبی متهم کرده اید و بعد هم نظرداده اید که ایشان نحوه صحبت و کلامش مانند آزمایش است. به قسمتهایی که در کلام شما جنبه فحاشی و توهین دارد نمیپردازم. این ادعای شمااست که ایشان را گستاخ و بی ادب معرفی کنید اما تازمانی که مورد مشخصی را ذکر ننمائید جوابی ندارد. متاسفانه این نوع نگارش بیشتر جنبهء ترور شخصیت پیدا میکند. اما این اصطلاح “اعلام برائت” دوسه ماه است از طریق سایتهای “آنتی صوفی” رسم شده و در نوشته شما هم انعکاس یافته که در مجموعه ء واژگان مورداستفاده حضرت آقای مجذوبعلیشاه در بیست سال اخیر سابقه نداشته. حتی حضرتشان در یکی از سخنرانیهای اخیرشان فرمودند اگر فردی برای خودنمایی عملی انجام دهد که اشتباه و غیرقابل قبول با شد مثلا وسط مجلس بیهنگام اذان بگوید، اگرچه کارش اشتباه و مخُل نظم است اما خدا این عمل اشتباه را میبخشد.
“میخواهند خودشان را نشان بدهند… یک کار ناواردی میکنند کار درست نیست. غلط است ولی آن کسی که این کاررا کرده خداوند میبخشد. نه این که میگوید خوب کاری کردید…” سخنرانی حضرت آقا مورخه پانزده اسفند ۱۳۹۶
در گذشته نیز بارها فرموده بودند که یک چوپان که صدگوسفند دارد نسبت به یک گوسفند عصیانگر و نافرمان بی اعتنایی نمیکند و او را نمیراند بلکه اورا مورد تلطف قرار میدهد و به جمع بازمیگرداند. اصل بر محبت و جذب است، نه راه انداختن کمپین برائت برعلیه زید و عمرو. این برائت نامه نویسیهایی که اخیرا رایج شده با آموزشهای فقری و خط مشی حضرت آقای مجذوبعلیشاه درطول تمام این سالهای قطبیتشان ۱۸۰ درجه مغایرت دارد.
اگربگوئید درکجا و درچه برنامه ای آقای وحید بهشتی چه بی احترامی به چه کسی کرده مطلب شمارا میتوان پاسخ داد. ولی این نحوه جمله پردازی بیشتر جنبه کلی گویی و اتهام پراکنی رایگان دارد که قابل پاسخگویی نیست.
ششم- در صفحه سوم نامه تان بازهم مقادیری اتهام زنی و کلی گویی آمده مثل بیحرمتی و زیر سئوال بردن بسیاری از مسایل مقدس که ناروشن است ومصداقش را با نمونه مشخص بیان نکرده اید.
هفتم- در این صفحه گفته شده که سیدمصطفی آزمایش وارد مکاتب چپی شد. این دروغ محض است و صددرصد تکذیب میشود. با تاکیدمیگویم که سیدمصطفی آزمایش هرگزدرطول عمرخود وارد هیچ مکتب چپی نشد، هیچگاه نه عضو گروه های مارکسیستی بود و نه عضو مجاهدین خلق. این موضوع را عده ای دروغگو به اشتباه به شما گفته اند وهرگز چنین چیزی را نمیتوانید به اثبات برسانید!
هشتم- محض اطلاع بدانید که مجالس فقری شب دوشنبه چندماهی بعداز سفرحضرت آقای رضاعلیشاه به سوئد به منزل آزمایش منتقل شد و از آن تاریخ تاکنون یعنی قریب به بیست و هشت سال است که بنده این افتخاررا داشته ام که بدون وقفه خادم این مجالس باشم. درهمان سفرحضرت آقای رضاعلیشاه به سوئد ایشان دستخطی مرقوم فرموده و به آزمایش اجازه افتتاح مجالس با آیات شریفه قرآن مجید و تبیین مفاد آیه ها به فارسی صادر فرمودند. این دستخط هم اکنون موجود است و بعضی از آقایان مشایخ و عده ای از فقرای اروپا آن را رویت نموده اند. غرض آن که این نکته که آزمایش بدون اجازه درمجالس مطلبی گفته از زمره دروغهای دیگری است که افرادمجهول الهویه و مغرضی آن را ازخوددرآوردندو دست به شایعه پراکنی زدندو حالا شما آن را بیان داشته اید.
نهم- خلاف واقعی که درباره انتشار مجله عرفان ایران مطرح کرده اید. مجله عرفان ایران زیرنظرمستقیم حضرت آقای رضاعلیشاه به مدیریت مسئولی آزمایش انتشار مییافت. دستخطهای متعددی در این باره از سوی حضرت آقای رضاعلیشاه موجود است که بر اساس آن فقرا را درداخل و خارج کشور تشویق به آبونه شدن این نشریه میفرمایند، و خود حضرت آقای رضاعلیشاه نیز برای چهارنفر آبونه این نشریه شدند. حضرت آقای محبوبعلیشاه نیز به انتشار مرتب این نشریه توجه خاصی مبذول میداشتند و زیرنظارت ایشان شماره ویژه این نشریه به درگذشت حضرت آقای رضاعلیشاه اختصاص یافت و درخارج انتشار یافته و سپس در ایران مکررا به دستور شخص حضرت آقای محبوبعلیشاه تجدید چاپ شد. در چاپ اول کتاب معروف و مهم “خورشیدتابنده” حضرت آقای محبوبعلیشاه به همین ویژه نامه نشریه عرفان ایران استناد میفرمایند که نسخه آن موجود و غیرقابل انکار است. حضرت آقای مجذوبعلیشاه نیز در ضرورت ادامه انتشار این نشریه همیشه تاکید فراوان داشتند و آزمایش افتخار دارد که سالیان دراز به عنوان مدیرمسئول نشریه عرفان ایران – که در خارج و داخل کشور توزیع میشد -علیرغم تمام کارشکنیهای مخالفان و معاندان فقر و عرفان- به خدمتگزاری مشغول بود، هرچند که در پاره ای از موارد به دلیل فشارهای زیاد دشمنان مکتب تصوف و عرفان انتشار این نشریه علمی و معرفتی دچار افت و خیز شده و حتی گاهی کار به توقیف جواز انتشار و توقف هم کشیده میشد. در سال ۱۳۸۳ در کتابی به قلم محمدتقی واحدی به نام “درکوی صوفیان” باران حملات قلمی به مندرجات این نشریه آغاز شد و سپس در سایتهای ضدصوفی، سیاه نمایی و تخطئه این نشریه به اوج رسید تاآن که بالاخره مقدمات متوقف نمودن انتشار این نشریه فراهم شده و علاقمندان عرفان ایران از دسترسی به آن محروم شدند.
دهم- دروغ شنیع دیگر درباره تعلل سیدمصطفی آزمایش در تجدید بیعت باحضرت آقای مجذوبعلیشاه پس از رحلت نابهنگام حضرت آقای محبوبعلیشاه است. با خواندن نامه شما بارها از خودم میپرسم چطور میشود این همه دروغ و باطل در ذهن داشت و با خیال آسوده شبها چشم را بست و به خواب فرورفت؟ شما برای تخریب آزمایش سیلی از دروغ جاری ساخته اید که اثبات سستی و نادرستی آن کاری سهل است. یک نمونه آن همین قضیه تجدید بیعت است. همه میدانند که آزمایش حتی یک لحظه هم در تجدید بیعت با حضرت آقای مجذوبعلیشاه تردید نکرد و زمانی که مرحوم آقای صالحی به پاریس تشریف آوردند اکثریت قریب به اتفاق فقرای پاریس در همان یکی دوروز ایام اقامت ایشان در پاریس و اکثرا هم در منزل ما تجدید بیعت کردند و مراسم آن را انجام دادند و آزمایش نیز درزمره اولین افراد بود. چندهفته بعدازآن حضرت آقای مجذوبعلیشاه به فقرایی که در مدت اقامت مرحوم آقای صالحی درپاریس نبودند و از انجام مراسم تجدید بیعت به دست ایشان یازمانده بودند، امر فرمودند که توسط مصطفی آزمایش تجدید بیعت کنند و او هم بنا به امر ایشان با فراگیری این مراسم از جناب مرحوم آقای حایری – از طریق مکالمه تلفنی- به این امر اقدام نمود. هنوز من به یادگار و تبرک وسایل این اخذ تشرف فقرا را نگاه داشته ام. چندماه بعداز آن حضرت آقای مجذوبعلیشاه در مسافرت به اروپا و کانادا فرمان اخذ تجدید بیعت را همراه با سایر فرمان ها بطور کتبی صادر فرمودند. حالا پرسش اینجاست که این کدام منبع دروغپردازی بوده که بانفی همه این واقعیات مسلم، به شما چنین باورانده که آزمایش قصدتجدید بیعت نداشته. آخر چطور میشود پذیرفت به کسی که خودش نمیخواهد بیعت کند، قطب سلسله اجازه کتبی تجدید بیعت بدهد! قدری تامل هم گاهی بدنیست!
یازدهم – مینویسید چراآزمایش به صراحت صحبت نمیکند… و فقرا دوست دارند باایشان آشنا شوند… این هم کلی گویی دیگری از جانب شمااست و معلوم نیست مصداق آن و غرض شما از این ایراد گیری چیست؟
دوازدهم- مینویسید: “جنابعالی(خطاب به آزمایش) درگفتارخود فرموده اید و به دیگران هم خورانده اید که بیانیه ها و نوشته های مولای معظم فاقد اعتبار حقوقی است… بیانیه های مولای معظم برای یک مرید جنبه حقوقی ندارد بلکه جنبه معنوی دارد. ”
این یک سفسطه آشکار است. بیانیه هاو فرمایش ها و نوشته های امضاء شده به دستخط مولای معظم اعتبار قطعی حقوقی دارد و جای شک ندارد. اما بیانیه ها و نوشته های منسوب به ایشان در ایام حصر و عدم دسترسی عموم مردم به آن جناب که به دستخطشان نگارش نیافته بلحاظ حقوقی محل تردید است. مفاد بیانیه برای مرید درصورتی اهمیت مییابد که مرید یقین قطعی داشته باشد که این بیانیه از سوی مرادش صادر شده باشد. پس جواب این سفسطه کودکانه آن است که هرگاه به لحاظ حقوقی برای مریدان و عموم مردم علاقمند به عرفان و معنویت و اسلام و تشیع احراز شد که مطالبی که در بیانیه هایی که دردوران حصر حضرت آقا انتشار یافته با طیب خاطرشان نگارش یافته و بیانگر منویاتشان در همان شرایطی است که اگر درحصر نمیبودند بیان میفرمودند در این صورت مسلم است که بُعدِ معنوی پیدا میکند و طرح کوچکترین تردید و ابهامی نسبت به آن جای ایراد دارد و خلاف است. اما در حالی که کلیه این بیانیه های منسوب به ایشان یا نمایندگانشان- که از تاریخ سی ام بهمن ماه به بعد منتشر شده- از چندجهت سئوال برانگیز میباشد، باید اذعان داشت که تازمانی که این مطالب را ایشان در مقابل عده ای از فقرا آزادانه در فضایی بدون سانسور و برخوردار از آزادی مطلق به صورت صوتی- تصویری به لفظ خودشان – همانند افاضات ایشان پیش از سی ام بهمن ماه- بیان نفرموده اند جای تردید باقی است.
این بیانیه ها به دلایل زیاد در تناقض کامل با دروس و آموزشهای مرتب و مکررحضرت اقا درطول بیست سال گذشته است. چه شد که امروز که ایشان در حصر هستند و زیر انواع و اقسام فشارها قرار دارند و مسئولیت حفظ یک سلسله و حفظ جان صدهانفر درویش زندانی و زیر برچسب ناچسب “درویش- داعشی” قرارگرفته اند… و بهیچوجه آزادی بیان ندارند و حتی بارها در اصل قضیه درحصر بودن ایشان تشکیک شده، ناگهان مطالبی از جانب نمایندگان ایشان (که معلوم نیست خوداین جناب نمایندگان زیرچه فشارهایی قراردارند و برای درآوردن سلسله از این وضعیت ناچار به قبول چه شرایطی هستند) ارائه میشود که صدوهشتاددرجه با مطالب ایشان در طول بیست سال گذشته تفاوت دارد؟! حضرتشان قریب به بیست سال است که هفته ای پنج روز مجلس برگزارکرده اند. بعضی روزها دوبار مجلس داشته اند. حال اگرهمان هفته ای پنج فرمایش ضبط شده را درنظربگیریم در سال به آمار دویست و هفتاد مجلس و در طی بیست سال به قریب پنجهزار و چهارصد مجلس میرسیم. شمادرهیچکدام از این افاضات و سخنرانیها نمیتوانید مطالب ضدونقیض بیابید و همیشه دروس ایشان یکپارچه و روشن و صریح و موید و موکد اصول و پرنسیپهای هماهنگ بوده است. از میان آنها مطالب زیررا میتوانید به کرات استماع نمائید:
- تاکید بر اتحاد و اتفاق فقرا مانند بنیان مرصوص.
- تاکید بر تشکیل مجالس فقری حتی اگر در یک مکان فقط دونفر فقیر بودند.
- شبهای جمعه و دوشنبه مجالس فقری برگزار کنند و ایشان را درآن جلسات حاضر و ناظر بدانند.
- دردوستی مثل آب روان و دردفاع مثل سنگ خارا باشند و یاس و ناامیدی به خودشان راه ندهند.
- به دنبال حادثه قم و حملات و تضییقاتی که به سلسله واردآمد ایشان چندین بار اظهار فرمودند که دچارکودتای خبری شده ایم.
- تکیه بر این که یک طرفه به قاضی نروید و هرچه شنیدید در صحت وسقم آن تحقیق کنید. حتی دریکی از سخنرانیهای ضبط شده شان میفرمایند که فقرا باید هرنوشته ای که از طرف ایشان است را مورد تحقیق دقیق قرار دهند. “نطقهای من حرفهایی است که باید گوش بدهید و طبق آن رفتارکنید… حق بررسی درآن را دارید که بررسی کنید آیا صحیح است یانه..” بیست و نه بهمن ۱۳۹۵
بنابر این فرمایش روشن، حالا در این دوران حصر باید تحقیق کرد و فقرا باید بدانند که چه مطالبی از جانب ایشان صادر شده است. و مطالبی از قبیل آنچه در زیر مسطور است آیا واقعا با منویات حضرت آقای مجذوبعلیشاه مطابقت دارد؟
- برائت جستن از یک عده از فقرا،
- تعطیل کردن عموم مجالس فقری در سراسر کشور،
- دعوت به بیعملی و نظاره گرشدن درقبال ظلمهایی که به دراویش روا میشود،
- بستن کلیه سایتهای خبررسانی، و به دست خود سلسله را به اختناق خبری دچار کردن تا آنجا که فقرا ناچارشوند برای زیارت عکسها یا فیلمهای کوتاه وتازه از ایشان سراغ سایتهای ضد تصوف بروند. سایتهای صوفی ستیزی که درگذشته بارها و بارها به بزرگان سلسله گنابادیه رکیک ترین توهین ها را ابراز داشته اند و از خدا و روز جزا شرم نمیکنند. عجب این است که دربسیاری از موارد سخنرانیهای آقایان بزرگان سلسله یا عکسهای حضرت آقای مجذوبعلیشاه به عوض این که در سایت مزارسلطانی انتشار یابد در این سایتهای ضدتصوف منتشر میشود)!
- محکوم کردن عموم درویشهایی که هنوز معلوم نشده چرا و با چه انگیزه ای در شب سی ام بهمن به گلستان هفتم رفته بودند؛ واکنون زیر شکنجه هستند و روایت آنهارا از آنچه که در آن شب مخوف گذشت هنوز نشنیده ایم.
- قبول این اتهام خطرناک که فقرا دست به کشتن بسیجیان زده و عده ای از بسیجی ها را “شهید”کرده اند و باید از مقامات حکومتی طلب عفو و مغفرت کرد،
- به دست فراموشی سپردن شهید محمدراجی الیگودرزی که درزیر شکنجه های ضدانسانی در بازداشتگاه شاپور چشم از جهان فرو بست،
- چشم بستن بر برگزاری دادگاه صحرایی و صدور حکم سه بار قصاص برعلیه یک درویش بیگناه – محمدیاور ثلاث- بدون این که از حق دفاع یا بازپرسی قانونی با حضور وکیل مدافع برخوردار بوده باشد…
طبیعی است که این همه اختلاف مواضع حداقل برای وجدان بسیاری از فقرا و هموطنان سنگین و سئوال برانگیز باشد.
سیزدهم- درپایان صفحه سوم مینویسید که آزمایش ترس از آن دارد که دستخطی یا امضایی از ناحیه حضرتشان صادرشود و باب میل نباشد. جواب این است که در جایی که حضرتشان حی و حاضر و سالم هستند چرا اصولا باید نماینده داشته باشند؟ به کدامین گناه ایشان از ابراز منویات خود به طور مستقیم محروم گشته اند که حالا باید درمورد اعتبار یا عدم اعتبار بیانیه پرضدونقیض که حتی گاهی تناقض درهمان بیانیه در بندهای مختلف آن به چشم میخورد به گفتگو بنشینیم؟ چون که صد آمد نودهم پیش ماست. هروقت ایشان بطور مستقیم و در کمال آزادی جلوی دوربین و درحضور عموم فقرا سخنرانی بفرمایند مسلم است که فقرا موظف به فرمانبرداری از ایشان میباشند.
چهاردهم- مینویسید چرا به آثار بزرگان مانند ولایتنامه حضرت سلطانعلیشاه و صالحیه حضرت نورعلیشاه و پندصالح حضرت صالحعلیشاه و سه گوهرتابناک حضرت رضاعلیشاه و خورشیدتابنده حضرت محبوبعلیشاه شکی نکرده اید ولی حالا بیانیه های حضرت مجذوبعلیشاه شک میکنید. جواب این است که آثار فوق الذکر در شرایط محصور بودن نویسندگان جلیل القدر و عظیم الشان نوشته نشده است.
آزمایش و همکارانش “نهضتی رسانه ای و افشاگرانه از مجموعه مصاحبه ها با شخصیتهای حقوقی و فقهی و علمای عظام درون حکومتی و بین المللی به راه انداخته اند. هدف از این موج عظیم افشاگری – که شما برای تخریب اهمیتش آنرا “کارناوال” و سیاست بازی میخوانید” وارد آوردن حداکثر فشار بر افرادی است که با اهرم قوه قضائیه ،حضرت آقای مجذوبعلیشاه را به حصر و بازداشت خانگی کشانده اند.
فعالیت عده ای به عنوان نماینده از طرف ایشان یعنی قبول ادامه حصر ایشان. نمایندگان مورد بحث، حتی اگر از جانب ایشان تعیین شده باشند برای گفتگو با مقامات حکومتی به منظور رفع حصر است وبس. آنها در جایگاهی نیستند که به پیروان سلسله گنابادی دستور فقری بدهند و توقع اطاعت فقری از مریدان داشته باشند. کسی با آقایان محترم بیعت نکرده… تا این عزیزان بخواهند برای آنها امر و نهی صادر نموده و بنویسند مریدان غلط میکنند اطاعت نکنند.
فرق نمیکند که این نمایندگان چه افرادی باشند. موضوع زیر سئوال بردن شخصیت این افراد و ایرادخدشه به حرمت آنها نیست. موضوع اصل قبول نماینده داشتن حضرت آقای مجذوبعلیشاه در امور فقری است
آزمایش و عموم اعضای”انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر” از بیخ وبنیان با اصل نماینده داشتن حضرت آقای مجذوبعلیشاه و ادامه دوران حصر ایشان قاطعانه مبارزه میکنند و خواهان آنند که ایشان خودشان مستقیما بیواسطه در جایگاه خود مثل همیشه حضور یابند. نه این که شخصیت این نمایندگان محترم زیر سئوال باشد.
پانزده- این دروغ محض است که مدعی شده اید که یک نفر در “در تی وی” گفته که حضرت آقای مجذوبعلیشاه زندانی درمانده ای هستند که حاضر به هرگونه همکاری میباشند. این طور نیست. وهرگز کسی چنین اسائه ادبی نسبت به ایشان روا نداشته. ایشان هرگز در موضع تسلیم طلبی قرارنداشته اند و ندارند. اما وظیفه صاحبان وجدان بیدار و در صف اول آنان مریدان باوفا و دلبسته به مولایشان آن است که تلاش کنند هرچه سریعتر این فشارها از روی دوش ایشان برداشته شود. تاکید دردفاع در چهارچوب قانون و بدور از خشونت. این مصاحبه ها با حقوق دانان و فقهای مختلف دال برتایید شخصیت یا سابقه سیاسی هرکدام از آنان نیست، بلکه هدف آن بسیج افکارعمومی برای شکستن حصر آن بزرگوار میباشد.
شانزده- در پایان صفحه چهارم و ابتدای صفحه پنج اشاره میکنید که چرا آزمایش حضرت آقای مجذوبعلیشاه را با آقایان کروبی و موسوی و منتظری مقایسه کرده است. آزمایش حصر آقایان مذکور را با حصر حضرت آقای مجذوبعلیشاه مقایسه کرده، نه شخصیت و جایگاه آنهارا بایکدیگر! چطور میتوانید تا این اندازه سفسطه کنید. اگر یک نفر بگوید حضرت آقای مجذوبعلیشاه انگشتر فیروزهءآبی رنگ در انگشت دارد شما استنباط میکنید که عموم مردمی که انگشتر فیروزه دردست دارند با حضرت آقای مجذبعلیشاه مقایسه شده اند؟ آنچه آزمایش میگوید و شما با سفسطه آن را غبارآلودمیکنید روشن است: آزمایش میگوید حصر این آقایان سالهای سال به درازا کشیده و کسانی که حضرت آقای مجذبعلیشاه را به حصر کشیده اند همانهایی هستند که آیت الله العظمی منتظری و حجت الاسلام کروبی و مهندس میرحسین موسوی و خانم دکترزهرا رهنورد را به حصرکشیده اند و مانباید بگذاریم که حصر حضرت آقای مجذوبعلیشاه شبیه حصر آن آقایان به درازا کشیده شود. حالا شما میگوید چرا آزمایش پیامهای این آقایان را مردود نمیشمارد و در بیانات حضرت آقا شک میکند. همان طورکه دربالاعرض کردم مطالبی که دربیانیه های اخیر که در ایام حصر صادر شده باآموزشها و فرمایشات قبل از حصر ایشان صدو هشتاددرجه تناقض دارد و اگر استادی به شما طی بیست سال تاکید کندکه مثلاً مطالعه مثنوی خوب و مفید است وشمارا به این امرتشویق کندوبعددرشرایطی که در حصر است مولوی و آثار اورا تکفیر و تقبیح نماید برای شما سئوال ایجاد نمیشود؟ مطالبی که گفته میشود و دربیانیه ها مندرج است با مواضع سابق و مکرر ایشان در تناقض صدوهشتاددرجه ای است.
هفدهم- میگویید که شخصیت آزمایش یک شخصیت ماکیاولی است که برای رسیدن به آن هروسیله ای را توجیه میکندومقدسات را هم فدای تفکرات میکند. این بخش از نوشتار شما جنبه اتهام دارد. هدف آزمایش خدمت به مکتب عرفان است و تمام تاروپود وجودش را فراگرفته و سلولهای وجودش آکنده از عشق به حضرت آقا و میل به خدمت ایشان و گام برداشتن در جهت منویات پیرش است. حالا شما مختارید هرگونه که مایلید فکرکنید و بنویسید.
هجدهم- باز در این قسمت ازنامه (صفحه پنج) آزمایش را متهم به مخالفت با شیخ بزرگوار جناب آقای مهندس سیدعلیرضا جذبی و شیخ بزرگوار جناب آقای میرمطلب گراشی و زیرسئوال بردن جناب آقای کاشانی کرده اید و نمیگوئید کی و کجا این مخالفتها با این آقایان صورت گرفته است.
نوزدهم- بازدرهمین صفحه تاکید بربالاتربودن درجه جناب آقای جذبی کرده و متذکر شده اید که ایشان استاد بوده اند و کتاب ایشان مرجع است… سئوال اینجاست که مگر مسابقه و رقابتی برپااست و یا جایی سکوی قهرمانی گذاشته و شما در هیات ژوری نشسته و نظر میدهید. این مطلب که شما در این قسمت نوشته اید چه ربطی به قضیه رفع مشکلات کنونی دارد؟ و چه کمکی به فقرا مینماید؟
بیستم- در این قسمت نوشته اید “دلیل دغدغه شما بر سر مساله جانشینی است که این قدر بیان میفرمائید”!
استدعا دارم بگوئیدکجا آزمایش چنین دغدغه ای را ابراز کرده است؟ این اتهام مشمئز کننده آن قدر بی پایه و پوچ و بی اساس است که دل آدمی را به دردمیآورد. همه به وضوح و به روشنی فریاد میزنیم که خاک برسر هردرویشی که تصور لحظه ای را کند که مرشدش از دنیا میرود .
بیست و یکم- درپایان صفحه پنجم و بخش اول صفحه ششم به ضرورت ارجاع دادن به تاریخ نوشته اید. آزمایش بخش مهمی از دروسش در برنامه های ماهواره ای- سایبری بیان تاریخ و عبرت گرفتن از وقایع تاریخی است. برای درس گرفتن از تاریخ بود که بیست و چهار سال قبل آزمایش کتاب “تاملاتی در تحولات تاریخی سلسله نعمت اللهیه در دوقرن اخیر” را به رشته تحریردرآورد که وسیعاً در اروپا و آمریکا انتشار گسترده یافت. این کتاب به امر حضرت آقای مجذوبعلیشاه در ایران تجدید چاپ گشته و مکررا بازنشر شد. مندرجات این کتاب مانند مقالات فصلنامه عرفان ایران که پیش از این ذکرش به میان آمد بارها در تمامی سایتهای ضدصوفی و در تالیفات متعدد دشمنان فقروعرفان دستمایه هجمه های ناجوانمردانه به آزمایش قرار گرفت.
بیاد می آورم که همان اوایل ایام قطبیت حضرت آقای مجذوبعلیشاه بسیاری از پیشکسوتان درویشی ایشان را مورد سئوال قرارمیدادند که چرا به آزمایش اجازه برپاکردن گردهماییهای فرهنگی زیر عنوان “سمپوزیوم سالیانه حضرت سیدنورالدین شاه نعمت الله ولی ” را داده اند و ایراد میگرفتند که مگر درویشی تبلیغ کردن دارد؟ و چرا آزمایش دارد سلسله گنابادی را در دنیا تبلیغ میکند و بااین عمل به آن جنبه سیاسی میدهد … در حالی که در زمان حضرات آقایان صالحعلیشاه و رضاعلیشاه و محبوبعلیشاه سابقه نداشت که سمینار و سمپوزیومی برگزار شود…
آزمایش معتقد است که اصول تعلیم و تربیت جوهری انسانها در هرزمانی توسط بزرگ وقت و قطب طریقت به صورتی آموزش داده میشود که قابل اجرا و مناسب با تحولات اجتماعی و فرهنگی عصر خود باشد. ممکن است دریک دوران، برگزاری سمپوزیوم و دعوت از صاحبنظران تشرف نیافته به عالم فقر ودرویشی، برای اظهارنظر پیرامون تاریخ فقروتصوف ضرورت نداشته باشد، و زمانی به مقتضای تحولات جهانی این امر ضرورت بیابد. این امر قائم به تشخیص پیر وقت است، نه قائم بر دگم و تعبیر نادرست از تاریخ.
بیست و دو- بازدر صفحه ششم یاد ساز و دهل افتاده اید. بازهم اکیدا تکرار میکنم که این دروغ محض و اتهام واهی است.
بیست وسه- مینویسید پیوند شما بااعضای فرقه”علیه ماعلیه” واضح ومبرهن است. بازهم بدون کوچکترین تحقیقی درباره صحت و سقم آن قلم میزنید. والله قسم که آزمایش با هیچ دسته و گروه و فرقه ای پیوند و وابستگی ندارد. بازهم میگوئید چراازمجذوبان اعلام برائت نکرده؟ اعلام برائت با آموزشها و فرمایشهای حضرت آقای مجذوبعلیشاه در طول بیست سال گذشته در تناقض آشکار قرار دارد. شما این امررا دهن کجی به آقایان مشایخی که نامبرده اید ارزیابی میکنیددرصورتی که چنین نیست. آزمایش به عملی که از نظر او برخلاف خط مشی مسلم قطب جلیل القدرسلسله است دست نمیزند مگراین که خود ایشان به صراحت بفرمایند که همه فقراباید از گروه مجذوبان اعلام برائت بنمایند.
به خاطر می آورم که حضرت آقای مجذوبعلیشاه در یکی از سخنرانیهای چندسال قبلشان مطلبی را فرمودند که با تکیه به حافظه ام آن را نقل میکنم. ایشان تعریف فرمودند که روزی دردوران جوانی خدمت حضرت آقای صالحعلیشاه بودند و عده ای از فقرای ساکن شهردیگری برای حضرتشان نامه ای فرستاده بودند مبنی بر این که آخوندی درآن شهر بالای منبر میرود وبه مکتب درویشی توهین و برعلیه دراویش داد سخن میدهد. فقرای شهرستان از حضرت آقای صالحعلیشاه کسب تکلیف میکردند. حضرت آقای صالحعلیشاه آن نامه را به پسرشان جناب نورعلی میدهند و نظر ایشان را جویا میشوند. جناب پسر خدمت پدربزرگوار عرض میکند که این موضوع حائز اهمیت چندانی نیست ونباید ترتیب اثرداده شود زیرا خطر زمانی وجوددارد که از درون تفرقه و شکاف ایجادشود. حضرت آقای صالحعلیشاه نیز گفته های ایشان را کاملا تایید مینمایند(نقل به مضمون). امروز نیز خواست مشترک فقرا شکستن حصرناجوانمردانه حضرت آقای مجذوبعلیشاه است.
بیست و پنجم- مطالبی که در صفحه هفت نوشته اید بازهم به مقولاتی بازمیگردد که توضیحاتش در بالا داده شده و شامل ایرادها و ادعای بسیار سبک و سخیف و ناشایست است که طرح آن جای خجالت دارد.
بیست و شش- درهمان صفحه هفتم توصیه کرده اید که آزمایش لحظه ای بنشیند و متوجه ذکروفکرخودباشد و برای سلامتی و طول عمرحضرت آقا دعاکند. در جواب باید گفت بهتر آن است که شما به کار خودتان بپردازید و نگران ذکر و فکر آزمایش نباشید.. او دائما متوجه قلبش است و نه تنها لحظه ای بلکه مداوماً برای طول عمر و سلامتی کامل حضرت آقای مجذوبعلیشاه با تمام سلولهای وجودش دعامیکند. شما از دل او چه خبردارید که به خوداجازه میدهید چنین توصیه هایی بکنید؟ اما قضیه پرداختن به ذکروفکر موجب نمیشود که دست روی دست بگذارد و بنشیند و شاهد باشد که همانطور که حسینیه قم را با خاک یکسان کردند.هم اکنون کل سلسله راازاساس ریشه کن نمایند. او از هرچه که از دستش برمی آید فروگذارنخواهد کردو تاپای جان ایستاده است. او فقط به یک نفر سر سپرده و آن شخص هم مولای معظم حضرت آقای مجذوبعلیشاه است. درزمانی که ایشان قابل دسترسی نباشند آزمایش به دروس و آموزش هایی که از ایشان طی این چندسال فرا گرفته و آموخته تکیه میزند و به وجدانش در بارگاه حضرت احدیت در طی محاسبه های شبانه جواب پس میدهد ولاغیر. تازمانی که انشاء الله هرچه زودتر خود حضرت آقای مجذوبعلیشاه از حصر دربیایند و به وضوح منویات خودرا آزادنه بیان بفرمایند.
بیست و هفت- تمام مقولاتی که درباب ارائه دستخط مبنی بر جانشینی نوشته اید و ادعا کرده اید متاسفانه آنقدر کراهت دارد که واقعا اشمئزاز برانگیز است. جای تاسف است که به قلم خود اجازه دادید چنین مقولاتی را بنگارد. انشاء الله خداوند از سر تقصیرات شما بگذرد که تا این اندازه در بیحرمتی و اتهام رنی پا پیش گذاشته اید.
بیست و هشتم- آخرصفحه هفتم جمله ای نامفهوم است به این ترتیب “گرچه در عقبه مجربه شما چنین مطالبی درباره دستخط دیده شده”!! نمیدانم چه میگوئید؟! آیا منظورتان جعل دستخط است؟ این اتهامی بسیار بزرگ است که اگر شما واقعاً ان را وارد کرده باشید باید پای اثباتش بایستید. نمیتوانم باورکنم که فردی به خودش اجازه دهد تااین حد تهمت بزند و درنتیجه احتمال میدهم که منظورتان را درست درنیافته باشم.
بیست و نهم- درپایان صفحه هفت نوشته اید: جنابعالی از قدیم الایام تمام مکالمه های خودباحضرت آقا را بدون کسب اجازه ضبط میکردید و بعدجهت خودنمایی…” جواب بنده به شما این است که یک دوره بسیار سیاه و ظلمانی فرا رسید و آن زمانی بود که عده ای برطبل تشکیک در برگزاری سمپوزیوم های سالیانه شاه نعمت الله ولی میزدند و ادعامیکردند که “آزمایش بدون اجازه میخواهد سمپوزیوم بگذارد و حضرت آقا موافق نیستند و درویشی تبلیغ ندارد و…”. وقتی ان غوغاها شدت گرفت یکبار از دولتسرای حضرت آقای مجذوبعلیشاه در شب دوشنبه ای درساعت هفت شب به وقت پاریس به منزل ما تلفن شد و خواهان این شدند که بلندگوی تلفن را روشن کنیم تا حضرت آقای مجذوبعلیشاه نظرخودرابیان بفرمایند و همه فقرا مستقیما بشنوند و بهره ببرند و غائله ختم شود. خدمتشان عرض کردیم که متاسفانه مجلس تمام شده و فقرا متفرق شده اند. خودایشان دستورفرمودند که مطالبی که بیان میفرمایند ضبط شود و در جلسه بعدی به سمع همه فقرارسانده شود تا موضوع و موضع حضرتشان برهمه روشن گردد و جای ابهامی باقی نماند. لذاضبط فرمایشات ایشان طبق دستور و فرمان خودایشان انجام گرفت و خود من بودم که بلافاصله ضبط صوت را آوردم و روشن کردم و بعدازاین هم چندمورد در همین مقوله فرمایش فرمودند و خودشان خواهان اطلاع رسانی به بقیه فقرا شدند. اگر عده ای مُغرض به شما گفته اند که آزمایش به قصد خودنمایی فرمایشهای حضرت آقا را بدون اجازه و اطلاع ایشان ضبط و بازپخش کرده دروغ گفته اند. چرا هر شایعه ای را باور میکنید؟
سی ام- جواب مطالبی که درصفحه هشتم نامه خود نوشته اید را در بندهای مختلف این پاسخنامه مییابید واحتیاج به تکرارمکررات نیست. بخشی از آن هم جنبه کلی گویی و اهانت و پلمیک دارد که سبب تضییع وقت است و از پرداختن به آن اجتناب میکنم.
سی ویک- درصفحه نه میگوئید که چرا درتی وی از یک فقیر دعوت نکرده مصاحبه کند و از اشخاص دیگر دعوت کرده است. هرکس که به او ظلم میشود از دیگران حمایت میطلبد، خودش که از خودش حمایت نمیکند. اما اگر فکرمیکنید که فقرا پیرامون این قضیه نظر بدهند، چرا که نه؟ راه باز است .
سی و دو- میفرمائید چرا مطالب سایر برادرانمان و عزیزانی که در این گرفتاریها و سختهیها زحمت کشیدند در در تی وی انتشار پیدانکرده است. ممکن است بفرمائید منظورتان کدامیک از سختیها وزحمات کدام برادران است که به آنهااشاره میکنید؟ این موضوع را با مسئولین مربوطه در “درتی وی” درمیان گذاشتم و پرسیدم آیا کسی فعالیتی کرده و برای درتی وی فرستاده که پخش نشده است؟ جواب منفی بود. ظاهرا کسی گزارش خاصی مبنی بر فعالیتهایش درزمینه مسائل کنونی سلسله برای درتی وی نفرستاده است والا همه آنها پخش میشد.
سی و سه- درصفحه نه بازهم تکرار مکررات کرده اید. موضوع ایستادن در مقابل آقایان نماینده و برادران ایمانی نیست. موضوع این است که آزمایش خواهان این است که اصلا صرف وجودنماینده برای شخص حی و سالم و قادر به تکلم – بخصوص آن که قطب سلسله عظیم عرفانی باشد – باید نفی شود و خودشخص قطب مستقیما با فقرا درارتباط باشد. حال فرقی نمیکند این نماینده چه شخصی باشد. هرچقدرهم قدیس و محترم و متشخص باشد فرقی نمیکند. اصولا وجودمقوله ای به نام نماینده است که مورد انتقاد میباشد، و روی اعتبار شخصیت این آقایان نماینده محترم بحثی نیست.
سی و چهار- در جملات پایانی متن نه صفحه ای خود بازهم تهمت بسته اید که آزمایش چپی بوده و حالا دارد سیاست بازی میکند و بهتر است این کار را تعطیل کرده به جامعه فقری بازگردد… در پاسخ شما میگویم که تکرار دروغ هیچ دروغی را تبدیل به واقعیت نمیکند.
اکنون، علیرغم همه این توضیحها مختارید دوباره ادعاهای عده ای نفوذی و بدخواه درویشی را که سالهای سال برعلیه آزمایش شایع کرده اند تکرارکنید. نوشته های من باکمال خلوص نیت بود. فقط بدانید که من همیشه همه فقرا ودوستداران حضرتشان را دعا میکنم و از باطن پیربزرگوار مددمیخواهم که همه مارا به راه راست – آن چنان که مورد رضایت و خوشنودی خودایشان است- رهنمون باشد.
به امید آن که این غائله دردناک هرچه زودتر خاتمه یابد و مثل گذشته همهء ما بمانند بنیان مرصوص پایان این حصر و اتمام این دوران سیاه را جشن بگیریم. انشاء الله
دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷
ش- ب