فرمایشات آقای حاج دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه صبح دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۹۷ دولتسرا

۹۰۷

فرمایشات حضرت آقای حاج دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ارواحنافداه

عهد و پیمان الهی
واقعه تخریب حسینیه قم
بازتاب فشار و سختگیری بر دراویش

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه (ارواحنافداه)

صبح دوشنبه ۲۰-۱۲-۹۷  در دولتسرا

موضوع :

  • عهد و پیمان الهی
  • واقعه تخریب حسینیه قم
  • بازتاب فشار و سختگیری بر دراویش

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی متشکرم از همه آقایان و خانمها که تشریف آوردند.
البته این من نیستم که شما را می‌کشم اینجا، دل خودتان ، دلهایتان پاک و صاف دلهایتان در یک پیمانی دخالت دارین اون پیمان یک سر پیمان شماست یک سر پیمان هم من هستم، نه شخص من، شخص من ، من یک ،اسلاف من البته یک شخصیت بزرگی داشتند ولی من خودم یک روستازاده هستم و خوب شاید خیلی از شما قبول نداشته باشید من را به حرف زدن.
به هر جهت خیلی متشکرم و هرگز این پیوند را گو اینکه قابل اصلا مرض فراموشی به آن غلبه نمیکنیم شما خودتان هم سعی کنید فراموش نکنید همیشه یادتان باشد که در دل یک پیوندی دارید با من پیوندی دارید من هم در دل یک پیوندی داریم با شما، موضوع هر دو یک چیزی است و آن ارتباط با …
حضرت صالحعلیشاه یک صحبت‌هایی داشتند صحبت‌ها ضبط شده و منتشر شده که خیلی ها دارند و بسیاری از این صحبتها را در یک کتابی بنام یادنامه صالح فرمایشات ایشان را ضبط کردند .
البته آن شبها مربوط به شبهای جمعه بوده که خواهران می آمدند ، مثل همچین جمعی
اما ِمسئله عمده اینکه بوده و همیشه هم توصیه شده نگاه کردن و یادآوری کتاب پند صالح است ، که من هم البته شرحی بر پند صالح نوشتم ، نه اینکه راجع به پندصالح یک یادبودی است برای فقرا ، چه زمانهای مختلف چه مکانهایی مختلف.
و برای هر کسی که از اول میخواهد بفهمد بداند که درویشی چیه چون خیلی ها از ما میپرسیدند که خوب فرق شما با دیگران چیه، درویشی چیه؟
این پندصالح به این خصوص یک چیز کوچکی هست میتوانند در منزل بخوانند
ما به اشکال مختلف مربوط به پندصالح میگیرم ولی بعًبعً چیزهایی که ارادتمند پندصالح ظاهر شده آن جزو پندصالح نیست از نمونه های پندصالح تربیت پندصالح ،
کما اینکه در واقعه خراب کردن حسینیه قم خراب کردند و بعد هم مدعی بودند و میگفتند گفته های بعضی از اقایان علما که اینجا را باید خراب کرد
من رد میشدم در آنجا اون روزها دیدم که کاشی‌هایی افتاده اسامی ائمه (ع) رو کاشی خلاصه کاشی رو برداشتم گفتم
آهسته برداشتم گفتم ….. به انداره ای که ما بتوانیم از توهین به اینها خودداری کنیم
بعدهم نوشتم به اینها که چطور است که بعضی جاها که من رد میشم میبینم بر دیوار یک پاکت آویزونه با پونز زدن و در آن نوشتند اسامی بزرگان، یعنی در هر جا اسم الله اسم پیامبر و اسامی ایمه را میبینند جدا میکنند تو پاکت و بریزند تو این کاغذ.
من نوشتم آقا چطوره که شما اگر نامهایی در ضمن چیز میاد و حال آنکه در آنها نظر به آنها نیست نظر به معنای اون مثلا نیست هر جا بوده نعمت الله چون الله بوده، الله رو جدا میکنند و حال آنکه این الله نیست در آنجا و نعمت الله ذکر شده.
این را نوشتم ولی خوب بعد کم‌کم بعضی از آقایان که قبلا من دیدم در ، سخنرانیشان از ما انتقاد کردند و گفتند قم جای درویشا نیست باید بیرونش کنید معلوم شد که طریق بیرون کردن درویشها به نظر آنها همین بود که حسینیه را خراب کنند و بعد به دنبال آن حسینیه ای که هنوز خراب نشده هست، جلوی این را هم بگیرند که ما حرف نزنیم.
ما یک شعری که راجع به
البته این تفسیر مثنوی می گوید

دو دهان داریم گویا هم‌چو نی
یک دهان پنهانست در لبهای وی

یک دهان نالان شده سوی شما
های هویی در فکنده در هوا

لیک داند هر که او را منظرست
که فغان این سری هم زان سرست

مثال میزند میگوید که ماها ما آن دهان اصلیمان آن دهانی است که در لبهای خداونده و از آن ترانه میاد بیرون ترانه‌های معنوی، مثنوی.
آن دهان خاموش نمیشود، پس آن دهان را خاموش کنند درجه اش و اهمیتش بالاتر میرود به هر اندازه بر درویشی بر درویشها سختگیری بدهید و زورگویی بشه صدایشان رساتره، چون مسئله عرفان مسئله ‌ای نیست که امروز و دیروز باشد با این آقا یا با آن آقا بستگی داشته باشد
از همان روز اولی که بشر آفریده شد داستانهایی که راجع به خداوند و راجع به بندگان خدا هست از همان روز اول مردم بودند و این مردم همانطور که خداوند به این مردم زبان داده و گوش داده این زبانها و گوشها خفه نمیشدم و این زبانها و گوشها هرگز، اگر هم بصورت ظاهر خفه شوند، بیانات شان مانند گیاهانی است که سبز میشود و بیشتر میشود بنابراین هر چه به ما فشار بیاید مثل فشاری است که بر فنر می آید تا رها کنند فنر جهش میکند.
به هر جهت ما چه جهش کرده شود چه نه، چه ما را به کلی نابود کنند و با هم دعوا کنیم، ما از کار خودمان راحت نمیگذریم. هر یک قدم که خدای نکرده یک دشمنی یک قدم بسوی نابودی ما بردارد خداوند ده قدم میرود به جلو و
نزدیک میکند، بنابراین هیچوقت در تاریخ عرفان از بین نرفته و نگران نباشید
لاتخافوا و لاتحزنوا
نگران نباشید ان شاءالله خداوند به همه تان توفیق بدهد.