بسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ
هــــــــــــــو
۱۲۱
آه دل درویش به سوهان مانَد
گر خود نبُرد، بُرنده را تیز کند
- درویش کُشی بر هیچ مُلکی مبارک و میمون نبوده است…
آورده اند: به سعایت برخی از درباریانِ ِسلطان محمد خوارزمشاه، “درویشی” به ناحق به دست جلاد سپرده و کشته میشود.
پس از اعدام ناجوانمردانه آن درویش و بعد از گذشتن مدتی از شهادتِ وی،
حقیقتِ مطلب کشف شده وسلطان محمد سرافکنده و شرمسار به خدمتِ قطب وقت ( پیر و مراد درویشان و خلیفه الهی) رفته وتقاضای عفو وگذشت و بخشش مینماید.
قطبِ وقت در آنزمان که جناب شیخ نجم الدین کبری بودند در جواب سلطان محمد خوارزمشاه میفرمایند:
خون بهای آن درویش که به دست تو به قتل رسید خونِ تو و خونِ نیمی از مردمانِ مُلکِ ایران است.
گویند: چندی نگذشت که مغولان به ایران حمله ور شده کردند آنچه نباید میکردند وآنچنان کشتاری از ملت مظلوم نمودند که ضرب المثل گردیده است…
- متاسفانه با اینکه بسیاری این واقعه را باور نداشته و نخواهند داشت اما تاریخ تکرار خواهد شد و زمانش بسیار نزدیک شده است…..
یا حضرت مجذوبعلیشاه ای مولای مهربان ما :
نام ما را در زُمره ی اصحاب اُخدود قرار مده و از باب لطف و عنایت به ما حالی عطا کن که تماشاچی نباشیم همانا تنها محول الحال تویی و بس…
از طرف تعدادی از ارادتمندان سلسله جلیله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی و مریدانِ جنابِ شاهنشاه عالم حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه طاب ثراه
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.