متن نوشتاری شرح و تفسیر آیاتی از سورۀ مبارکۀ نور و توضیحی در مورد معنی واژۀ “ضرب ” در فرهنگ واژگانی قرآن مجید

بیانات مأذون دانشمند جناب آقای حاج دکتر سید مصطفی آزمایش در مجلس فقری یکشنبه 18 فروردین 1398

۹۶۹

هو

۱۲۱

 

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

سورۀ نور آمده است و  این سوره ای است از قرآن مجید  که مانند سوره نساء حاوی مباحثی بسیار مهم برای تنظیم روابط زندگی در خانواده  و  جامعه بوده و نکاتی که در این دو سوره نقل شده در حال حاضر مورد بحث بسیاری  از جامعه شناسان ، دین شناسان و سایر متخصصان و صاحب نظران  قرار داشته و در این رابطه نظریات متفاوتی نیز ارائه می شود .

باید به این نکته مهم توجه داشت که یکی از اساسی ترین اشکالاتی که در مورد درک و فهم قرآن وجود داشته و منجر به توجیه های ناصحیح از آیات شریفۀ قرآن مجید شده و نیز  ممکن است برای گروه ایجاد سوء تفاهم  کند ، این است که همواره تلاش می شود تا آیه های شریفۀ قرآن را بزبانی که در عصر حاضر  مردم عرب زبان به آن تکلم می کنند و قطعاً با زبانی که قرآن مجید  در هزار و پانصد سال پیش  بدان نازل شده  تفاوت اساسی دارد ترجمه گردد.   یعنی آن لغات و واژه هایی که امروز در زبان عربی بکار می رود اگرچه بصورت ظاهر  عین همان لغات و واژه هایی است که در زمان نزول قرآن ممکن است بکار رفته باشند  اما لزوماً همان معنی را ندارند. زبان و لغت هم درست مانند یک  موجود زنده دوره هایی از تحول را طی می کند که مستلزم تغییر معانی لغات و واژگان  در فراز و نشیب تاریخ می باشد.  بنابراین برای اینکه بتوانیم مفاهیمی را که در قرآن مجید شرح داده شده است را به درست درک کنیم باید دریابیم که این واژگان در بازۀ زمانی نزول قرآن مجید چه معانیی داشته است و  نه خارج از آن و  نه بر اساس کابردهای امروزین آن لغات.

در این خصوص بویژه یکی از مواردی که همواره انتقاد منتقدین بوده و مخالفان  اسلام و قرآن از آن در جهت  تخطئۀ قرآن استفاده می کنند  ، تفسیر نادرست و تعبییر غلط از واژۀ “ضرب” است . چراکه تعبیری که امروز  در زبان عربی از واژۀ ضرب می شود با تعبیر مورد استفاده در  فرهنگ واژگان قرآنی کاملاً متفاوت است

ضرب باصرف “ضرب  ضربا ضربوا” در زبان فارسی معادل با فعال  “زدن ” ترجمه شده است . گرچه فعل “ضرب” به معنی زدن است اما  در حقیقت  این فعل در قرآن مجید همواره بعنوان یک فعل کمکی بکار رفته است نه بعنوان یک فعل اصلی؛ چنانکه در قرآن مجید می فرماید ” فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا  ” [۱] حال اگر ما  بخواهیم این  آیه شریفه را به زبان عربی امروز  ترجمه کنیم نظر به اینکه ” ” … آذَانِ…  ” به معنی  گوش و ” ” … آذَانِهِمْ …  ” به معنی گوششان بوده  و ضرب یا بعبارتی “…ضَرَبْنَا …”  هم به معنی زدن می باشد،  پس در معنی این آیۀ شریفه باید بگوییم ” که ما زدیم تو گوششان !” .

اما این آیۀ شریفه مربوط به اصحاب کهف می باشد هنگامی که آن هفت نفر با آن سگ رفتند به درون غار و به مراقبۀ بسیار عمیق نشستند بنحوی که مجاری حواس پنجگانه شان بگونه ای  قطع شد که هیچ رویدادی   در عالم خارج اگر  هم رخ می داد نمی توانست سبب بیرون آمدن آنها از آن مراقبه شود.

پس اینجا  ” ” فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ …”  به این معنی است که  ما گوشهایشان را از شنیدن کاملا مسکوت کردیم بطوری که هیچ چیزی آنها را از خواب و مراقبه بیدار نکند. لذا با قطعیت می توان گفت که  واژۀ ضرب به معنی “کتک زدن” مطلقاً در قرآن مجید بکار نرفته است.

در قرآن مجید واژۀ ضرب بسیار زیاد مورد استفاده قرار گرفته است یعنی  ۵۲ بار واژۀ ضرب در قرآن مجید  بکار رفته است چنانکه مکرراً  عبارت ” وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ … ”  در آیه های قرآن بکار رفته است یعنی خداوند مثال بسیار زیاد در قرآن می زند تا مردم بفهمند .

بنابراین فعل “ضرب” به معنی زدن ، در حقیقت  بعنوان یک فعل کمکی برای آوردن یا نشان دادن “مثال” بکار رفته است ” پس ..یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ …” یعنی خدا مثال می زند  زدن مثال یا ضرب المثل در زبان فارسی هم کاربر دارد چنانکه می گوییم ضرب المثل یعنی مثال زدن . این به معنی فیزیکی زدن نیست به معنی فعل کمکی و ارائۀ مثال می باشد واینگونه  مکرراً  در قرآن بکار رفته است . حال اگر بعضی ها می خواهند برخی  از آیات قرآن را بگونه ای ترجمه کنند که   بتوانند قرآن را تخطئه کنند و  بگویند مثلاً در قرآن اجازۀ زدن داده شده است این قطعاً خلاف روح قرآن مجید است .

در قران مجید واژۀ “ضرب”  مکررا و در قسمتهای مختلف منجمله در همین سوره نور بکار گرفته شده چنانکه می فرماید: ” اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ … ” یعنی خداوند نور آسمانها و زمین است و اگر بخواهیم یک مثالی ارائه بدهیم می توانیم بگوییم   نور خداوند مانند یک چراغدان است  ” … مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ …” نور او مانند چراغدانی است که در آن حبابی است. “…مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ … ” یعنی حبابی است در حباب یا حبابی است بسیار شفاف و روشن ؛ ” …فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ ” حال می توانیم  مصباح را که با صبح هم نسبت دارد یعنی با هنگامی که خورشید طلوع می کند ، بعنوان خود چراغ در نظر بگیریم یا همان شعلۀ نور و  چراغ و مشکاه را نیز به معنی چراغدان بگیریم ، ” …فی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ … ” در شیشه ای بسیار شفاف و روشن.  این مثالی است که خداوند در قرآن برای نور خدا می زند ” … مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ … ”  که مانند یک ستارۀ درخشان است … یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ …” یعنی نوری بر  روی نور است و از این مصباح و از این مشکاه  و از این زجاجه تلالؤ می کند بدون اینکه هیچ آتشی اینجا بر افروخته شده باشد ” …وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ … “.

بعد اینجا تصریح می فرماید …وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ … ”  این یک ضرب المثل است این یک مثال است که خداوند “می زند” برای اینکه مردم بفهمند یعنی مطلب  را “حسی” می کند و هنگامی  که می خواهد نور خداوند را بیان کند تشبیه می کند به یک ستارۀ درخشنده ، به یک کوکب درخشان  ، به یک چرغدان ، به یک چراغ و به یک حباب یا زجاجه.

ولی خداوند که مثالو مانند ندارد و این ها مثلهایی است که ” زده” می شود “لیس کمثله شی”  یعنی خدا شبیه هیچ چیزی نیست این ها مثال است که زده می شود

علی ای حال می فرماید و ” …وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ … ” یعنی خدا مثال “می زند”  و  انشاء الله در جلسات آینده این بحث “ضرب” را بیشتر باز می کنیم

آنچه که مسلم است آن است در قرآن مجید و نیز در زمان قرآن مجید استفاده از واژه “ضرب” به معنی زدن معمول نبوده است برای زدن یعنی کتک زدن از واژه های دیگر در قرآن مجید استفاده شده است از دو فعل دیگر استفاده شده است اما از فعل “ضرب “به معنی زدن استفاده نشده است و کسانی که می خواهند بگویند قرآن اجازۀ کتک زدن داده است به ضرب استناد می کنند که معلوم می شود در این میان اشتباهی  وجود دارد

انشاء الله در جلسات بیشتر در مورد این مسئله صحبت می کنیم

 

صدق الله العلی العظیم

 

[1] سورۀ کهف آیۀ ۱۱