فرمایشات آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ؛ پنجشنبه ٢۶ اردیبهشت ٩٨
در جمع برادران ایمانی
بسمالله الرحمن الرحیم
متشکر و ممنون همۀ اخوان هستیم. البته خواهران هستند، ولی آنها جلسه جداگانه دارند که صبح معینی تشریف میآورند و با هم صحبت میکنیم، دلمان وا میشود. چون در انسان صفت خاصی که دارد، این شاید در حیوانات هم هست، ولی قاعدتاً فهمیده نمیشود، اما ما از خودمان [را] میبینیم. انسانها از حال هم خبر بشوند برایشان قوت قلبی است و همیشه همینجور است. حتی در زندگی عادیمان هم وقتی با کسی صحبت میکنیم، دردل میکنیم از سختی روزگار یا برعکس از آرامش و آسایش زندگیمان باهم صحبت میکنیم، مثل اینکه یک مقداری از این شادی یا غم خدای نکرده که در ما هست، دارد منتقل میشود به او. نه اینکه از منبع خودمان کم بشود، نه، حال خودمون هست، یک چیزی هم اضافه میشود، بزرگتر میشود که…
یکی از علایم و صفات لااقل در انسان دیگر میتوانیم بگوییم، برای اینکه میبینیم همهمان، خودمان را میبینیم، این است که بعد میگوییم دلم واشد، اصطلاح دلم واشد، درددل میکند و اینها… دلم واشد. یعنی آن دریچهای که باید حوادث را نگهدارد در خودش، باز کرده که دیگران هم… البته غالباً، غالباً این دریچه به روی گرفتاریهای دنیا است، گرفتاری دنیا هم خب گرفتاری است که روحیه معمولی ما را خراب میکند. فرض کنید دو نفر اگر با هم کدورت داشته باشند صحبتهای آنها از این وجه مشترکی است که دارند، یعنی کدورت و … خب در اینجا بهتر این است که اگر سعی میکند از آن گرفتاری خودش به دیگران ندهد. برای چه؟ برای اینکه آنها را هم به زحمت میاندازد. یعنی خودش تحمّل کند خودش را و تبدیلش کند به خوبی، و بعد که خوبی برایش حاصل شد به دوستان و همۀ … بدهد. نزدیک شدن مردها به هم، یعنی با گرفتاریها و صحبتها که بگویند، اینها از آنچه که وقایعی که برایشان اتفاق افتاده همدیگر را ناراحت کنند این است که … ولی بیشتر زنها باید گرفتاریهای دیگری دارند که میخواهند راحتی و آسایش را جذب کنند که جذب نمیشود، ولی با هم صحبت که میکنند هر دو … صحبت کند دو نفر یا سه نفر، به همان اندازه بر تعداد آموزشش اضافه میشود. یعنی اگه دو نفر با هم کار کنند، صحبت کنند، گرفتاریشان را با هم بگویند، این مؤثرتر است تا سه نفر باشند. بنابراین از هر طرف که نگاه میکنیم، گردش میکنیم در مورد روح انسان و در مورد برخورد با هم، میبینیم که همهجا شادی و فعالیت بیشتر است از غم یا ناراحتی. البته غم و ناراحتی که انسان دارد بیشتر به واسطۀ گرفتاریهایی است که برایش پیدا میشود. بهتر این است که همیشه این غم و ناراحتی را در خفا نگه دارد. البته برای راحتی و آرامش روحی یک جمعیتی بهتر این است که هر وقتی درددل با دیگران بکند، ولی این درددل با دیگران به خودش هیچ سودی ظاهراً ندارد. از هر طرف که نگاه میکنیم میبینیم که قواعد و حتی همبستگی احشاء و اعضای انسان باهم خیلی مشخص و مغنی است و این است که در تمام موارد هم انسان احساس میکند که نیاز به بودن در یک جمعی دارد و یا نیاز به بودن یک همدردی دارد که بگوید این را. این است که از اینجا بعضیها خب این استنباط را میکنند و میگویند که از روحیۀ واحد و جان واحدی بود که جان انسان آفریده شد. به هر جهت هرچه بود، خداوند که ما میدانیم … شده بود خبر نداریم ولی از خودمان، از انسان میدانیم که هرکسی با هرچه ایراد…، با هرچه انسانهایی که مثل خودش هستند انس پیدا میکند، راحتتر میگوید و مؤثرتر است برای انسان تا چیز. به همین جهت در … مجموعه گرفتاریها و آسایش انسانها در اماکن پرجمعیت بیشتر است به راحتی و آرامش زندگی … والا خوب ظاهراً فرض کنید که جمعیت یک آبادی [مثل] تهران با جمعیت یک روستا نباید فرقی داشته باشد، و حال آنکه فرق دارد، همه هم میدانیم که بین انسان و انسانهای دیگر یک تفاوتی برقرار است. بقول چیز میگوید که: دِه مَرو، دِه مرد را احمق کند [عقل را بی نور و بی رونق کند]. البته این نه به … منظورش از ده جاهای کم جمعیت است، میگوید در جمعیت داخل باش و با جمعیت همیشه مماشات داشته باش. برای اینکه این جمعیت انسانی مظهر جمعیت روحی است، در راهی که انسانها باید باهم داشته باشند. در یک روستا یا یک شهر کوچکی اگر … باشد اینها قدرتی ندارند، برای اینکه قدرت انسانی تقسیم میشود بین … ولی اگر مستقیم باشند قدرتشان بیشتر است.
به همین طریق در یک مباحثی که جزئیاتش یادم نیست که از حضرت پیغمبر سؤال کردند، حضرت فرمودند که برای شما بهتر این است که خوب باشید با هم در بهشت، ولی به شرط این که مبادا بهشتی که دادند و متنعّم به اینچنین نعمتی شدند از قدرت شخصیت انسانیشان کم بشود. یعنی یک مقداری از زحماتی که انسان به طرز انفرادی …
خب امروزه از لحاظ روانشناسی، روانشناسی جامعه بررسی کردند و بنابراین برای انسانها هم، به خصوص انسانهایی که همفکر هستند، جمع شدن بهتر است، متشکلی با توجه به آن خصوصیاتی که هست و ممکن است که این موجبات تفرقه فراهم کند. الحمدلله در اجتماع مسلمین، اجتماع مردم، آنهایی که با هم همفکر شدند و دارند آنها نزدیکتر میشوند به اندازهای. شما فرض کنید وقتی میروید به یک کشور خارجی در آنجا با یک خارجی، دو تا خارجی که یکیشان همفکر شماست و دیگری نه، آشنا بشوید، با آن همفکر نزدیکتر میشوید، برای این که این آسایش انتخاب هر رفیق همراه خودبخود با خصوصیات انسان ربط دارد. و چون خصوصیات در اختیار شخص است عملاً، بنابراین اگر بتوانید این خصوصیات را منظم کنید که با همه در ارتباط باشند، وجودتان با همه در ارتباط خواهد بود. و آرامش شرط درجه اول همه شما … خداوند هم از اجتماع خوشش میآید. حتی در آیات قرآن هست که بیشتر مواردی که… نصیحت کرده… بیشتر هم هست بصورت جمع بیان شده، نه بصورت انفرادی. البته خب اینجا باید سعی کرد تا جمعِ مؤدب باشد یعنی ادبی، ادبی اخلاقی… باشند که به هم یادآوری کنند و با روحیه با هم بودن موجب تکامل اخلاق… به این طریق… بیشتر چیزهایی که انسان میتواند با آن آسایش بگیرد و دوستان دیگری داشته باشد همین همفکری و اجتماع است. انشاءالله.