فرمایشات آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ؛ یکشنبه ۵ خرداد ٩٨
در جمع خواهران ایمانی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله همۀ دوستان ما، همه فقرا… آقای محجوبی که هنوز بیمارستان هستند، البته حالشان خیلی بهتر است، انشاءالله بزودی حالشان خوب میشود. آقای محجوبی حال برای فقرا و بعضیها ایجاد میکنند و همه جا میآورند، در مدتی که آزاد بودند خیلی صدمه دیدند، خیلی اذیتشان کردند، ولی خب آقای محجوبی مقاومت کردند، وایستادند. یکی از اذیتهای اینها این بود که آقای محجوبی چون منزلشان نزدیک جایی بود که نماز میخواندند برای فقرا و اجازه نماز داشتند، فاصلۀ کوتاهی بود بین… فقرا میرفتند… مخالفان این رفتن ایشان به نماز صبر میکردند همان چند دقیقهای [مانده] به نماز احضار میکردند آقای محجوبی را و ایشان هم خب روی ارادتی که داشتند به اینکه من گفته بودم اگر احضار میکنند شما بروید ببینید چه میگویند، گوش بدهید. این بود که زود میرفتند نماز غالباً تعطیل میشد. ولی خب مقاومت میکردند تا بالاخره از چنگ این … رها بشوند، اجازۀ نماز به ایشان دادم برای اینکه بدون اجازه اینها نمیگذاشتند حتی نماز بخواند، اجازه به ایشان دادم… ایشان ناچار شدند… ناچار شدند اطاعت کنند و ایشان را اقلاً برای ظاهر نماز آزاد بگذارند، مزاحم نباشند. من خودم هم اول همینجور… ولی خب اگر ایجاد مزاحمت، خواست دیگری نشود من هم آزادم… ولی خب نماز را آقایان ظاهراً آزاد گذاشتند که ما نمازمان را بخوانیم. بنابراین توجه کنید نمازتان را همیشه سرموقع و اگر امکان دارد به جماعت بخوانید با چند نفر از فقرا. گو اینکه خیلیها نماز میخوانند، ولی به معنای نماز توجه ندارند. یکی از خصوصیات نماز، نماز سروقت خواندن است، یعنی نماز… وقتی که گذاشتند برای ما، گفتند از اول شروع آفتاب تا طلوع چیز نماز بخوان، منتها یک فاصلهای گذاشتند، گفتند اگر در این ساعت اول نماز بیدار شدید و نماز را خواندید بهتر است، جهت این هم خیلی روشن است، غالباً همه خواب آلودند در آنوقت و کسی که آن موقع عادت کرده باشد که بیدار باشد، هوشیار باشد، خیلی کم است، و عدهشان کم است، گو اینکه ولی همانها هم اگر بیایند به جماعت چون جزء جماعت میخواهند همراه بشوند خداوند قبول میکند. خداوند از بندگانش قبول میکند ولو اینکه… روشن نباشد. امیدوارم که ما هم همهمان بتوانیم و وضعیتی داشته باشیم و [برای] آقای محجوبی همه دعا میکنیم انشاءالله بزودی حالشان خوب بشود، تشریف بیاورند که ما بتوانیم… این تفاوت حالات و روحیات مشایخ که میبینید عمدی است و امری است که خدا مقرّر کرده، برای اینکه هرکسی هرجور حالش اقتضا میکند وارد نماز بشود. کسانی هستند ظاهراً در زندگی دنیا کارهایی دارند، خیلی معمولی هستند، برای غیردرویش معلوم نمیشود که چه نظری دارد به اینها. خیلی از این قبیل درویشها من دیدم، هستند که حالشان اقتضا میکند که به خود معنای درویشی بپردازند، معنای نماز و اینها و گاهی اینقدر در این درک معنا دقت میکنند که اصل معنا از خاطرشان میرود. این شعر حافظ حال اینهاست در واقع:
من آن نِیَم که زعشق رُخَت کناره کنم
به زیر تیغ اگر خویش را نظاره کنم
یک حالتی دارند اینها، اصلاً بیهوش و بیخبرند. آن شعر که میگوید:
غلط است آنکه گویند به دل ره است دل را
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
در درویشی که مردم میبینند و گفتار میشود که میگویند درویش درویش، و خیال میکنند میگویند درویش چیست؟ درویشی یک چیزی است خارج از جمع و خارج از آشنایی دیگران. گاهی هم اینجور از خود، از جمع خارج میشوند و در بیابان، بیابان فکری، بیابان درون خودشان، مثل آن مرحوم ملنگ، ملنگ را اگر دیده باشید… که، اینها این است که هرکسی را که دیدید و هر درویشی را در نظر گرفتید، اگر دیدید حالات متفرّق، حالات عجیب و غریب که غیرقابل فهم است انجام میدهد تعجب نکنید، آن حالتی، در یک حالتی، مثل اینکه در یک صحرای بدون… یا بدون… از هر گلی که رسیدند یه بویی چیدند…
شما برای اینکه درویشی در مسیر خودش برود نگاه کنید به دستوراتی که داده شده، البته دستوراتی داده شده میگویند تا میتوانید اول وقت نماز بخوانید، این برای همه است، ولی همین دستور برای هرکدام یک آثاری دارد، به این معنی برای آن کسی که اهل نماز است و روزه و این عبادات، نشاندهندۀ این است که تا وقتی این دستورات را انجام بدهید خیلی راحت است، اما خیال نکنید کارت تمام است، نه. برای هرکدام که… و ظاهراً میبینید نمازشان دیر میشود و تأخیر میشود، اینها هم برای خودشان حالی دارند… حالشان این است که توجه کنند، این نمازی که میخوانند حتی به ظاهر هم نماز صحیح یا نماز… در شرح حالها، شما از کتابهایی که در مجلس خوانده میشود، آنها را در بیرون هم میتوانید بخوانید و توجه کنید، … دعاها که ما … حالت مستی و بیخبری بهتان دست میدهد. آن خبر مستی خبر… درویشی نیست، بلکه یک جلوهایاست از درویشی. درویشی جلوههای مختلف دارد که در همۀ این جلوهها باید سعی کنید دستورات را و مرشد خودتان را در نظر بگیرید و با او همقدم بروید جلو. هرکدام از اینها از یک باغ میآید. ما در گناباد چندتا باغ هست باغاتی، البته ظاهراً خب آقای باغداری است… همه چیز دارند… همۀ حالات مختلف مردم را در دست دارد و به همین حساب هم بعضی اوقات به جهت خاصی مردم را هدایت میکند، به حالت مستی و بعضی اوقات هم با حالت آرامش، که در آن آرامش الهام قلبی را بگیرد و بتدریج بگوید چه باید بشود. درواقع در این راه شما خودتان را به اختیار… گذاشتید. یعنی هیچ یک از آثاری که گفتند و شنیدهاید جزو روال نیست، ولی همهاش هم جزء روال هست… کسی که در این حال دیدید که خیلی مؤدب، خیلی آرام است… خیلی شلوغ و سرش… واقعاً در خیال خودش رام است، آماده است برای اتفاق… .
در جنگهای اولیه اسلام یعنی در… پیغمبر خب کمتر این حالات را نشان میداد، برای اینکه مشکل بود برایشان مردم آن زمان. جمعیت زیاد بودند، منتها از هر گروهی، هر جمعیتی یک عدۀ خاصی که استعداد داشتند و لیاقت داشتند این چیزها را میفهمیدند، این حالات مختلف را میفهمیدند و… این حالات در کل چیزی نیست که با درس گفته بشود، خودبخود نهال این حالتی پیدا میشود، مثل این که میخواهد در این دنیا پرواز کند، البته آخرش هم همین جور میشود، پرواز میکند، ولی پروازها گاهی از روی جهنم رد میشود، پر و بالشان میسوزد، ولی گاهی از راهنماییهای عرفان و راهنماییهای مرشدش سرچشمه میگیرد و… این است که برای درویش حالات مختلفی در جهات مختلف فراهم میشود، هیچکس درست نمیداند، نه به این معنا، جز خودش وقتی به حال آمد یادش میآید که این مشاهدهای داشتیم و این مشاهده در مسیر به حق بوده است. … بیگانه نشوید.
همیشه اینها را چیز داشته باشید، به هر صورتی که بود، به هر صورتی هم که جلوه کرد، این… الهی جلوه کرد خیلی محترم بدارید. من در خیلی از فقرا میبینم، حالت جذب به خداوند و حالات الهی میبینم، اینها را، این حالات را نگه دارید، به این معنی که باید در تمام اوقات، وقتی میگوییم تمام اوقات، دیگر قابل شمارش نیست که بگوییم صبح، عصر… یعنی تمام اوقات فکر کنید که این موجودی که من هستم در این بدن… باید مطیع فرمان الهی باشد و این که چجوری مطیع باشد خودش فکر کند. در این صورت اگر هم به گودالی افتاد همان… درش میآورد. این در معنای، در صورت ظاهرش نگهداشتن حالات عرفانی به وسیلۀ دوستی با دیگران، دوستی با فقرای دیگر، نه دوستیهای الکی، دوستی با فقرا، این دوستیها دلها را پرورش میدهد، دلهای هرکدام را پرورش میدهد و نیرو میگیرد. به همین جهت هم هست که در همۀ مراحل توصیه به اجتماع و همه عبادات در اجتماع برگزار [گردد]. در نماز گفتند که با هم باشید، نماز باهم بودن یعنی چه؟ نماز باهم بودن، چه این دو نفر پهلوی هم ایستاده باشند، چه در یک… این باهم بودن اینها… که دلهایشان که باهم هست… با میل خودشان متوجه دیگران شدهاند، همان تبدیل میشود به میل دوستی به دیگران. مهمترین مظهر… بودن و ستایش آزاد بودن، جاهایی که هست که معمولاً بعضی جاها خصوصیتی دارد که جذب میکند از این جهت که در آنجا با هم باشند. مثل ائمۀ… ائمه. این مقامات بخاطر احترامی که آن مقام دارد با دلبستگی با همۀ فقرا ارزش دارد آنجا. … که ارتباطی باهم ندارند یا ارتباطی دارند، ارتباط جنبۀ دنیایی دارد و جنبۀ، اگر جنبۀ دنیایی با… با توجه به لطف خدا باشد خداوند تبدیلش میکند به مجالس فقری، کمااینکه چند نفر اگر مثلاً با هم نشستیم، نمازی خواندیم … کمکم خواندیم چرخ گردشِ رو به کمال است، کمکم آشنا میشویم… بنابر هر نوع، از هر نوع تربیت… یا آن مثل مشهوری است که، پرسیدند:
ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان.
این را بدانید وقتی خداوند بیادبان را هم مأمور تربیت شما و تربیت ما کرد بطریق اولی…
گفت چگونه از بیادبان آموختی؟ گفت نگاه کردم هرچه آنها کردند نکردم، هرچه نکردند کردم، به این طریق آنچه که آنها کردند من نکردم، ما نداشتیم بیادبی… مثنوی بخوانید، بیشتر بخوانید، کتابی است که میتوان با آن، از آن همه آداب و رسوم را استخراج کنید. به این طریق درویشی در یک شأنی باشید فارغ از همۀ دنیاهایتان. خب… چطور از بیادبان آموختیم؟ گفت آن کسی هم که بیادب است از بیادبان، ادب بلد نیستند، اگر یاد بگیرند، یاد میگیرند. آنها را آدم نگاه میکند… شاید این… را آدم میبیند تکاملی پیدا کردند، این جمعِ این تکامل… از بیادبان آموختند. بلکه ادبدارها هم خودشان از سایر بیادبها، از سایر آن چیزی که خداوند آفریده… به هرجهت خداوند در این بیابانی که اسمش دنیاست، هزاران هزار راه آفریده، از این راه برود… در این بیابان همه به دنبال ادب و آداب هستند. انشاءالله ما هم برسیم به این… حالت این استنباط را داشته باشیم. به این نحو خیلی اشخاص را دیدیم، یک واقعه ای رخ میدهد، یکی از اینها …در دل خودت، این برای خاطر ماها این آسایش هست، یکی از اینجا متوجه میشود که این آقا بیادبی [کرده] و باید خودش از بیادبان ادب یاد بگیرد، ولی نه اینکه… خلاصه به هر نحوی باشد از تمام زیر و روی وقایع خداوند، وقایعی که آفریدید باید بهره ببرید، یعنی معنویتتان بهره ببرید. انشاءالله به این طریق همچون مثل درختی که، نهالی که آب میدهند، درخت… از همه اینها… انشاءالله دیگر هیچ کسالتی هم پیدا نکنید تا اینکه قدر سلامت را هم بدانید.