جناب دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه از چه کسانی سخن می گویند که؛
دست هایی سعی دارند از ایشان و سلسله گنابادی دشمن بسازند؟!
رویه فعالان حقوق درویشان در این سالها تاکنون، و مبارزات مدنی ایشان، در راستای احقاق حقوق خویش تغییری که نکرده و کماکان همان روش را دارند.
اعلامیه ای که در تصویر می بینید حمله به دفاع حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا و مشتی اراجیف سخیفی است که نویسندگان فقط می توانند حکومتی باشند و دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد!
۱- پاسخ از جانب سلسله گنابادی، با توجه اینکه جناب دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه ورود سلسله به سیاست را اکیدا منع کرده اند و فقط در حیطه اختیارات ایشان است و بس.
۲-حمله به دفاع حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا.
۳-نسبت دادن شرارت های رژیم آخوندی به امریکا.
۴-همراه کردن درویشان با رژیم اهریمنی آخوندی و خانواده نشان دادن این طایفه صلحجو با مشتی تروریست جانی.
۵-پوشاندن جنایات رژیم تحت لوای اختلاف سلیقه و…
چطور می شود جناب دکترتابنده تاکید می فرمایند که؛ مکتب درویشی سیاسی نیست، اما؛ این چند رأس به خواست حکومت اقدام بصدور بیانیه سراسر دروغ و پر از حیله بر علیه، “دفاع حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا از درویشان” ، می پردازند و در یک موضوع کلان سیاسی ورود می کنند! با فرار به جلو و در کمال وقاحت و پستی دیگران را عامل سیاسی کردن سلسله می خوانند!
درویشان آزادند بمانند دیگر شهروندان، مسیحی، مسلمان، یهودی، سنی، شیعه، بهایی، مندایی و غیره (البته مذهب و قومیت هیچ اعتباری در اینگونه موارد نباید داشته باشد که سدی بشود!) در امور اجتماعی و سیاسی کشور ورود کنند و در سرنوشت میهن خویش تصمیم بگیردند و هیچ کس حق منع ایشان را ندارد. گرچه در ایران جز یک مشت مافیای ضدبشری دیگران حق دخالت در امور کشور را ندارند! ولیکن این حق طبیعی هر شهروندی است. فارغ از هر مسلکی که دارد.
اما؛ بنابر فرمان صریح قطب سلسله نعمت اللهی گنابادی مکتب درویشی فقط به امر ایشان بایستی حرکت کند نه هیچ کس دیگری. حال چگونه این چند نفر بخود اجازه می دهند از جانب ایشان هر کاری بکنند! و درباره سرنوشت ۱۰ میلیون درویش تصمیم بگیرند! با توجه به اینکه هیچ جایگاهی دیگر در این سلسله ندارند و چندی پیش از موقعیتی که برای خود ساخته بودند هم عزل شدند و با دسیسه دیگری حصر برقرار شد، حسینیه تعطیل و دوباره دستنوشته ای مبنی بر نمایندگی!
در پس توطئه و کودتای گلستان هفتم که بر علیه شخص دکترنورعلی تابنده صورت گرفته و منجر به حصر ایشان و انزوای جامعه تصوف و صدمات غیرقابل جبران به درویشان گنابادی شده است. دو گروه مسئول مستقیم این دسیسه ننگین می باشند(دستگاه های ضدامنیتی و خودفروختگان نفوذی) و در این فاجعه ۴٠٠ درویش بطور وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دو درویش هم بقتل رسیدند( سردار جانباز محمدراجی زیر شکنجه و درویش جوانمرد محمدثلاث بدار آویخته شد).
و همچنین خانواده های این درویشان و تمام کسانی که به هر نوعی با ایشان مرتبط می باشند آسیب های فراوانی دیده اند و همچنان ادامه دارد.
در این میان گروهی از همان ابتدای این ماجرا بدروغ خود را بعنوان نماینده! دکترتابنده معرفی کردند و با فشارهای وارده به ایشان کوشیده خود را موجه نشان دهند و از لحظه نخست، با تمام قوا همراه با دشمنان تصوف در جهت تخریب درویشان از هر دری وارد شدند و برچسب های داعشی، خوارج، منافق و و و … را به این شهروندان صلحجو زده و موجبات سرکوب هر چه شدیدتر ایشان را فراهم کردند!
بارها در این باره گفته ایم و باز هم خواهیم گفت و تا برداشته شدن حصر خانگی دکترتابنده و آزادی درویشان لحظه ای سکوت نخواهم کرد.
ایشان در یکم اسفند که ساعتی از حمله وحشیانه سرکوبگران گذشته بود؛ چند نکته بسیار مهم را اشاره فرمودند: تایید دفاع مشروع درویشان، عامل تعطیلی مجالس، دست هایی که می خواهند از ایشان و سلسله دشمن بسازند حال آنکه نمی شود و اهمیت اینکه کاری صورت نگیرد که در جهان شیعه و ایران تروریست نشان داده شود! که این سخنان از دیگر دلایل بازداشت خانگی ایشان شد!
«و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده ، بى تردید ستمکاران رستگار نمى شوند».
این سخن در تاریخ ١٠ اسفند ٩۴ درباره یکی از همین نمایندگان تحمیلی حکومتی از جانب جناب دکترتابنده در یک مصاحبه بیان شد که دروغی را در موضوع انتخابات از قول ایشان مطرح کرده بود و متن کامل مصاحبه را پیشتر منتشر کرده ام و می توانید مراجعه و مطالعه فرمایید.
حال کسانی که چنین پیشینه ای دارند و در این ۸ ماه نیز هر نیرنگی بکار برده اند در جهت تخریب شخصیت والای جناب دکتر تابنده و درویشان زندانی و فعالان حقوق بشری چگونه می شود به انها اعتماد کرد؟!
کسانی که فتوای سرکوب درویشان و قتل درویش جوانمرد محمدثلاث را صادر کردند و از رفع حصر دکتر تابنده همچنان جلوگیری می کنند. یا اینکه با وقاحت تمام در روی ایشان می ایستند و می خواهند ایشان شخصی را به عنوان جانشین خود انتخاب کند بدستور رژیم حاکم و لقب طریقتی برای او می سازند و یک ربع ساعت حضرتشان به این جرثومه های فساد نگاه می کنند تا شاید خجالت بکشند! که تأثیری نمی کند! و در همین روزها نیز بسان ماه های گذشته در کشور دوره افتاده اند و شهر به شهر بتخریب ایشان، درویشان زندانی و فعالان حقوق درویشان می پردازند را می توان نماینده ایشان و یا حتی انسان خواند؟!
چگونه است؟ گروهی خود را به کوری و کری و گنگی زده اند و با توجه به ارائه شواهد بسیار هنوز از این رجاله های جنایتکار همدست آخوند حمایت می کنند و سنگ این مزدوران را به سینه می زنند!
بقلم : مهراد جم
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.