فرمایشات آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه؛ شنبه ٢٢ تیر ٩٨

۷۰۳

در جمع برادران ایمانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در تمام گوشه‌ و کنارهای زندگی مادّیِ عادی، مادّی منظور یعنی عادی، چون ما یک زندگی معنوی داریم، یک زندگی مادّی، زندگی مادّی ما همین است که کودک به دنیا می‌آید و خب بزرگ می‌شود… زندگی معنوی این است که می‌فهمد غیراز این حیات، حیات دیگری دارد، برود دنبالش. این خلاصه‌اش بود که حالا در ضمن صحبت‌های متفرّق جزئیاتش مطرح خواهد شد. اینکه گفته‌اند خداوند همۀ جزئیاتی که فراهم کرده و به فرشتگان و اشخاص عادی هم کمک کرده، داده، همۀ اینها در زندگی معنوی دیده می‌شود و تصوّر نکنید یک چیز جداگانه‌ای است، نه. اگر همین زندگی مادّی را به نحوی که اجازه داده‌اند و به‌نحوی که دستور داده‌اند بگذرانیم، خودبخود یک معنویتی دارد. حتماً اگر دقّت کرده باشید، در بین اشخاصی که یک ضعف بدنی‌ای دارند و با همان ضعف بدنی زندگی می‌کنند و در همین دنیا هستند، خودِ اینها یک معنویتی دارد که گاهی دیدید خیلی‌ها از نقل‌قول از گفته‌های اینها نقل می‌کنند و بسیاری اوقات هم در تاریخ دیده شده که یک نفر از توسّل به اینجور افراد هم خداوند راهنمائیش کرده، به یک طریقی که راه حق را اداره کند. یعنی درواقع به ما گفته است که شما نقصتان این است که باید با دستور و اجازۀ من کار کنید. والاّ اگر اعمالی که گفته‌ام، افکاری که خدا گفته، اینها، خودش می‌گوید، خدا می‌گوید، اینها را رفتار کنید، خوب بر شما حرجی نیست، منتهی جلو نمی‌روید که قدمی به من نزدیک‌تر بشوید، راهتان درست است، از همین مسیر می‌روید و خداوند هم مسیرتان را تقویت می‌کند، در همان مسیرِ…، منتهی اگر کسی، اگر یک بشری خداوند به او حالی کرده که باید به کسی متّصل بشود، آن‌وقت می‌فهمد که باید اوّل پیغمبری انتخاب کند، اعمال او را هرچه فرموده انجام بدهد، در درجۀ بالاتر دستورات و اوامرِ سایر آقایان عظام از قبیل مثلاً حضرت موسی، اینهایی که نوشته است و می‌شود پیدا کرد، حضرت موسی علیه‌السّلام و حضرت عیسی علیه‌السّلام و بالاترین مرتبۀ اولی حضرت محمّد (ص)، اینها را، نمونۀ افکار و اعمالی که این حضرات فرموده‌اند انجام بدهید، در آن‌صورت خداوند شما را حفظ می‌کند از اینکه به راه خطا نروید. ولی تعمیم هم می‌کند که کوشش کنید در راه وصول به خداوند و روزبه‌روز جلوتر بروید. به‌هر‌جهت اگر کسی واقعاً، کسی، یهودی، پیرو حضرت موسی علیه‌السّلام است، اگر نداند که بالاتر از حضرت موسی هم خداوند خلق کرده و با همان موسی اوراد و دعا و همۀ چیزهایش را سر کند، خداوند همان‌را قبول می‌کند از او، تا روزی که بفهمد، خداوند به فهمش عرضه کرده و می‌فهمد که استادِ بالاتر از موسایی خداوند داشته و دارد و آن حضرت عیسی است علیه‌السّلام و از او بالاتری هم دارد که پیغمبر ماست، ولی به هرکدام که از صمیم قلب و بدون تردید و قوّت قلب متوسّل بشود همان کافی است. در اینکه پیغمبر می‌دانیم و در کتاب‌ها هم خواندیم، می‌بینیم، بسیاری از پیروان موسی علیه‌السّلام یا عیسی علیه‌السّلام، یا از زرتشت علیه‌السّلام، بسیاری از اینها را تأیید کرده به نحوی، به این نحو که یک نفر مسیحی را که پذیرفت که با او صحبت کند، یک رسمیّتی به مذهب او داده است و… قائل شده. همۀ‌ اینها را خداوند قبول می‌کند بشرط اینکه، درصورتی که نداند که کسی دیگر هست، اگر یک بندۀ الهی روی فهم خود یا روی آزمایش یا… کرد، به آن دستورِ الهی که به نظر او آخرین دستور است، مثلاً حضرت موسی، تقبل می‌کند که، یعنی در ذهنش… که دیگر بعد از موسی خداوند نپرداخته به دیگران و به همان موسی کافی است. این شخص را خدا قبول می‌کند، که آن مسیحی را، همچنین آن کسی که مسیحی است یا آن کسی که مذهبی ندارد. ولی خداوند چون این پیامبرانی که فرستاده است، برای درواقع تعلیم مردم، دیگر خداوند فرمود به همۀ بندگانش تعلیم می‌دهد، تعلیم نه اینکه مکتبی و اتاقی و نمی‌دانم این چیزها باشد، نه،‌ به… معیّن خداوند جمع می‌کند اینها را، گناهانی را تعمید می‌کند… و به اینها معلوم می‌شود که باید بعد از آن پیغمبری که به او ارادت داشتند، به پیغمبر بعدی هم رجوع کنند. خب خیلی مواقع هست که احکام ظاهری با هم متفاوت است و حتّی ممکن است معکوس هم باشد، در اینکه خداوند یکی است و خالق همه چیز است، تمام این ادیان متّفق‌القول هستند.

مکتب حضرت موسی یا قبل از آن… معتقد نیست که یک نفر بودایی بتواند دنیا را بگرداند، نه، هم او و هم همردیفش از… می‌دانند که باید این راه راست بالاتری را بدانند، هرکدام را رجوع کردند فرموده است که بعدی ما کامل‌تر است، نه اینکه خواسته است خودش را ناقص بداند، نه، بشری که مأمور آنها هستند کامل‌تر است. آن بشری که در زمان حضرت موسی هستند، عقل و اندیشه و فعالیّتشان خیلی بیش از پیروان حضرت عیسی بود. این است که در یک دینی که برای عیسی مقرّر شده، آن دینی نیست که برای موسی مقرّر شده، بنابراین باید به این رفتار کند.
ان‌شاءالله خداوند همۀ ما را آماده و پذیرای این دین‌ها باشد. یعنی هم دین مسیحی را بپذیریم، هم دین یهودی را، برای اینکه آنها حرفی نمی‌زنند جز اینها. مسألۀ احکام یا دستورات درجۀ بعدی اهمیّت است، درجۀ اول دیانت همین به اصطلاح قبول پیغمبر است با همین‌ها و همۀ حرفهایی که می‌زنند. یعنی پیغمبر، خدا کسی را معیّن می‌کند بنام… از قبیل حضرت عیسی. یک همچنین کسی را معیّن می‌کند و تا هست، او هم هست، پیغمبر بعدی یک نحوۀ جدید طی می‌کند، در اصل هیچ فرقی ندارد. این است که… و مسیحی… و با این… کسی… که آماده پذیرش اسلام است، خداوند بالاخره او را… وارد خواهد کرد. به خداوند متوسّل باشید و از او همه چیز بخواهید، دیگر گرفتاری برایتان نیست. خداوند همه چیز را مطابق عقل بشر آماده کرده است، ما که در این دوران می‌پذیریم که خداوند، یعنی می‌فهمیم که خداوند واحدی هست، باید از او پیروی کنند، این یک ترّقی است از آن یهودیان یا مسیحیانی که پیغمبرشان به آنها می‌گفت و همه می‌گفتند و آن خوب‌هایشان می‌گفتند ما پیغمبر را می‌شناسیم. ولی بعد از این گفتند که نه، ما می‌شناسیم که این پیغمبر را هم کسی فرستاده، آن کسی که خدا باشد می‌پرستیم. ولی در همه صورت خواستۀ این اشخاص خداوند است، اگر هم پیغمبری را می‌پرستند بعنوان اینکه این خدا است، ولی بتدریج که فهمیدند خدا اینطور نیست، عوض می‌شود، دین هم عوض می‌شود. به‌هرجهت دین همیشه با ما هست، منتهی هروقت… دین‌داری ما منطبق با اوضاعِ… و درجه‌بندی باشد که مردم می‌کنند از…
درجۀ دوم بعد از شناخت خدا، شناختِ پیغمبر است که الحمدللّه ما با مسلمانی که این توفیق این‌را خداوند به ما داده، می‌توانیم مدّعی شویم که ما خواسته خداوند هستیم، نگرانی هم از این جهت نداشته باشیم.
ان‌شاءاللّه خداوند همۀ ما را به بالاترین راه و نزدیکترین راه بسوی حق هدایت کند.