در دو گفتار پیشین؛ مبحث «نصّ» را به استناد برخی از مرقومات بزرگان و سخنرانیهای حضرت آقای دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه، باز کردیم و اینکه بجهت ادعاها و سؤاستفادههای شهوت پرستان و قدرت طلبان و همچنین جلوگیری از گمراهی سالکان، ضرورتی رسم شد بر مکتوب بودن «نصّ» که؛ حضرتشان نیز بفرمودند:
«در دورههای اخیر، بخصوص این چند قرن، دو سه قرن اخیر، چون مدعیان زیاد بود، این چیزها “رسم شد” که «حتما فرمان بصورت کتبی باشد». این برای جلوگیری از ادعاهای بیجا بود. و خیلی کم شد سیل ادعاها، ولی باز هم به صور مختلف هست… این استکه فقرا در تجدید و پیروی از مشایخ که کدام..، به فرمانشان توجه کنند»
در ادامه این گفتارها، میپردازیم به هشدارها و تاریخچهٔ فرمایشات دکترتابنده دربارهٔ توطئهها، جعل و مهندسی جانشینی و خاصه، موضوع آقای جذبی و نکاتی پیرامون این مسئله.
جعل فرمان جانشینی و ادعاهای واهی، از دیرباز وجود داشته و همین موضوع بارها در تاریخ، موجبات انشقاق و انشعاب در سلسلهٔ حقه را فراهم آورده و در تاریخ شفاهی و کتبی سلسلهٔ گنابادی دراینباره بسیار گفته و شرح دادهاند. در آخرین فقره که ضربهٔ مهلکی هم به سلسله وارد آوردند، پس از حضرت آقای رحمتعلیشاه طابثراه صورت گرفت که خانوادهٔ آنجناب، دست به چنین خباثتی زدند و سلسله چندین پاره شد که هزاران سالک را گمراه و شاید اندکی از مغبونین بازگشته باشند.
در این باره میتوانید به کتاب «تاریخچه سلسله صوفیه نعمتاللهیه و فِرَق منشعبه-از ورود جناب سید معصومعلیشاه دکنی به ایران تاکنون» مراجعه فرمایید که پژوهشی گرانسنگ، اثر دانشمند مکرم، جناب آقای دکترسیدمصطفی آزمایش، که در آنجا بطور مبسوط و مستدل و مستند، این ماجراها را شرح گفتهاند.
جعل فرمانی که آن زمان صورت گرفت و سلسله را دچار کرد، در این زمان به معضلی مبدل گشت که با حمایت گستردهٔ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای مقابله با سلسلهٔ گنابادی، تا جایی پیشرفتند که وارثان جاعلان، خود را حق و گنابادیها را باطل میپنداشتند و سلسلهٔ حقه را دعوت به بیعت با خودشان میکردند. این امر موجب شد که با تدبیر حضرت آقای مجذوبعلیشاه و کوششهای شبانه روزی دکترآزمایش، بساط فرقهٔ مذکور برچیده و حساب کارشان را بکنند. اما دیری نپائید که دستگاه اطلاعاتی، اینبار نه از دیوار، بلکه با همدستی و همراهی خائنین، از در وارد سلسله شدند و برای زدن سلسله الهی، اقدامات جامعی را سازماندهی کردند که نتیجه کارهای صورت گرفته، از سال ۹۶، رسما بهبار نشست و اینجاست که آن فرمایش مصداق پیدا میکند که: «حسین با شمشیر جدش کشته شد». در اینباره حضرت آقای مجذوبعلیشاه تعبیر میفرمایند که؛ شمشیر جدش را دزدیدند و با آن حسین را بقتل رساندند.
اشاره به واقعهٔ اخیر، در زمان حضرت رحمتعلیشاه، از اینجهت شد که؛ ۱۵۰ سال پیش و با آن وضعیت اجتماعی و بدون دخالت مستقیم حکومت وقت، جعل فرمان جانشینی صورت گرفته است. چطور اکنون و با توجه به دشمنی سیستماتیک، دخالت و نفوذ حکومت شیطان، که بفرمودهٔ دکترتابنده؛ اعلام کردند در آن هنگام: تا ۵ سال دیگر شما را از بین میبریم… جعل فرمان و مهندسی جانشینی صورت نگرفته است!
محور این جستارها؛ دربارهٔ این دوران و آنچه مولاناالمعظم حضرت آقای دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه فرمودهاند و مسائلی پیرامون آقای جذبی که اگر ضرورتی پیدا کند، اشارهای هم به دورانهای پیشین خواهد شد.
بطور آشکار و عمومی، دکترتابنده؛ سال ۱۳۸۹، در بیانیهای به موضوع “عدم انتصاب جانشین از سوی خود و اینکه در کمال سلامت بوده و هنوز امر الهی در مورد تعیین جانشین نشده” اشاره نمودند. طرح چنین موضوعی، تعجب برخی از درویشان آگاه را برانگیخت. برپایهٔ گزارشهای میدانی، مشخص شد؛ برای ایشان جانشین تعیین کرده و فرمانی نوشتهاند که با هُشیاری ایشان، دست توطئهگران برای مدتی کوتاه و نقشهها برآب شد.
ایشان در بخشی از اعلامیه مذکور میفرمایند:
«از الطاف حضرت حق و همت اولیای خدا و دعای فقرا بحمدالله این فقیر در کمال سلامت بوده و مامور خدمت به فقرا هستم و هنوز امر الهی در مورد تعیین جانشین نشده است لذا هرکس در اینباره هرگونه ادعائی بنماید یا نوشتهای از طرف این فقیر ارائه دهد، کذاب و مفتری بوده و مشمول آیه وافیه هدایه: «فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم و ویل لهم مما یکسبون» خواهد بود و چون این مورد هم یا از سوی دوستان نادان و یا از طرحهای دشمنان است، فقرا هوشیار بوده و باور نخواهند نمود بلکه انجام دهنده چنین عملی بیشتر رسوا و بیاعتبار خواهد شد».
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
ادامه دارد…
جریده ثبت گلستان