یک تیم عملیات ویژه؛ که با هدف نابودیِ کارتل جناییِ میلیارد دلاری حزب الله ایجاد شده بود، در پی توافق هستهای دولت اوباما با جمهوری اسلامی از مسیر خارج و متوقف شد.
پیدایش یک تهدید جهانی
چگونگی عملکرد حزب الله، برای تامین مالی و گسترش قاچاق کوکائین و پولشویی از طریق خودروهای دست دوم.
در راستای تصمیم جدی برای دستیابی به توافق هستهای با جمهوری اسلامی، دولت اوباما فعالیتهای یک کمپینِ تجسسیِ جامع برای اجرای قانون، که قاچاق مواد مخدر توسط گروهک تروریستیِ حزب الله لبنان را رصد میکرد، از مسیر خارج و متوقف کرد. این در حالی است که براساس تحقیقات پولیتیکو، در آن زمان حزب الله حتی در حال انتقالِ کوکایین به داخل ایالات متحده بوده است.
کمپینی که «پروژه کاساندرا» نام داشت، در سال ٢٠٠٨ به راه افتاد. پس از اینکه؛ سازمان مبارزه با مواد مخدر امریکا (DEA) به مدارکی دست یافت که نشان میداد، حزب الله ماهیت خود را از یک سازمان سیاسی-نظامی در خاورمیانه، به یک گروه تبهکارِ بین المللی تغییر داده و به باور محققین، سالانه یک بیلیون دلار از راه قاچاق مواد مخدر، اسلحه و سایر فعالیتهای مجرمانه به دست می آورده است.
در مدت زمان هشت سال، ماموران DEA با کار در محلی فوق سری؛ واقع در شهر چنتلی ایالت ویرجینیا، با استفاده از روشهایی همچون شنود، عملیات مخفی، خبرچینها و به کمک ٣٠ سازمان امنیتیِ خارجی، نقشهی ساختار شبکهی قاچاق گستردهی حزب الله را ترسیم کردند.
آنها رد محمولههای کوکائین را از آمریکای لاتین به غرب افریقا و از آنجا به اروپا، خاورمیانه و همچنین از طریق ونزوئلا و مکزیک به درون ایالات متحده دنبال کردند. ماموران، همچنین مسیر انتقال گستردهی پولهای کثیف به افریقا و امریکا و پولشویی آن را، که به روشهایی از قبیل خرید ماشین های دست دوم صورت می گرفت، یافتند.
افزون براین: با کمک و همکاری برخی از شاهدان؛ ماموران، رد عملیات تبانی را تا درونیترین حلقهی حزب الله و پشتیبانِ مالیاش، جمهوری اسلامی پیدا و ردیابی کردند.
اما با پیشروی پروژه کاساندرا به بالاترین سلسله مراتب عملیات توطئه، دولت اوباما آغاز به سنگ اندازی بیش از پیش در مسیر این پروژه کرد. این ادعا به استناد مصاحبه های صورت گرفته با شرکت کنندگان در این عملیات _که بسیاری برای نخستین بار، درباره رخدادهایِ پشت پرده این پرونده سخن میگفتند_ و همچنین بر اساس بررسی اسناد دولتی و مستندات ضبط شده دادگاه، مطرح شده است. هنگامی که راهبران این پروژه به دنبال تاییدیه برای اجرای تحقیقات گسترده، دستگیری، بازداشت و تحریمهای مالی بودند، مقامات وزارت دادگستری و خزانهداری دولت اوباما، درخواست آنها را به تاخیر انداختند، مسدود ساخته و یا رد کردند.
وزارت دادگستری ایالات متحده، درخواستهای دست اندرکاران پروژه کاساندرا و سایر مقامات را، برای اعلام جرم علیه بازیگران اصلی این پرونده رد میکند. از جمله این بازیگران: فرستاده ویژه حزب الله در ایران، یک بانک لبنانی -که متهم به پولشویی میلیاردها دلاریِ حاصل از درآمدِ مواد مخدر میباشد، مورد ادعاست- و از دیگر بازیگران این پرونده، در هسته مرکزی نیروی سپاه قدس در ایالات متحده هستند. همچنین وزارت خارجه درخواست کشاندن اهداف (افراد کلیدی) مهم این پرونده را به کشورهایی که امکان دستگیریشان را فراهم می کرد، نپذیرفت.
١۵ دسامبر ٢٠١١
پولشویی ۴٨٣,١۴٢,۵۶٨ میلیون دلاری حزبالله لبنان
این پول که گفته میشود از طریق یک بانک لبنانی-کانادایی و دو صرافی، شسته می شده، با حدود ٣٠ ماشین فروشی آمریکایی تعامل داشته است.
.
«این یک تصمیم سیاستی بود، یک تصمیم سیستماتیک». این گفته دیوید اَشر است، کسی که به عنوان کارشناسِ مالیِ امورغیرقانونی در وزارت دفاع ایالات متحده، به راه اندازی پروژه کاساندرا کمک کرده و
بر آن نظارت می کرد.
داستانِ ناگفتهی پروژه “کاساندرا”، برای ما؛ دشواریِ وصف ناپذیرِ ترسیم نقشه و مقابله با فعالیتهای غیرقانونی در عصرِ ظهورِ تروریسمِ بینالمللی، قاچاق مواد مخدر و جرائمِ سازمان یافته را نمایان می کند. این در حالی است که رویکردهای متقابل سازمانهای دولتی (و تغییر اولویتها در بالاترین ردهها) می تواند سال ها تلاش برای مبارزه با چنین پدیدههایی را، ناکام گذاشته و به عقب برگرداند.
اگرچه پیگیریِ چنین جرائمی از هتلهای لوکس در امریکای لاتین، تا پارکینگهای افریقا و به دنبال آن، بانکها و میادینِ جنگ در خاورمیانه، ممکن است با پنهان کاری پوشیده شود، اما اثرات آن را نمیتوان نادیده گرفت و پوشاند. در این پروندهی خاص، چندین تُن کوکائین به ایالات متحده وارد و صدها میلیون دلار به سازمان دولتی ضدآمریکایی [سپاه قدس] تزریق می شود.
اوباما در سال ٢٠٠٩ با وعده بهبود روابط با جمهوری اسلامی _به عنوان بخشی از گسترش روابط با کشورهای مسلمان_ به ریاست جمهوری رسید. در کمپین های تبلیغاتی، وی اعلام کرد که سیاستِ فشارِ دولت بوش بر ایران، برای توقفِ برنامه هستهایِ غیرقانونیاش، فایده ای ندارد و او به منظورِ کاهشِ تنش با تهران با آنها گفتگو را آغاز خواهد کرد.
جان برنن؛ مردی که مشاور ویژه اوباما در امور ضد تروریستی بود و سپس رئیس CIA شد، حتی پا را فراتر از آن گذاشت. وی در یک مقاله سیاسی پیشنهاد داد که «رئیس جمهور بعدی، این فرصت را دارد که فصل جدیدی در روابط دو کشور بگشاید». نه تنها از طریق مذاکره، بلکه با «هضم حزب الله در سیستم سیاسی لبنان، راه جدیدی را برای پیوند دو کشور، ترتیب دهند».
در ماه می ۲۰۱۰، برنن؛ دستیار وقت رئیس جمهور در امور داخلی و ضد تروریسم، در یک سخنرانی، تایید میکند که؛ دولت به دنبال راههایی برای تقویت «عناصر میانهرو» در درون حزب الله است. به گزارش رویترز، برنن در یک کنفرانس در واشنگتن گفته است: «حزبالله یک سازمان جالب است که از یک ارگان تماما تروریستی، به یک ارتش مردمی و در نهایت به یک حزبسیاسی با نمایندگانی در پارلمان و کابینه دولت لبنان، تبدیل شده است». به گفتهی برنن، «اجزایی در حزب الله لبنان هستند که عملکردشان برای ما موجب نگرانی است و ما نیاز داریم که اثرگذاری آنها را در درون این سازمان کاهش داده و عناصر میانهرو را تقویت کنیم».
به گفته ی اعضای پروژه کاساندرا و سایرین، خواستِ دولت اوباما، در جهتِ تصورِ یک نقشِ جدید برای حزب الله در ترکیب با میل به مذاکره با جمهوری اسلامی بر سر برنامه هستهای؛ در عمل، تبدیل به بی میلی برای اقدام خصمانه علیه عاملین رده بالای حزب الله شد.
واسطهی لبنانیِ معاملات سلاح، علی فیّاض؛ در بهار ٢٠١۴ در پراگ دستگیر شد. وی مظنون به عاملیتِ رده بالای حزب الله بود و به باور ماموران پرونده، به رئیس جمهوری روسیه؛ ولادیمیر پوتین،-تهیه کننده کلیدی سلاح در عراق و سوریه- گزارش می داد [برای او کار می کرد]. اما پس از ٢ سال از بازداشت فیّاض، مقامات رده بالای دولت اوباما به دولت چک برای استرداد وی به ایالات متحده هیچ فشاری نیاوردند. این در حالی است که ولادمیر پوتین به سختی در حال لابی علیه این پرونده بود.
علی فیاض از قاچاقچیان اسلحه و کارگذاران ولادمیر پوتین، که پایگاه وی در اوکراین و از عاملان حزب الله میباشد که بخواست پوتین، مقادیر زیادی سلاح را به سوریه منتقل می کرد.
فیّاض _که در دادگاه های ایالات متحده بابت جرایمی همچون؛ برنامه ریزی برای قتل کارکنان دولت امریکا، تلاش در جهتِ تهیهی پشتیبانیِ مادی برای یک سازمان تروریستی و تلاش برای دستیابی، انتقال و استفاده از موشکهای ضدهوایی محکوم شده بود_ نهایتا به لبنان فرستاده شد. به باور مقامات کنونی ایالات متحده، وی اکنون به فعالیتهای خود بازگشته و پیکارجویان در سوریه و سایر نقاط را، به سلاحهای سنگینِ روسی مجهز می کند.
۲۶ مارس ۲۰۱۴
اعضای پروژهی کاساندرا می گویند: مقاماتِ دولتی، تلاشهای آنها در رهگیری، دیگر سرکردگانِ حزب الله، از جمله فردی معروف به ” شبح“ را مسدود یا تضعیف کردند، که این امر موجب شد تا علیرغم وجود کیفرخواست علیه آنها در ایالات متحده، بتوانند به فعالیتهای غیر قانونی و نامشروع خود ادامه دهند. افرادی که با این پرونده آشنا هستند می گویند: ”شبح“ [عبدالله صفی الدین] یکی از بزرگترین قاچاقچیان کوکائین به ایالات متحده و سایر مناطق دنیاست و یکی از تامین کنندگان سلاحهای نامتعارف و شیمیایی برای بشار اسد، به منظور استفاده علیه مردم سوریه میباشد.
در ضمن؛ هنگامی که ماموران پروژه کاساندرا و سایر محققان، مکرراً به دنبال دستگیری و رسیدگی به فعالیتهای مجرمانه عبدالله صفی الدین -فرستاده ویژه حزب الله به تهران و به باور آنها، محور اصلی شبکه فعالیتهای مجرمانهی حزب الله- بودهاند، به گفته چهار مقام پیشین، که دسترسی و اطلاع مستقیم از پرونده داشتهاند، وزارت دادگستری دولت اوباما، مانع از این امر شده است.
عبدالله صفی الدین، فرستاده حزب الله به تهران؛ یک تروریست و از قاچاقچیانِ بین المللیِ مواد مخدر است.
به گفته ی نیروهای اجرایی پروژه کاساندرا، دولت اوباما، بارها تلاشهای پیاپیِ اعضای پروژه را؛ برای متهم کردن شاخه نظامی حزب الله به عنوان یک شبکه فعالِ جرایم سازمان یافته، به وسیله یک ساختار مافیاییِ اخاذی و قاچاق، رد کرده است. آنها همچنین مقامات دولت وقت را متهم می کنند که درخواست معرفی حزب الله به عنوان یک «سازمانِ ویژهی مجرمانهی فراملیتی» را رد، و سایر فرصتهای استراتژیک، که به نیرویهای اجرایی [پروژه کاساندرا] ابزار، قانونی، مالی و انسانی لازم برای مقابله را می داد، مسدود کرده اند.
مقامات پیشین دولت اوباما از اظهار نظر جداگانه در مورد هر پرونده اجتناب کرده، اما اعتراف کردند که وزارت خارجه، تصمیم دولت چک برای عدم استرداد فیّاض را پذیرفته است.
بسیاری از آنها، با شرط حفظ هویت، گفتند که با اهداف سیاستیِ گسترده، هدایت می شدند که این اهداف شامل کاهش تنش با جمهوری اسلامی و مهار کردن برنامه هستهای آنها، و آزاد سازی حداقل ۴ زندانی امریکایی در تهران بوده است. همچنین بعضی فعالیتهای اعمال قانون؛ به همین خاطر، محدود شده اند. اما مقامات سابق، انحراف هر عملی علیه حزب الله و هم پیمان آن، جمهوری اسلامی را با انگیزه های سیاسی انکار کردهاند.
به گفته کوین لوییس، سخنگوی کاخ سفید و وزارت دادگستری دولت اوباما؛ «همواره یک سری عملیات یکپارچه علیه حزب الله، هم از طریق تحریمهای سخت و هم از طریق عملیات اعمال قانون، پیش و پس از قرارداد برجام وجود داشته است». سند ارائه شده از سوی او؛ یک لیست، از ۸ مورد دستگیری و پیگرد قانونی است. وی به ویژه از عملیات فوریه ۲۰۱۶ نام میبرد که طی آن، مقامات اروپایی، تعداد نامشخصی از افرادِ متهم به عضویت در واحدِ روابط تجاریِ حزبالله را دستگیر کردند که DEA میگوید: فعالیتهای قاچاق موارد مخدر و سایر موارد مجرمانهی پولسازِ آن را رصد کرده است.
این در حالی است که مقامات پروژه کاساندرا، یادآور میشوند که دستگیریها در اروپا؛ پس از پایان مذاکرات با جمهوری اسلامی صورت گرفته و پس از چندین سال بسته شدن پروندهها توسط وزارتخانههای دادگستری، خارجه و سایر سازمانهای امریکایی، نیروی اجرایی [پروژه کاساندرا] چند پروژهی همکاری چند ملیتی را برای خود آغاز کرده بود. به گفتهی آنها، وزارت دادگستری، هرگز پرونده اتهامات کیفری را، علیه مظنونین دستگیر شده در اروپا تشکیل نداد. این شامل یک تاجرِ برجستهی لبنانی می شود که پیشتر از سوی وزارت خزانهداری، بابت روابط تنگاتنگ با عناصرِ تروریستی و بازرگانیِ حزب الله به منظور پولشوییِ محمولههای بزرگِ پولِ کثیف، برای سازمانهایی در سراسر آسیا، اروپا و خاورمیانه شناسایی شده بود.
یک مقام ارشد پیشین امنیت ملی دولت اوباما، _که در مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی نیز نقش داشته است_ اظهار داشت که اعضای پروژه کاساندرا صرفاً حدس میزنند که پروندههای آنها به دلایلِ سیاسی مسدود شده است؛ ممکن است سایر عوامل، از جمله عدم وجود مدارک یا نگرانی در مورد مداخله در عملیات اطلاعاتی میتوانسته نقش داشته باشند. بهگفته این مقام، «اگر CIA یا موساد، یک عملیات اطلاعاتی در داخل حزب الله داشتند و طی آن سعی می کردند شخصی را تعقیب کنند که مجموعهی اطلاعاتی بیعیب و نقصی علیه وی داشتیم [که DEA نمیداند] چه میشد؟ من حس میکنم افرادی که درکی از مسائل گسترده ندارند در حالِ تلاشِ بیفایده برای موفقیت هستند». وی میافزاید: «جهان بسیار پیچیدهتر از آن است که از طریق لنزهای باریکِ قاچاق مواردمخدر مشاهده شود. بنابراین شما نمیتوانید اجازه دهید فقط CIA یا DEA همه را یک جا تصمیم بگیرند. رویکرد شما به مسالهی پیچیدهای مانند حزبالله، بایستی شمامل یک فرایند همکاری باشد؛ چراکه وزارت خارجه، وزارت خزانهداری، وزارت دفاع و مجموعه سیستمهای اطلاعاتی، هر کدام بخشی از یک تکه کیک هستند».
با این وجود؛ منابعِ دیگری مستقل از پروژه کاساندرا؛ بسیاری از اتهامات را در مصاحبه با پولیتیکو و برخی موارد در [سایر] نظرات عمومی تایید کردهاند.
کاترین باوئر: یکی از مقامات خزانهداری دولت اوباما، در یک شهاتنامهی کمتر مورد توجه قرار گرفته شده، در فوریه گذشته؛ به کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، تایید کرده که «در دولت اوباما… این تحقیقات [مربوط با حزب الله] به جهت ترس از برهم زدن روابط با جمهوری اسلامی و توافق هستهای برجام، دستکاری شدند».
۱۶ فوریه ۲۰۱۷
شهادتنامه کاترین باوئر به کمیته خارجی مجلس نمایندگان
به گفته باوئر _که در پایان سال ٢٠١۵ مشاور سیاسی امور ایران در دفتر تامین مالی تروریسم وزارت خزانه داری فعالیت می کرده_ برخی از کارگزاران حزب الله با دستگیری و صدور کیفرخواست یا شناسایی توسط وزارت خزانهداری _که دسترسی آنها به بازارهای مالی امریکا را مسدود میکرد-مورد پیگرد قرار نمی گرفتند. و سایر «تسهیل کنندگان حزبالله» که در فرانسه ، کلمبیا و لیتوانی دستگیر شده اند، به ایالات متحده استرداد نشده یا مورد تعقیب قضایی قرار نگرفتند. باوئر در این مصاحبه، حاضر به ارائه توضیحات بیشتر در مورد شهادتنامه خود نشد.
برای نمونه، دیوید اَشر میگوید: مقامات دولت اوباما درباره منزوی کردن تهران، در سه مرحلهی پیش، هنگام و پس از مذاکراتِ توافقِ هسته ای برجام، ابراز نگرانی کردند. به گفتهی او، این بخشی از تلاش برای «خنثی کردن، دفاع و تضعیفِ تحقیقات در مورد جمهوری اسلامی و حزب الله بود». اَشر همچنین افزود: «هر چه به قرارداد [هستهای برجام] نزدیکتر میشدیم، فعالیتها کمتر میشدند. بخش بزرگِ این ظرفیت، چه در عملیات ویژه، چه اجرای قانون، چه تعیین از طرف خزانه داری [به منظور تحریم و قطع دسترسی]، و حتی پرسنل تخصیص داده شده به این ماموریت، تا پایان دولت اوباما تقریباً تا آخرین قطره تخلیه شده بود».
[اَشر؛ کارشناس مالیِ امور غیرقانونی از پنتاگون به پروژه کاساندرا فرستاد شد، تا به این پرونده جنایی بپیوندد. تا فعالیتهای مخرب حزب الله فاش شود].
در تاریخ ١٧ ژانویه ٢٠١۶ باراک اوباما با اشتیاق بسیار، توافق نهایی؛ برای اجرای قرارداد هستهای برجام را اعلام کرد. در این قرارداد تهران وعده داده بود که در ازای رهایی از تحریم های اقتصادیِ بین المللی، تلاشهای خود برای ساختن برنامهی سلاح هستهای را متوقف کند.
پس از چند ماه، مقامات کارگروه پروژه کاساندرا گفتند: این پروژه همه چیز بود و الان دیگر هیچ چیز نیست. برخی از مقامات ارشدِ آن به سایر ماموریتهای دیگر منتقل شدند. از جمله این مقامات: جان جک کلی، نماینده DEA و ناظر بر پروندههای حزبالله در بخش ویژه، که پس از درگیری با سایر آژانسهای امریکایی در موضوع پیوندهای مربوط به تروریسم و موادمخدر در مورد حزبالله، که کارگروه کاساندرا، را ایجاد و رهبری میکرد. اَشر هم مدتها پیش و پس از پایان قراردادش و عدم تمدید آن، وزارت دفاع را ترک کرد.
بهگفتهی اعضای سابق کارگروه و دیگر مقامات کنونی و پیشینِ ایالات متحده، در نتیجهی این اقدامات، دولت امریکا، نظارت خود را نه تنها در زمینه قاچاق مواد مخدر و سایر فعالیتهای جنایتکارانه بین المللی در سراسر جهان، بلکه در مورد توطئههای غیرقانونی حزب الله با مقامات ارشد حکومتهای ایران، سوریه و ونزوئلا و روسیه تا رده رؤسای جمهور، نیکولاس مادورو، اسد و پوتین از دست داد.
از بین بردن پروژه کاساندرا؛ همچنین تلاشهای امریکا را، برای محدود کردن حجم ورودی کوکائین از شبکههای مختلف وابسته به حزب الله، به درون ایالات متحده – به ویژه از ونزوئلا که دهها تَن از سران عالیرتبهی نظامی و غیر نظامیِ آن، بیش از یک دهه تحت بررسی بوده اند و احتمالا با آنها همکاری میکردند – را نابود کرد. بتازگی، دولت ترامپ؛ معاون رئیس جمهور این کشور را که متحد نزدیک حزب الله و از تبار سوری-لبنانی است به عنوان سرکردهی بین المللی مواد مخدر شناسایی نمود.
در همین زمان، حزب الله با همراهی جمهوری اسلامی، همچنان در عراق، سوریه، افریقا و در گسترهی امریکای لاتین، از طریق تهیه سلاح و آموزش به شبه نظامیان ضد امریکایی، به تضعیف منافع ایالات متحده می پردازد. مقامات کنونی و پیشین امریکا باور دارند که صفی الدین، [شبح] و سایر همدستانش نقش اصلی را در قاچاق مواد مخدر و سلاح، بازی می کنند. همچنین به باور آنها حزب الله و جمهوری اسلامی، بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر و سلاح هستند.
بهگفتهی «کلی» مامور ناظر DEA و هدایت کنندهی پروندههای مربوط به حزبالله: «آنها یک سازمان شبه نظامی با اهمیت استراتژیک در خاورمیانه بودند و ما شاهد بودیم که تبدیل به یک گروه جنایتکارانهی بین المللی شدند که میلیاردها دلار برای خطرناکترین فعالیتها از جمله برنامههای سلاح شیمیایی، هستهای و ارتشهایی که باور دارند، امریکا دشمن قسم خورده آنهاست، هزینه کردهاند». وی میپرسد: «اگر آنها قوانین ایالات متحده را نقض میکنند، چرا نمیتوانیم آنها را به دامن عدالت بسپاریم؟».
۳۱ می ۲۰۱۷
کیفرخواستِ سامر ال دِبِک– برابر اتهامات وارده، دبک از سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ دورههای نظامیِ دیدبانی، موادمنفجره و سلاح گرم را آموزش دیده است.
“کلی” و “اشر” از جمله مقاماتِ درگیر در پروژه کاساندرا هستند که بی سر و صدا از طرف دولت ترامپ
و جمهوری خواهان کنگره با آنها تماس گرفته شده است. آنها گفتهاند؛ گزارش ویژه پولیتیکو در تاریخ ٢۴
آپریل در مورد امتیازات پنهان قرارداد باراک اوباما با جمهوری اسلامی، سوالات فوری راجع به لزوم احیای عملیاتِ کلیدی در جهت، اجرای قانون برای مقابله با جمهوری اسلامی به وجود آورده است.
به گفته اعضای پیشین پروژه کاساندرا، این کار حتی با تعهد و عزم اخیر رئیس جمهور دونالد ترامپ برای
مقابله جمهوری اسلامی و حزب الله آسان نیست. آنها گفتند که دولت ترامپ تلاش میکند تا این پروژه را احیا کند، با
این امید که توسط دولت ترمیم شود. اما از دست رفتن پرسنلِ کلیدی، کاهش بودجه و تحقیقات رها شده، تنها چند مورد از چالش های جدی است که با گذشت تقریباً یک سال از زمان زمامداری ترامپ، سخت تر هم شده اند.
« کلی» میگوید: اینها مسائلی نیستند که اجازه بدهید بسادگی عناصر آن از هم گسسته شوند. منابع ازبین می روند، چه کسی میداند که آیا قادر خواهیم بود تمام افرادی که زمانی برای شهادت حاضر بوده اند را دوباره پیدا کنیم؟
دِرِک مالتز -که به عنوان مقام ارشد DEA در بخش عملیات ویژه پروژه کاساندرا برای مدت ٩ سال تا جولای ٢٠١۴ نظارت میکرده- چنین می گوید: «مطمئناً اشخاص و عواملی وجود دارند که مردم احساس می کنند می بایست درباره آنها کیفرخواست تهیه شود که مورد بازخواست قرار نگرفته اند. قطعا این گفتمان وجود دارد که اگر از فردا همه آژانسها، مطابق دستور گرد هم آمده و در یک اتاق بنشینند و تمامی شواهد را روی میز جلوی این افراد بگذارند، سنگینترین کیفرخواستها وجود خواهد داشت». اما او میگوید: ترمیمِ آسیبهای وارد شده به پرونده که ناشی از سالهامداخله سیاسی بوده است، بسیار سخت خواهد بود. «امروز دیگر تردید ندارم که تمرکز بر روی قرارداد هسته ای برجام بوده، و تلاشهای ما؛ مانند مگسی در سوپ بود. ما قطاری بودیم که ردی بر جای گذاشت و از ریل خارج شد».
پروژه کاساندرا؛ ریشه در یک سلسله تحقیقات گسترده، پس از حملات یازده سپتامبر دارد که هر کدام با مسیرهای پیچیده به حزب الله به عنوان مظنون جنایات جهانی ختم می شدند.
عملیات «تایتان»: یکی از این اقداماتی بود که در آن DEA با مقامات کلمبیایی برای کشف ارتباطات جهانی، بین پولشوییهای لبنان و تشکیلات توزیع مواد مخدر کلمبیا دست به اقدام می زنند. «پرِسوس» عملیاتی که تشکیلات [سندیکایی] ونزوئلا را هدف قرار میداد، عملیاتی دیگر از این قبیل بود. در همین زمان ماموران DEA در غرب افریقا مشغول بررسی جابجایی هزاران خودروی دست دوم از نمایندگیهای درون ایالات متحده، به پارکینگهای اتومبیل در شهر “بنین” واقع در نیجریه بودند. هم زمان، ارتش امریکا در حال تحقیق درباره نقش جمهوری اسلامی در تجهیز شبه نظامیان شیعه، با مواد منفجرهی بدست آمده از فناوری پیشرفته [موسوم به EFP] بود که پیش از این، صدها سرباز امریکایی را کشته بود.
تمامی آن مسیرها نهایتاً به حزب الله ختم می شود.
ماموران پرونده میگویند این امر اصلاً تعجب آور نبود. چندین دهه؛ حزب الله، وزارت اطلاعات و سپاه
پاسداران جمهوری اسلامی، با متحدان لبنانی خود در سراسر جهان برای ایجاد یک شبکه جهانی تجاری که جبهه ظاهری این تشکیلات را شامل میشود، همکاری میکردند. تحقیقات DEA نشان میدهد که حزب الله از سال ٢٠٠۶ به بعد، تلاشهای مضاعفی در جهت گرد آوردن پول نقد -و آنهم برای بازسازی سنگرهایی در لبنان که پس از جنگهای میان لبنان و اسراییل به ویرانه تبدیل شده بود- انجام داده است.
حزب الله که ”میهمانی خدا” ترجمه میشود، پس از آغاز فعالیت خود در سال ١٩٨٠، به فعالیتهای تروریستی و مواد مخدر، از طریق اخذ تعرفههای غیرقانونی در بازار سیاه و فروشندگان موادمخدر که در لبنان و نقاط دیگر تحت کنترل خود دارد- به فعالیتهایش ادامه داده است. هم اکنون بر اساس تحقیقات گستردهی آگاهان DEA و ماموران مخفی، حزب الله تاکتیک خود را تغییر داده و مستقیما در تجارت جهانی کوکائین مشارکت میکند.
«کلی» به مجله پولیتیکو میگوید: ” آنها تغییر روش داده اند. گویا آنها از مجموعهای که برای سالها، تنها از کارتلها؛ مالیات قاچاق می گرفتند، اکنون تبدیل به نهادی شدهاند که کنترل کل تشکیلات را، خود به دست گرفته اند.”
«کلی» و دیگران می گویند:” حزب الله و عاملان آن؛ مانند یک خانواده مافیایی، تجارتهای سود آوری را مییابند و سهام آنها را خریداری و از آن تجارتها به صورت پوششی برای قاچاق کوکایین استفاده میکنند. اگر آن تجارتها سود ده بودند به سرمایه گذاری در آن ادامه میدهند تا جایی که آنرا به تمامی تصاحب کنند.”
بر اساس اسناد و شواهد DEA، حزب الله حتی یک نهاد مالی که ترجمه آن میشود «ائتلاف امور بازرگانی»، برای نظارت بر امور جنایی گستردهاش تشکیل داد. این نهاد توسط عماد مغنیه –
دومین تروریست مورد تعقیب قرار گرفته در جهان پس از بن لادن– اداره میشد.
مغنیه؛ مغز متفکر حزب الله که به عنوان رئیس جبهه نظامیِ سازمان جهاد اسلامی، بر فعالیت های بین المللی این سازمان نظارت داشت و برپایه تحقیقات و اسناد DEA، بکار قاچاق مواد مخدر و ترور مشغول بود.
«عماد مغنیه»: در نظر امریکاییها برای چندین دهه، تروریست شناخته شدهای بوده که دستش به خون ٢۴١ تن از پرسنل نیروی دریاییِ پایگاهِ امریکایی در لبنان بسال ١٩٨٣ آلوده است. او همچنین مسئول کشته شدن دهها امریکایی دیگر در حملهای به سفارت امریکا-بیروت در همان سال و سال بعدش بوده است. هنگامیکه پرزیدنت ریگان در پاسخ به چنین اقدامی نیروهای امریکاییِ برقرار کننده صلح را از بیروت بیرون کشید، حزب الله این عمل ریگان را به عنوان پیروزی بزرگی قلمداد کرد و خود را در مقام پیشروی نهضت مقاومت اسلامی بر ضد غرب معرفی نمود.
در طول مدت ٢۵ سال کمکهای مالی و نظامی؛ جمهوری اسلامی، حزب الله را قادر ساخت تا بتواند نیروی نظامی متشکل از دهها هزار سربازِ-مجهز به سلاحهایی که بیشتر کشورها آنها را ندارند- و ١٢٠,٠٠٠ موشک ایجاد کند. نیرویی نظامی که می توانست به اسرائیل و پایگاههای امریکا تا حد نابودی حمله کند.
همچنین حزب الله آرام آرام به یک متخصص جنگهای نرم که در ظاهر غذا و کمکهای پزشکی و سرویسهای اجتماعی برای پناهندگان و گرسنگان جنگ لبنان فراهم میکرد تبدیل شد و از این طریق توانست برای خود اعتبار کسب کند. سپس تبدیل به یک نیروی سیاسی به ظاهر مدافع فقرا و شیعیان لبنانی و مخالف مسیحیت و اسلام سنی شد. در همین زمان عماد مغنیه گروههای تروریستی و جهادی را سرپرستی میکرد و مشغول حمله به مواضع غربی، اسرائیلی و یهودی بود و هدفهایی را هم درامریکا برای حملات آینده خود طراحی میکرد.
تا مدتی حزب الله برای جلوگیری از حملات انتقام جویانه امریکا، دست از خرابکاری بر علیه ایالات متحده برداشت. اما تا سال ٢٠٠٨ دولت جورج دبلیو بوش به این نتیجه رسید که حزب الله خطرناکترین گروه تروریستی است که قادر به انجام حملات لحظهای با سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای در مقیاس کوچک است . حمله هایی که میتواند بسیار عظیم تر از حمله ١١ سپتامبر باشد.
با تامین بودجه تروریسم و عملیات نظامی از طریق قاچاق جهانی مواد مخدر و جرایم سازمان یافته، واحد امور اقتصادی مغنیه در جهاد اسلامی، مشابه همان تهدیدی بود که ایالت متحده در حمله مشابه ١١ سپتامبر هنوز با آن دست وپنجه نرم می کرد.
DEA از نظر منطقی، به این نتیجه رسیده بود که باید پیگیر شبکههای قاچاق موادمخدر و فعالیتهای عملیاتی عماد مغنیه باشد. اما این کار در داخل دستگاه امنیتیِ ایالت متحده، یک موضوع سوال برانگیز و مشکل ساز شده بود.
DEA یا ستاد مبارزه با مواد مخدر به دستور رئیسجمهور ریچارد نیکسون و در سال ١٩٧٣ تحت نظارت دادگستری ایجاد شد. این ستاد در آن زمان از جوانترین آژانسهای امنیتی امریکا بود.
DEA که در آن هنگام لیاقت خود را در زمینه مبارزه با مواد مخدر در عرصه بین المللی به اثبات رسانده بود، تنها عده قلیلی در دولت امریکا، این نهاد را به عنوان یک سازمان کارآمد برای مبارزه با تروریسم،
باور داشتند.
در سالهای پایانی دولت بوش؛ DEA، از حمایت مقامات ارشد، برای از میان برداشتن دو فروشنده سلاح در سطح بین المللی – یک سوری به نام منذر آل-قصار و یک روس به نام ویکتور آناتولیویچ بوت که به او لقب داده «ارباب جنگ» بودند- برخوردار شد.
به لطف جمهوریخواهان حاضر در کنگره، این اساسنامه در حمایت از یک قانون فدرال دیگر، دست ماموران ویژه مبارزه با قاچاق اسلحه را در برابر قاچاقِ پیشروندهی اسلحه در جهان باز کرد.
دریک مالتز یک مقام ارشدِ DEA که به عنوان رئیس بخش عملیات ویژه برای پشتیبانی از پروژه کاساندرا و تحقیقات آن لابی می کرد در نوامبر ۲۰۱۱ به کنگره میگوید: “بر طبق این اساسنامه جدید، ماموران میتوانستند در هر کجای جهان و با حفظ استقلال از سایر آژانسهای امنیتی آامریکا، به کار خود بپردازند. تنها کاری که باید انجام میدادند این بود که افراد مظنون به قاچاق موادمخدر را شناسایی و ارتباطات آنها را با تروریسم پیدا کنند. سپس آنها را به ایالت متحده بیاورند و از آنها به عنوان عاملی برای نفوذ در میان مشهورترین سازمانهای جنایتکار جهان استفاده کنند.
هنگامی که آنها حجم گستردهای از جریان اینتل را به مرکز عملیات مبارزه با نارکو-تروریسم DEA در چنتلی-ویرجینیا فرو ریختند، مأمورین عملیات تایتانپرسئوس و دیگران، اتصالِ نقاط رابط و نقشه برداری از خطوط یک شرکتِ جناییِ فراگیر را آغاز کردند.
پایان بخش یک
منبع : جریده ثبت گلستان
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه اینفوصوفی نیست.