توضیحی درباره سرقت علمی و ادبی صورت گرفته در رساله جذبیه تدوین سیدعلیرضا جذبی

۸۹۸

توضیحی درباره سرقت علمی و ادبی صورت گرفته در رساله جذبیه تدوین سیدهبهالله جذبی و سیدعلیرضا جذبی :

هو
١٢١

قانون کپی رأیت درهمه جهان معمول است و ممنوعیت استفاده خودسرانه و بدون اجازه از حقوق معنوی تالیفات و غیره را گوشزد مینماید.

در مجموعه قوانین ایران نیز این امر توسط قانون گذار تقنین گردیده و پیش بینی های لازم برای مجازات متخلفین از این قانون در نظر گرفته شده است.
در مبحث جرم شناسی، یکی از موارد جرائم تجاوز به حریم مالکیت معنوی خالق آثار ادبی، علمی، فرهنگی، هنری، رسانه ای، در سطوح فضای واقعی جامعه یا فضای مجازی سایبری است.

مجموعه این قوانین مشتمل بر تعریف جرم تجاوز به حقوق ناشی از مالکیت معنوی خالق یک اثر توسط اشخاص حقوقی یا حقیقی دیگر، زیر عنوان “کپی رایت” اشتهاریافته و از جمله کنوانسیونهای مورد قبول اکثریت قاطع ممالک جهان است.

چنان که اگر نویسنده ای کتاب خودش را به مهجورترین زبان دنیا در گوشه ای از دورافتاده ترین نقاط جهان تالیف کند، احدی در سراسر جهان اجازه ندارد تا بدون کسب جواز قطعی از او این کتاب را درهیچ نقطه ای ازجهان به هیچ زبانی ترجمه کرده و انتشار دهد، و اگر چنین کند مرتکب جرم علنی شده و درمَحاکم صالحه، محاکمه و محکوم به جبران إضرار به حقوق مولف اصلی میگردد.
از آنجا که اساس قوانین فقهی در اسلام مبتنی بر اصل اساسی “لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام” است، نظر اجتهادی فقهاء نیز چنان است که تجاوز به حقوق معنوی منبعث از مالکیت معنوی صاحب یک اثر نمونه ای از نقض فاحش “اصل لاضرر” به شمار می آمده و محکوم است.

در قرآن مجید رعایت عملی این “فریضه اخلاقی” بطور بیچون و چرا مدنظر شارع مقدس قرارگرفته است.

چنان که منبع جمله مبارکه

سوره انبیاء آیه ۱۰۵ : 

ان الارض یرثها عبادی الصالحون

به تصریح عنوان شده و آیه شریفه ١٠۵ سوره مبارکه أنبیاء موکدا این جمله را نقل قولی از کتاب “زبور” حضرت داود نبی علیه السلام معرفی مینماید و میفرماید:

ولقدکتبنافی الزبورمن بعدالذکران الارض یرثهاعبادی الصالحون

در همین سمت و سوی آموزشهای قرآنی است که مشاهده مینمائیم که پیامبر(ص) وائمه معصومین (ع) نیز هر جا از بزرگان سَلف نقل قولی میفرمایند منابع جملات خود را مورد تصریح قرار میدهند.

چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: “قال العیسی بن مریم : “لن یلج ملکوت السموات والأرض من لم یولدمرتین”.

در عرف اجتماعی نیز تجاوز به مالکیت معنوی و استفاده از آثار سایرین به نام خود بدون ذکر منبع تحت عنوان مقوله “سرقت ادبی” و “سرقت علمی و سرقت فرهنگی شناخته میشود و عملی کاملا مذموم به حساب می آید که اعتبار مرتکب و مجری آن را در چشم جامعه و تاریخ ساقط مینماید، و دامن این افراد به عنوان “سارقین مالکیت معنوی دیگران” چنان ملکوک میشود که با آب هفت دریا هم نمیتوان این لکه را زدود و ارتکاب این جرم شنیع یعنی تجاوز به مالکیت معنوی مخترعان و مکاشفان و خالقان آثاز علمی و ادبی و هنری در حکم خودکشی و اسقاط اعتبار خود به دست خود از حَیّزِ انتفاع است.
به همین دلیل در ادبیات فارسی این رسم از قدیم فی مابین عرفا و شعرا معمول بوده و در فن صنایع ادبی و فنون “بیان” و “معانی” به اصل “تضمین” اشتهار دارد، که برای اختصار فقط به چند نمونه از اشعار لبیبی و مسعود سعد و سعدی و حافظ و ملک الشعرای بهار -علیهم الرحمه و البرکات- اشاره مینماییم:

“مسعود سعد سلمان” در قصیده ای در دیوان اشعارش با تضمین کلام “سیدالشعراء اوستاد لبیبی” میفرماید:

در این قصیده که من گفتم اقتفا کردم

به “اوستاد لبیبی” که سید الشعرااست

بر این طریق بنا کردم این قصیده که گفت:

“سخن چو نظم دهند، آن درست باید و راست”

سعدی علیه الرحمه در “بوستان” میفرماید:

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد

که رحمت بران تربت پاک باد

میازارموری که دانه کش است

که جان دارد وجان شیرین خوش است

حافظ در دیوان اشعار با تضمین شعری از کمال الدین بن جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی میفرماید:

ور باورت نمیشود از بنده این حدیث

از گفتهء “کمال” دلیلی بیاورم

گر بکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

این مهر بر که افکنم؟ این دل کجا برم

استاد ملک الشعرای بهار نیز با اقتفا به اوستاد لبیبی میفرماید:

آوخ که مرغ و بّره اجازت نمیدهند

ورنه که گردنت شدی از گِردِ ران جدا

بیتی ز اوستاد لبیبی- بدین نمط

برخواندم و نبشته و بدان کرد اقتفا

آن بیت را من ایدون پیوند ساختم

دریابد آنکه دارد در فارسی ذکا

در دوره اخیر متاسفانه در اثر اشتباه مخاطره آمیز یک ناشر بیدقت، کتابی انتشار یافته که در داخل آن، مجموعه کتاب نویسنده دیگری به طور کامل و با کمال اسف بدون کوچکترین اشاره ای به نام نویسنده اصلی و خالق اثر اندراج یافته است.
عنوان این کتاب که اخیرا توسط ناشر مورد بحث به چاپ رسیده ” ترجمه دعای کمیل و دعای عید فطر” است.

نام مولف نیز توسط ناشر اقای سیدعلیرضاجذبی عنوان شده است.

اما کتاب مشتمل بر ترجمه منظوم “دعای کمیل” اثر طبع روان “مرحوم آقای غلامرضا دبیران” است.

واقعیت آن است که مرحوم آقای دبیران این ترجمه منظوم رادرسال ١٣٣٢سروده ودرهمان سال انرا تحت عنوان “ترجمه منظوم دعای کمیل “به چاپ رسانده است، و درپایان اشعار، تخلص ادبی خود – که همان نام خانوادگیش میباشد یعنی “دبیران” را قید کرده ، و میفرماید:

به شب زنده داران روشن ضمیر

الهی دعای”دبیران ” پذیر!

لازم به ذکر است که مرحوم غلامرضا دبیران فرد مومن و متقی و بسیارصحیح العمل ودانشمند وازصاحب منصبان وزارت کشور و اخرین استانداریزددرزمان رژیم سابق بود.

بواسطه درستکاری آن مرحوم، اقای خمینی بعد از پیروزی انقلاب او را برای مدتی در همان سمت أبقا نمود.

تاانکه به درخواست شخصی خودش از آن سمت کناره گرفت.

تالیفات مرحوم آقای غلامرضا دبیران البته منحصربه ترجمه منظوم “دعای کمیل” – آموزه حضرت مولی الموالی امیرالمومنین علی علیه السلام به جناب کمیل بن زیاد نخعی “صاحب سِرّ” – نیست، بلکه أدعیه دیگری نظیر”دعای توسل” و “دعای ندبه” وغیره راهم به نظم ترجمه نموده و همه انها با خط خوش مرحوم پدرش مرحوم “شفیع بن تقی بن محمددبیرافخم بن دبیراعلم بن رییس” به چاپ رسانده شده است.

نسخه ای از این ترجمه منظوم ادعیه نیز به خط خود مرحوم آقای “غلامرضا دبیران” ظهرنویسی شده و به پدرم اقای عزیزالله صلاحی اهدا شده که ذیلا دستخط ایشان گراور میشود.

جا دارد که برای جلوگیری از هرگونه شبهه آقای مهندس علیرضا جذبی هرچه سریعتر دستور به جمع آوری و اخراج این کتاب از بازار نشر و عموم کتابفروشیها صادر نمایند.

زیرا به دلیل اسناد متقن و مبرهن، مالکیت این اشعار متعلق به آقای غلامرضا دبیران است و به غلط با نام آقای علیرضا جذبی به دست انتشار سپرده شده، و در آن اشعار سروده شده توسط مرحوم آقای غلامرضا دبیران به مرحوم آقای سیدهبه الله جذبی – پدر آقای مهندس سیدعلیرضا جذبی- انتساب یافته است.

٢٠ شهریور١٣٩٧ – محمداسماعیل صلاحی

برگرفته از صفحه اینستاگرام آقای محمداسماعیل صلاحی یکی از درویشان گنابادی