فرمانِ صادر شدهٔ دکتر نورعلی تابنده در موضوعِ خانه نشینی و ممنوع المنبر بودن حسینعلی کاشانی؛ سند شماره سه
گزارشی به افکار عمومی فقرا، پیرامون فرمان صادر شده دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه، در جهت برکناری و محدود کردن کارهای مخربِ آقای کاشانی، مبنی بر عدم سخنرانی در مجالس و رفتن به منبر و همچنین درمان معالجهٔ روحی نامبرده
بتاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۶ برابر با ۵ رمضان ۱۴۳۸
سند شمارهٔ ۳
همانگونه که بخشی از دراویش گنابادی در جریان هستند، طی سالهای گذشته اقداماتی خارج از عرف سلسله که معمول نبوده، از جانب برخی افراد صورت گرفته و تبعات آن رفتارها که در راستای مقاصد حکومت فاسد جمهوری اسلامی میباشد، هر روز ملموستر میشود.
از جمله افرادی که این رویه را دارند و بدلیل تریبونی که در اختیارشان قرار گرفته، افکار را تحت تاثیر قرار میدهند، آقای حسینعلی کاشانی هستند که عملکردشان نه تنها موجب تعجب فقراست، بلکه در چندین مورد، واکنش تند قطب سلسلهٔ نعمت اللهی گنابادی آقای دکترتابنده را بدنبال داشته است.
پس از تکرار اینگونه رفتارها از جانب آقای کاشانی، و تذکراتی که قطب سلسله بطور خصوصی و عمومی بیان نمودند و شوربختانه آقای کاشانی توجهی نکردند، فرمانی از جانب آقای دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه شرف صدور یافت، بتاریخ نهم خرداد ۱۳۹۶ که در آن دستور، چنین نوشته شده:
هو
۱۲۱
شهر رمضان الذی انزل فیه القران
برادر مکرم آقای حسینعلی کاشانی
پس از مراجعه فقرا به فقیر و طرح مسائل و مشکلاتی که برایشان پیش آمده از آنجا که احتمال میرود که مطلبی به نقل از شما گفته شده باشد که بعضا موافق نظر فقیر نیست و چنین درخواستی از شما نشده از جانب فقیر و از آنجا که صحبت و دخالت در امور فقری و عرفانی بدون نظر قطب وقت در این سلسلهٔ جلیله مرسوم نیست از شما میخواهم با انتشار تکذیب کتبی از ادامه اشتباه فقرا مانع شوید و خود شما هم مدتی استراحت و معالجه کنید و تا آرامش روحی از ایراد صحبت عمومی در جلسات فقری خودداری کنید.
پنجم رمضان ۱۴۳۸ – ۱۳۹۶/۳/۹
نام و امضاء مبارک
با توجه بفرمان صادر شده در راستای محدود کردن رفتارهای آقای کاشانی، وی همچنان به فعالیتهای مخرب خویش ادامه داده و با بیاعتنایی به دستور دکترتابنده، بعد از حملهٔ گلستان هفتم و بازداشت خانگی قطب سلسله، این فعالیتهای زیانبار، شدت هم پیدا کرد و یک عنوان نمایندگی تحمیلی نیز بدان افزوده شد.
ادامهٔ اقدامات تخریبیِ آقای کاشانی و عدم توجه نامبرده به عواقب رفتارهایش، موجب شد دراویش فرمان دکترتابنده را، در دسترس عموم قرار دهند تا شاید نامبرده بخود بیاید و دست از اعمالش بردارد.
پس از انتشار دستور مورد نظر در فضای مجازی در سال گذشته، آقایان نمایندگان تحمیلی، دست بکار شده و دکترتابنده را تحت فشار قرار دادند که فضای ایجاد شده بر عیله آنها را تغییر دهند. چراکه آقای کاشانی بلندگوی نمایندگان تحمیلی هستند و اگر نبودند، اساسا عمده فعالیتهای این گروه و فضاسازیها در راستای فریب دراویش، سازماندهی نمیشد و حکومت نیز نمیتوانست بهرهبرداری کند.
اما این بار نیز طبق سنوات گذشته، دست به حقهبازی زدند و اصل مطلبِ بیان شده را وارونه جلوه دادند که موجب شد آقای دکترتابنده در فرمایشاتی مطالبی را بیان فرمایند.
چنانکه گفتیم: آقایان تحمیلی، موضوع عزل آقای کاشانی را نزد ایشان پیش کشیدند با این لحن که گفته شده جناب آقای دکترتابنده، کاشانی را عزل کردهاند. حال آنکه در متن فرمان؛ آقای دکترتابنده دلیل کنار گذاشتن کاشانی را، مراجعهٔ دراویش و مشکلات ایجاد شده مطرح میفرمایند و اینکه احتمال میرود مطلبی از آقای کاشانی گفته شود که موافق نظر جناب آقای دکترتابنده نیست و ایشان نیز چنین دستوری نداده باشند و موافق نظرشان هم نباشد.
دلیل عدم ذکر مطلبی درباره عزل کردن این اشخاص نیز بحث مفصلی را میطلبد که اکنون نمیشود در اینجا بدان پرداخت چراکه خارج از حوصلهٔ خواننده عزیز خواهد شد. از آنجا که بزرگان صوفیه همیشه میکوشند فضایی برای بازگشت افراد بگذارند و همه را آفریده خداوند متعال میبینند و پدرانه مینگرند، چنانکه فرمودند: شِمر هم اگر بیاید من یک چایی جلوی او میگذارم. موجب میشود، از روحیهٔ رحمانی بزرگان سؤاستفاده کنند، شمر و یزیدهای دوران و نهایت شقاوت را بکار بگیرند.
در فرمایشات ۲۳ خرداد ۹۸ دکترتابنده اشارات مهمی را بیان فرمودند که برای اهل معنا قابل توجه است. ایشان درباره آقای کاشانی میفرمایند: ...«هم هوش دارند، هم گوش دارند، هم موش دارند. خودشان کاملا مدیریت افکار را آشنا هستند».
- لازم است پیش از پرداختن به فرمان دکترتابنده، نکاتی را در جهت موضوعِ مدیریت افکاری که ایشان میفرمایند آقای کاشانی دارد، بیان کنیم و مثالهایی بزنیم. این مدیریت افکار؛ کاملا حساب شده صورت گرفته و متاسفانه فقرا توجه نکردند به این موضوع مهم. کاشانی در ماجرای گلستان هفتم؛ یکی از مهمترین کارهایش مطرح کردن افرادی از داخل سلسله و بدیلسازی برای به حاشیه بردن دکترنورعلیتابنده و عبور از ایشان بود. همانند زمانی که حضرت موسی مدتی غیبت کرد و سامری بنیاسرائیل را به گوساله پرستی کشاند.
- وی در سخنرانی خود در گنبد، صراحتا اعلام داشت که بایستی مکتب را حفظ کرد و تلویحا در ذهن دراویش این موضوع القاء کردند که برای حفظ مکتب میشود از قطب هم عبور کرد. افزون برآن، کودتایی که در گلستانهفتم صورت گرفت یکی از مهمترین دلایلش بیرون آوردن رهبری سلسله از دست حضرت آقای دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه و شورایی کردن ادارهٔ سلسله بخواست نهادهای اطلاعاتی و سرانجام انتقال آن به چندین نفر دست نشاندهٔ نهادهای امنیتی-حراستی بود و استفادهٔ ابزاری از تصوف در راستای اهداف حکومت.
- برای اجرای این پروژه ابتدا بایستی دوستدارانِ جان بر کفِ حضرت مجذوبعلیشاه را از ایشان دور میکردند و به همین جهت، با فضاسازی؛ دامی در گلستان هفتم پهن شد و کردند آنچه نقشه کشیده بودند که کاشانی نقش عمدهای در پیش و پس از ماجرا داشت که باید افکار را هدایت میکرد در مسیری که ترسیم شده بود، تا هزینهٔ کمتری داشته باشد برایشان.
- همچنین، مسئولیت تخریب شخصیتیِ مخالفین کودتا را از طریق منبر، با تاثیر گذاشتن بر قشرِ سطحی نگر جامعه درویشی را بر عهده گرفت و کسانی که نمیشد فریب داد را با ارعاب و تخریب از طریق لاتها و امنیتیها کوشید کنار بزند.
- از جمله مهمترین شخصیت و پایگاه دفاع از کیان تصوف، که دسترسی آسانی به ایشان ندارند و همچنین توان مقابله، دکترسید مصطفی آزمایش هستند و چندین بار نهادهای اطلاعاتی و نمایندگان تحمیلی، اقدام کرده بودند که دکترتابنده ایشان را عزل نمایند. با توجه به فشارهای پیاپی و مخالفت دکترتابنده در موضوع عزل آقای دکترآزمایش و اهمیت جایگاه ایشان در سلسله برای دکترتابنده و ماموریت ویژهٔ ایشان، پس از واقعهٔ گلستان، فضای تهمت و تهدید و توهین به ایشان را سازماندهی کردند که منبر کاشانی مهمترین تریبونِ موازی با نهادهای اطلاعاتی بر علیه دکترآزمایش شد.
- اقدانات قانونی دکترآزمایش در راستای شکستن حصر، اعلان موضع در موضوع بیانیههای جعلی و افشای آنها، دفاع از حقوق دکترتابنده و ذرویشان گنابادی، پاسداری از کیان تصوف، موجبات خشم نمایندگان تحمیلی و حکومت را فراهم آورد و کاشانی ماموریت داشت به هر شکلی ایشان را تخریب کند و صراحتا در سخنرانیهایش اعلام میکرد که ایشان مثلا اجازهٔ تفسیر ندارند یا بهانههایی از این دست که دقیقا حرفها و رفتار کاشانی، آن چیزی بود که فرق و ادیانیها سالها بر علیه دکتر منتشر میکردند و مخالف فرمانهای صادر شده دکترتابنده برای دکترآزمایش بود.
- کاشانی با همان ترفند مدیریت افکار، به همراه همدستانش مطالبهٔ رفع حصر جناب دکترتابنده را ابزار سیاسی برای فشار به حکومت جمهوری اسلامی نامگذاری کرد که نباید مطرح میشد تا هزینهای برای حکومت نداشته باشد.
- آنها فعالیتهای حقوق بشری را، نقابی برای مقاصد سیاسی نامیدند و با همین ترفندها به دکترآزمایش و فعالیتهای ایشان و حقوقدانان در جهت رفع حصر، حمله میکردند و هرگونه فعالیت در این زمینه را با توهین و تهمت و تخریب پاسخ میدادند که بازداشت خانگی دکترتابنده برداشته نشود.
- اعلامیهای که در زیر میبینید کاملا گویای مواضع تخریبی این افراد بر علیه تصوف و در راستای حکومت جمهوری اسلامی و حملهٔ مستقیم به دکترآزمایش است.
- در ادامه این اعلامیه میتوانید مواضع بیشرمانهٔ این افراد را بخوانید و آوردن این مستندات برای شناخت ماهیت بهتر آنها و یادآوری به اذهانِ فراموشکار است و همچنین آنانی که خیال میکنند ما فراموش کردیم. این گروه، هر کسی که فریب نخورد بود را فریبخورده معرفی میکردند. رفع حصر را بازی و هر کس که در فضای سایبری دست به حمله و توهین و تهمت میزد را تشویق میکردند و کماکان همان رویه ادامه دارد که این روزها با توجه به بیداری جامعهٔ درویشی و مطالبهٔ حقوقشان و پاسخگو کردن آنان نسبت به ستمهایی که بر دکترتابنده وارد آمده را خواستار شدهاند، دوباره شدت گرفته این رفتارها…
- چنانکه در اعلامیهٔ بالا مشاهده میفرمایید، حسینعلی کاشانی و همراهانش به صورت ظاهر به شبکههای خارج از کشور در اعلامیه خود، حمله میکردند؛ اما در حسینیهٔ کرمان که به دستور محمد تابنده به آنجا رفته بود، روی منبر، به دروغ، منبع خبری آقای دکترتابنده را شبکهٔ صدای امریکا معرفی میکند که موجب شگفتیِ بسیاری شد. نکته اول اینکه آقای کاشانی در آن روز مورد نظر در منزل ایشان نبودند و آخرین حضورش در دولتسرا با ذکر تاریخ و عکس به ثبت رسیده است. دوم اینکه اساسا در دولتسرای ایشان ماهواره وجود ندارد و این نیز از دیگر شاهکارهای تخریبی کاشانی در بدنام کردن دکترتابنده میباشد.
[شبکهٔ صدای امریکا، طبق گفته رئیس جمهوری ایالات متحده، صدای جمهوری اسلامی، چپها و رادیکالیسم اسلامی میباشد و میتوان با قرار دادن سخنان کاشانی و با توجه به وابستگیاش به نهادهای اطلاعاتی، همچنین رفتار صدای امریکا و سخنان دونالد ترامپ به نتیجهٔ قابل توجهی برسیم و چرایی این نسبت دروغ را متوجه شویم!]
- کاشانی و همدستانش، همصدا با جمهوری اسلامی دفاع دراویش از کیان اعتقادی و حقوق شهروندی خویش را که از سفارشاتِ مؤکد جناب آقای دکترتابنده بوده را، عملی تروریستی و داعشی خواندند و خواستار مجازات دراویش شدند و کمپین برائت از درویشان زندانی را در فضای سایبری کلید زدند که درخواست یک شخصیت امنیتی بود.
این اقدامات تنها به تخریب فعالان حقوق بشر محدود نمیشد و زمانی که وزیرامور خارجه امریکا به دفاع از حقوق درویشان گنابادی پرداخت و سرکوب آنان را محکوم کرد، اعمال فشار بر دکترتابنده برای مصاحبه یا صدور بیانیهای در جهت موضع گیری علیه وزارت خارجه امریکا شدت گرفت و ایشان درخواست فوق را نیز رد کردند و فرمودند بودند؛ ارائه پاسخ، در چهارچوب مسئولیتهای وزیر امور خارجه است و من در این امور دخالتی نمیکنم. در نتیجه کاشانی و همراهانش با صدور اعلامیهای، به دفاع حقوقِ بشریِ وزارت خارجه امریکا حمله کردند و وحشیگریهای حکومت جمهوری اسلامی و بدارآویختن محمدثلاث و کشتن محمدراجی زیر شکنجه و سرکوب لجام گسیختهٔ دراویش را موضوعی داخلی و قضیهای خانوادگی و اختلاف سلیقهٔ متفاوت خواندند…!
آنجا بود که تازه به نادانی خود پی بردیم که؛ تهدید، توهین، تهمت، سرکوب، اعدام، قتل، شکنجه، حمله به زن آبستن و بچه، بازداشت خانگیِ شخصیتی والا و گرانقدر همچون دکترتابنده، قضیهای خانوادگی و اختلاف سلیقهٔ متفاوت است با حکومتی که ۴۰ سال درویشان گنابادی را مورد شدیدترین سرکوبها قرار داده است!
- پس از حمله گلستان هفتم حسینعلی کاشانی اقدام به صدور اعلامیهای کرد. وی در آن اعلامیه که بخشی از آن را در زیر میبینید، میگوید چون بزرگان بیانیههایی صادر فرمودهاند، وی نیز به تبعیت از آنها اقدام به انتشار بیانیه میکند. اما هیچوقت توضیح نداد که کدام یک از بزرگان، بیانیهای سراسر افترا و حمله به دراویش بیچاره را صادر کردند که در چنگال حکومت گرفتار شده بودند و این اقدامات موجبات سرکوب هرچه بیشتر آنان را فراهم کرد. پرسش اینجاست: از میان این همه شیخ و مجاز، چرا شما فقط اقدام به انتشار بیانیه کردی و آن هم با کلی توهین و تهمت و تهدید و درخواست مجازات؟
کاشانی همچنین در سال ۹۶ و در پیِ بالا گرفتن مطالبات دراویش، خصوصا شهر کوار، بتاریخ ۱۵ آبان ۱۳۹۶، زیر عنوان خواندن یک اعلامیه و توضیحی دربارهٔ آن، مطالبی را بیان کرد که دود از سر هر درویشی برمیخواست! وی در اظهاراتی شرمآور، بیان داشت که «درگیری با جمهوری اسلامی، درگیری با قطب زمان است!»
- وی همچنین در هنگام بازگشایی خانقاه حائری بتاریخ ۱۴ آذرماه ۱۳۹۸ در دوراه مهندس، بالای منبر اعلام کرد که نمایندگان تحمیلی تعهدهایی را به نهادهای اظلاعاتی دادهاند، اما رونوشتی، به آنها ندادهاند و چیزی هم از مفواد آن تعهدات گفته نشد و درویشان هنوز نفهمیدهاند که تحمیلیها چه تعهدهایی دادهاند و شاید بتوان گفت، چه معاملاتی کردهاند…!
۱۹ روز پس از بازگشایی خانقاه حائری و اظهارات حسینعلی کاشانی، شد «سوم دیماه»…
این موارد؛ مشتی از خروار، در عملکرد حسینعلی کاشانی، در جهتِ مدیریت افکار بر علیه قطب سلسلهٔ نعمت اللهی گنابادی دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه بوده است که اگر بخواهیم همه را شرح دهیم، کتابی قطور خواهد شد…!
بازمیگردیم به موضوع فرمان برکناری آقای کاشانی
همانطور که در متن فرمان ملاحظه مینمایید، آقای دکترتابنده با توجه به فضای ایجاد شده و مراجعهٔ دراویش به ایشان و طرح مسائل و مشکلاتی برای فقرا، که عامل آن آقای کاشانی بودند، وی را محدود و خانه نشین کردند تا فعالیتهای او موجبات تفرقه و گمراهی درویشان گنابادی نشود.
این بخش از فرمان را میتوانیم با مثالی روشنتر بررسی کنیم.
- آقای کاشانی دو سال پیش از حمله به گلستان هفتم نیز، از قول آقای دکترتابنده مطالبی خلاف واقع را بیان کرده بودند که در مصاحبهٔ سایت مجذوبان نور پرسشهایی شد از ایشان بر این مضمون:
طی روزهای گذشته خبری درفضای مجازی مبنی برمراجعه آقای حسینعلی کاشانی به حضرتعالی پیرامون انتخابات منتشر و مطالبی به نقل از شما مطرح شده است، در این خصوص نظر حضرتعالی چیست؟
بخشی از پاسخ دکترتابنده: و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده ، بى تردید ستمکاران رستگار نمى شوند.
این موضوع کذب است و فقرا باید کیس ممیز باشند و خود پی به درستی و نادرستی هر خبری ببرند. چرا که این موضوع که اشاره کردید با مطالبی که من قبلاً در سخنرانیها به فقرا گفتهام منافات دارد. بارها تأکید کردهام که در امور اجتماعی، فقرا آزادند که با رعایت موازین شرعی و فقری هرگونه تصمیمی که می خواهند بگیرند و اصل ” وَ اَمرُهُم شُوری بَینَهُم ” را در نظر گرفته و ملاک قرار دهند. این اصل به مومنین میآموزد که با همدلی و اتحاد در مسائل اجتماعی دخالت و اظهار نظر نمایند و تأکید من هم بارها بر همین موضوع بوده و اینکه از من نقل قولی منتشر شود مبنی بر اینکه در امور اجتماعی فقرا، دستوری صادر کرده باشم جز در مواردی که صریحاً در اعلامیه ها و سخنرانیها به آن اشاره می کنم کذب خواهد بود و هیچ کس حق ندارد از طرف من در اینگونه امور برای فقرا تکلیف مشخص کند یا به نام من آنها را تشویق یا منع نماید.
جز در موارد خاص، وقتی تصمیم در این موضوعات را به خود فقرا واگذار کردهام مشایخ و مجازین هم در این امور نباید دخالت کنند و فقرا هم نیازی به رجوع به آنها ندارند و این برای تکامل فکری فقرا لازم است.
دراین قضیه هم آقای حسینعلی کاشانی با تمام درک و فهمی که دارند قدم ناصوابی برداشتند که خود جبران کردند و با تکذیب خبر (به شرح تصویرذیل) و همچنین سایر اشتباه کنندگان ، معذرت خواهی کرده و قول دادند که دیگر انشاالله با دوری از اشتباه، خطای این بار را جبران کنند».
بنابر فرمایش دکتر تابنده، عملکرد آقای کاشانی خودسرانه و دروغ بستن به قطب زمان است و ایشان میخواهند این رفتار تکذیب شود و نامبرده و برخی از همراهانش، با دوری از اشتباه، خطاء این بار را نیز جبران کنند.
- آقای کاشانی با انتشار مطلبی نه تنها جبران نکردند، بلکه عذر بدتر از گناه آوردند. در مطلب منتشر شده به خط خودشان، بطور کلی موضوع را انکار مینماید که اساسا چنین چیزی نبوده و مجددا به دکترتابنده نسبت دروغ میدهد. چراکه حضرتشان تایید کردند چنین موضوعی بوده و آقای کاشانی قدم ناصوابی برداشته و مرتکب خطا شده و قول دادند که با دوری از اشتباه، خطا را جبران نمایند. اما آقای کاشانی اصل موضوع را انکار میکند!
- این موضوع درباره انتخابات بود که کاشانی بدروغ از جانب جناب آقای دکترتابنده به نشریات مطالبی را میگوید و به محض اطلاع آقای دکترتابنده، کاشانی را احضار و توبیخ مینمایند و برای رفع این موضوع نیز دستاندرکاران سایت مجذوبان را فرامیخوانند که با ایشان گفتگویی صورت دهند و حتی پرسشها را نیز خودشان تنظیم مینمایند و پاسخ میدهند. اما مجددا فتنه را از سر گرفتند و پس از انتشار آن گفتگو، اعلام کردند که این مصاحبه جعلی است و آقای دکترتابنده چنین چیزهایی را نفرمودهاند و سایت مجذوبان این مصاحبه را جعل کرده. [در پی اینگونه رفتارها، دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه، به آقایان سعید عباسی، شهاب بخشیان و حسن کاشانی دستور میفرمایند که سخنرانیهای کاشانی در هیچجا پخش نشود. اما دستور ایشان نادیده گرفته میشود و این روند ادامه مییابد]
در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۴، یعنی ۴ روز پس از دست خط آقای کاشانی، دکتر تابنده دوباره در سخنرانیِ صبح چهارشتبه، تایید نمودند که مصاحبهای بوده و ایشان چنین موضوعاتی را بیان داشتند و مشخصا مورد آقای کاشانی را مطرح فرمودند.
چند بخش از بیانات ایشان در آن سخنرانی:
«من هرگز نگفتم که خوشحالم فقرا در انتخابات شرکت کنند، نه. من بعضی مسائل عمده را، گاهی صریحا دستوری میدهم که آن هم سر نیزهای ندارم که اجرا بشود. آن سر نیزه در دل کاشته شده که اگر نکنید آنچه من گفتم، آن سر نیزه دلتان را خراش میدهد».
«مصاحبه؛ بله مصاحبه است. وقتی با من حرف میزنند بطور معمولی، یک سؤلاتی میکنند این میشود مصاحبه. مصاحبه یعنی چی؟ یعنی همین. منتها یک لغتهایی هست که بارز است و نشان دهندهٔ خاص. مصاحبه کردند با من، امضاء که نکردم. مصاحبه را آدم امضاء نمیکند! بله این حرفها را من زدم».
«اینجا به قولی آش نمیدهند، حلوا پخش نمیکنند. اینجا زندان است، گاهی اذیت و گاهی هم البته آسایش و اینها، همه چیز قاطی است. برای اینها پس نمیآیند اینجا! آنکس که میآیند حتما آماده است که یک روزی چهار تا تو گوشی هم بهش بزنند برای توهین».
«به هیچ وجه ما نباید نسبت به هم بدبین باشیم. نباید نسبت جعل بدهیم به همدیگر. این نسبت جعلی هم که داده شده، به شخص بیگانهای است، که جعل کردند از قولم».
در ادامه فرمان ۹ خرداد ۱۳۹۶، میفرمایند: از آنجا که صحبت و دخالت در امور فقری و عرفانی بدون نظر قطب وقت در این سلسلهٔ جلیله مرسوم نیست از شما میخواهم با انتشار تکذیب کتبی از ادامه اشتباه فقرا مانع شوید.
این بند متضمن فرمایشات پیش از آن است و نشان میدهد که آقای کاشانی بدون اجازه اقدام به سخنرانی کرده و اعمال ارتکابی نیز خلاف دستورات عرفانی و قطب سلسله صورت گرفته است که در سلسله گنابادی مرسوم نبوده اینگونه رفتارها و همچنین کاشانی هیچگاه اقدام به تکذیبِ کتبی، پیرو این فرمان نکرد.
در ادامه حضرتشان از آقای کاشانی میخواهند ضمن استراحت و معالجه و آرامش روحی، از ایراد صحبت عمومی در جلسات فقری خوداری کند.
این نکته را بایستی دقت کرد که صراحتا به مشکلات روحی آقای کاشانی اشاره مینمایند و همچنین عدم سخنرانی در مجالس فقری.
موضوعی را که باید در نظر داشته باشیم، این فرمان کماکان بر قوت خود باقی است و نسخ نشده و آقای کاشانی موظف به اجرای آن میباشد.
با توجه به فرمان صادر شدهٔ جناب آقای دکترتابنده مبنی بر کنار بودن آقای کاشانی و مشکلات روحی ایشان و همچنین با استناد به فرمایشات حضرتشان، دریافتیم که آقای کاشانی بدون اجازه قطب وقت در مجالس سخنرانی کرده و تمام آنچه از آن تاریخ از ایشان صادر شده خلاف اوامر و میل دکترتابنده بوده و از اعتبار ساقط است.
- با کمی تآمل میتوانیم بفهمیم که چرا کارشکنی میکردند دربارهٔ شکستنِ بازداشت خانگی دکترتابنده و محدودیتهای ایشان را به هر شکلی ادامه میدادند و همچنین تاکید داشتند بر دور کردن دراویش از پیر و نیز جلوگیری از سخنرانیهای حضرتشان…!
گرچه ملاک ما در موضوع تصوف، دستورات قطب زمان است و همه امور را با استناد به فرمایشات ایشان بررسی میکنیم. اما برای اینکه دوستان بهتر درک کنند چرایی رفتارهای آقای کاشانی را در این امور، موارد دیگری را یادآوری میکنیم.
- همانطور که بسیاری میدانند، آقای کاشانی آخوند هستند و این روحیهٔ ملایی هیچگاه او را رها نکرده و حتی ارتباطات ایشان همچنان با محافل ضدتصوف پابرجاست. ولیکن این ارتباطات نه برپایه رفع اختلاف، که براساس رفتارهای آقای کاشانی، میبینیم در راستای اختلافافکنی و بر علیه سلسله تصوف میباشد که مستند بیان کردیم مواردی را.
- در خاطرات آقای کاشانی میتوانیم بخوانیم و گوش دهیم که در نوجوانی ذکرشان به دستور آخوند محله، لعنت اهل تصوف بوده!
- در امور پیرامون آقای کاشانی، میتوانیم تحقیقی به عمل آوریم که ایشان با رادیکالترین جریانی اسلامی که اخوان المسلمین باشند، ارتباط تنگاتنگی از سالهای حضورشان در الازهر مصر دارند که جای بسی تآمل دارد!
- همچنین آقای کاشانی از شاگردان آخوند مرتجع و ضد تصوف، علوی گرگانی است که از دشمنان سرسخت صوفیه میباشد، بهمراه سه آخوند دیگر بنامهای صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و نوری همدانی و البته کسانی دیگر همچون مصباح و…
دکترتابنده در مصاحبهٔ خود با رادیو زمانه، پس از حمله و تخریب حسینیهٔ بروجرد، اعلان فرمودند که این مراجع مخالف ما، چهار نفر هستند که دو نفر با هوشترند و سکوت بیشتری میکنند و دو نفر دیگر نه. که نام آنها را ذکر کردم در بند بالا.
- یکی از مراجع ضدتصوف، علوی گرگانی است که بتاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ حکمی برای حسینعلی کاشانی صادر میکند و در آنجا نوشته شده که؛ با توجه باینکه در عصرغیبت کبری حضرت ولیالله… مجاری امور بید علماء و فقهاء جامع الشرائط که نواب آنحضرت هستند میباشد لذا جناب مستطاب زبده الاعزه دانشمند معظم آقای دکترحسینعلی کاشانی دام عزه از ناحیه اینجانب مآذون و مجاز….. منوط باذن حاکم شرع میباشد هستند…
نخست اینکه صادر کنندهٔ حکم[گرگانی] در عصر غیبت مجاری امور را مختص به ملاها میداند که نواب امام هستند [این مسئله مورد قبول صوفیه نیست] و آقای کاشانی هم با دریافت این حکم، تمام مفواد موجود در آن را میپذیرد.
دوم: آقای کاشانی را دکتر و دانشمند خطاب مینماید! حال آنکه همه بخوبی میدانند که وی هیچگاه تحصیلاتی در مقطع دکتری نداشته و چنین سخنی کذب است.
سوم: استفاده از واژههایی همچون مأذون و مجاز، مصطلح صوفیه است که در فرمانهای طریقتی بکار میرود و اینجا تعمدی در بکار بردن دکتر و اینگونه واژهها وجود دارد.
چهارم: امور محوله به آقای کاشانی را منوط به اذن حاکم شرع میکند و ضمن اینکه بایستی وجوح دریافتی به امانت نزد وی بماند تا به علوی گرگانی تحویل داده شود. میتوانید تصور کنید که با چنین حکمی از جانب یک مرجع حکومتی برای کاشانی و با توجه باینکه نامبرده چه اختیاراتی برای خود وضع کرده در سلسله گنابادی، چه بلایی بر سر عشریهها و موقوفات سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی خواهد آمد و دیگر دخالتهای آقای کاشانی را نیز بخوبی مشاهده میکنیم عواقبش را… تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…!
پنجم: ۴ ماه پس از صدور این حکم بتاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۰، از جانب علوی گرگانی برای آقای کاشانی، حملات سازماندهی شده بر علیه درویشان گنابادی از شهر کوار که منجر به کشته شدن شهید درویش وحید بنانی و دستگیری صدها درویش بود، آغاز شد که تاکنون ادامه داشته عواقب حمله به شهر کوار…[ماجرای کوار که در شهریور ۱۳۹۰ رسما آغاز شد، یکسال پیش از آن بطور سازماندهی شده کلید خورده بود] اجازهای که آخوند گرگانی به کاشانی داده، زمینهسازی در راستای اهدافی بود که اکنون نتیجه آن را میبینیم و در این ۳۰ ماه گذشته شاهد آنها بودهایم.
دیدگاه علوی گرگانی نسبت به جناب دکترتابنده و تصوف را در پاسخ به استفتاء مقلدانش در موضوعِ سلوک و عرفان و مشخصا جناب آقای دکترنورعلی تابنده مجذوبعلیشاه-قطب جلیل القدر سلسله نعمت اللهی گنابادی، میتوانیم ببینیم. وی گوش دادن به سخنرانیهای ایشان را نیز حرام اعلام میکند و این فتوا بخوبی ماهیت این آخود صوفی ستیز را نمایان میسازد.
◾️پس: گوش دادن به سخنرانیهای جناب آقای دکترتابنده مجذوبعلیشاه براساس فتوای علوی گرگانی حرام است.
◾️گرگآنی صوفیهٔ گنابادی را فرقه ضاله مینامد.
◾️شرکت در مجلس صوفیه را گمراه کننده میداند.
◾️بر پایه روایات خودشان، صوفیه لعن شده هستند.
◾️تنها راه عرفان حقیقی را ملاهای قم و کتابهای آنان معرفی میکند. همان چیزی که کاشانی در منبرهایش تبلیغ مینماید. میتوانید تصور کنید که عرفانِ آخوندهای قم و کتابهایشان چیست؟ کسانی که کامگیریها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ را بلا اشکال میدانند، هر چند کودکِ شیرخواره باشد! میخواهند عرفان حقیقی را درس بدهند!
- و عجبا که کاشانی مفتخر است به داشتن اجازه از این موجودات پلید و دشمن تصوف و بشریت! حال از آقای کاشانی بپرسید که با این تفاصیل، مرید علوی گرگانی است یا دکترتابنده!
لازم بیادآوری است که دایرهٔ ارتباطاتِ خاص آقای کاشانی، منوط به علوی گرگانی و شاگردانش همچون عبدالرحیم بیرانوند، که از عاملان تخریب و به آتش کشیدن حسینیههای دراویش هستند، نمیباشد و بجهت طولانی شدن این مبحث از پرداختن به آنها در اینجا چشم پوشی میکنم.
نتیجهگیری:
با توجه به فرمانِ مکتوب، به خطِ حضرت آقای دکترنورعلیتابنده مجذوبعلیشاه – قطب سلسله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی، و همچنین سخنرانیهای ایشان؛ آقای حسینعلیکاشانی حق سخنرانی در مجالس درویشی، اظهار نظر از جانب بزرگان و منبر رفتن را ندارند و همچنین به جهت مشکلات روحی باید تحت درمان باشند و در خانه بمانند و از دخالت در امور فقری بپرهیزند. چراکه موجبات اشتباه و گمراهی دراویش و آسیب رساندن به جامعهٔ فقری و حتی خودشان خواهند شد.
با نظری به واکاوی رفتارهای حسینعلی کاشانی و مستندات ارائه شده، میتوانیم بفهمیم که حضور این شخص، چه خطر بزرگی را متوجه جامعهٔ درویشی میکند.
بر پایه فرمان مکتوب و فرمایشات و مصاحبهٔ جناب آقای دکترنورعلیتابنده؛ حسینعلیکاشانی مرتکب اشتباهات و خطاهایی شده که بایستی با تکذیب کتبی، آنها را مرتفع میکرده که چنین مهمی صورت نگرفته و بدتر آن، پس از گلستان هفتم نیز این رفتارهای مخرب کاشانی شدت یافته و خسارت جبران ناپذیری را وارد آورده که اموری از این دست موجب میشود تا دراویش یقین پیدا کنند، به دخالتِ عمدی این آقایان در ادامه حصر دکترتابنده و ستمهایی که بر ایشان وارد آمده و…
براساس مستندات ارائه شده حسینعلی کاشانی پیرو قطب سلسلهٔ گنابادی نیست. بلکه تابع حکومت فاسد و ضدبشریِ جمهوری اسلامی و مراجع حکومتی میباشد که دشمنی ذاتی با تصوف دارند.
در نتیجه: تمام آنچه آقای کاشانی، مشخصا از ۹ خرداد ۱۳۹۰ انجام دادهاند خلاف دستورات قطب سلسله و مصالح درویشی بوده و موجبات گمراهی درویشان گنابادی و خسارت زدن عمدی به پیکرهٔ تصوف شده است و بایستی برای این اعمال، پاسخگوی جامعهٔ درویشی باشد.
اینها بخش کوچکی از بیشمار اعمال حسینعلی کاشانی است که فقط نمایی از آنها را مطرح کردیم و آنچه منجر به فاجعهٔ گلستان هفتم شد و نتایج مصیبتبار پس از آن و آسیبهای جسمی که بر دکترتابنده وارد کردند، موجب میشود؛ حسینعلی کاشانی و دیگر همفکرانش محاکمه و برای همیشه در کنج زندان باشند و عبرتی برای تاریخ…
بیشتر بخوانیم :
شبهاتِ موجود در یک اجازهٔ نماز که حاشیهٔ آن، فراتر از فرمان اقامهٔ نماز است
خیانت های حسینعلی کاشانی در تخریب جایگاه قطب سلسله؛ سند شماره دو
واکاوی ابعاد حقوقی مسئولیت نظام جمهوی اسلامی در قبال حفظ جان دکتر نورعلی تابنده
تقدیم به وجدانهای خفتهٔ فقرا برای تفکر به مناسبت اول محرم؛ سند شماره ۱
گزارشی محرمانه از اطلاعات ناجا پیرامونِ بازداشتِ دکتر نورعلی تابنده