بخش ششم ؛ «نماز و اسرار یوگا»
در نوشتار پیشین اشاره شد که با کشف مهرهایی با نقش تمرینات یوگا بر روی آنهادرحفاریهای مربوط به تمدن دره سند، شکی باقی نمی ماند که قدمت آموزشهای یوگا حداقل دو تا چهار هزار سال بیشتر از زمانی است که نخستین مکتوبات معرفت بشری یعنی “ودا ها ” به رشتۀ نگارش در آمده است.
تمدن مهنجوردارو یاهاراپان، تمدنی بسیار پیشرفته که مردمان دارویدی حدود سده های چهل تا سی و پنجِ پیش از میلاد در سرزمینهای حاصلخیز کنارۀ غربی رودسند (واقع در کشور پاکستان امروز) ، بنیان نهاده بودند – و به این سبب به تمدن دره سند نیز معروف شده -از سدۀ ٢٠ پیش از میلاد به دلایلی نا معلوم روبه افول نهاد و نهایتاً از سده هفدهم پیش از میلاد اثری از این تمدن برجای نماند.
همانگونه که اشاره شد از خط و زبان “هاراپانی” که مورد استفاده دارویدی ها بوده است هنوز هم رمز گشایی نشده و بنا بر این فعلاً به متون نگاشته شده در آن زمان دسترسی مستقیمی موجود نیست ولی بر اساس آثار تصویری بدست آمده ، اثبات می شود که “حرکات و پوزیسیون هاى روش یوگا ” سابقه ای به قدمت نخستین اقامتگاه های شهری بشر دارند.
بنابراین، برای آموزش فنون و روش یوگا بر اساس شواهد موجود براحتی می توان قدمتی بین شش تا هشت هزارسال را قائل شد.
اهمیت آموزشهای “یوگا” تنها به جهت برخورداری آنها از سابقه ای طولانی (به قدمت معرفت بشری) نیست، بلکه همچنین از بابت ایفاء نقش بسیار مهم و در عین حال موفقی است که بنظر می رسد یوگا حدود شش هزار سال پیش در ایجاد جوامعی خشونت پرهیز – به لطف همگانی نمودن کاربرد ممارستهایى براى حبس نَفَس و انقیاد نفْسِ امّاره و “مهار درونی” ایفاء کرده است – اهمیت دارد.
نقشی که شایسته است تا بار دیگر از سوی همه دولتهای جهان و سازمانهای بین المللی برای ایجاد “جوامعی خشونت پرهیز “مورد توجه و عنایت قرار گیرد.
مطالعات باستانشناسی نشان می دهند که در تمدن موهنجو دارو ساختارسیاسی توزیع قدرت آنگونه که در سایر جوامع منجمله تمدنهای “میانرودان” یا مصر یا عیلام حاکم بوده و کمابیش شبیه یکدیگر بوده اند، وجود نداشته است.
اگرچه هنوز هیچ پادشاه یا امیریا شخصیت حکومتگر در تاریخ دو تا سه هزار سالۀ تمدن “موهنجودارو ” شناسایی نشده است اما به اثبات رسیده است که مردمان شهرنشین در شهرهاى سازماندهى شده و با نظم و نسقِ این تمدن مالیات میداده اند.
شهرهایی تمیز و پیشرفته که لزوما تحت مدیریت یک سازمان منسجم نیاز قرار داشته اند.
همچنین به اثبات رسیده است که اداره جوامع و شهرها از طریق شوراهایی مرکب از اصناف و صاحبان حرفه ها وگروههای مختلف مردم انجام می شده است.
از دین و آئین آنها تیز اگرچه هنوز اطلاع دقیقی در درست نیست ولی مهرهای کشف شده با نقش یوگا احتمالا نشان دهندۀ آن است که یوگا (البته لزوماً نه با همین نام )؟میان آنها شاید حتی بعنوان یک آیین ، رواج تام داشته است.
آئینی که آنها را از خشونت و تعدی به دیگران دور نگاه می داشته و بدین ترتیب ضریب جرم را به حداقل می رسانده است بنحوی که توانایی های جامعه به جای مبارزه با بی عدالتی صرف بهبود زندگی می شده است.
اگر فرض کنیم که همه مردم از دوران کودکی مقید به انجام تمرینات یوگا زیر نظر استادان کارآزموده بوده باشند و یوگا بعنوان یک نظام “پرورشی” در کنار آموزش سایر مهارتها و تکنیک های روز به کودکان ارائه می شده است، آنگاه می توان اداره موفق جامعه در فقدان یک ساختار سیاسی توزیع قدرت را توجیه کرد.
ولی از آنجا که در کتاب آفرینش برای هر تمدن و اصولا هر پدیده ای دوره ای از پیدایی ، بالندگی و سرانجام مرگ نوشته شده، “موهنجودارو” نیز رفته رفته همزمان با توسعه مناطق نفوذ آریایی ها به سمت جنوب مضمحل شد.
البته اضمحلال این تمدن ، آنی و دفعی نبوده و طی یک بازۀ زمانی چند صد ساله بوقوع پیوسته است.
اگرچه امروزه روز ، استحکام نظریه های سابق مبنی بر انقراض این تمدن در نتیجه هجوم اقوام آریایی به سستی گراییده است و عوامل دیگری نظیر تغییر مسیر رودخانه (که با عکسهای ماهواره ای نیز تایید شده است ) ویا زمین لرزه های مکرر ، در زمرۀ دلائل اصلی اضمحلال تمدن دراویدی بر شمرده می شود معهذا ، اختلاف سطح معرفتی و تمدنی میان اقوام آریایی و دراویدی هرگز نباید فراموش شود.
با اضمحلال تمدن دراویدی بستر تحول سیر تاریخی تعالیم یوگاکاملا دگرگون گشته و این آموزشها همراه با سایر بخش های معرفت شناختی دارویدی (که تصاویرشان روى مهرهای استوانه اى نقر و نقش می شدند)، در تمدن بعدی – که ما امروزه آن را به نام” هندو-اروپایی” می شناسیم -به دلائلی که در بخشهای بعدی مفصلاً به آنها خواهیم پرداخت، رخ در نقاب کشیده و در پس حجابهای متعددی از استعاره ، رمز و اشاره ، در لابلای سرودهای ودایی پنهان شدند.
یوگا در تمدن هندو – اروپایی
آریایی ها اقوامی کوچنده بودند که از سده سی ام پیش از میلاد رفته رفته به دلایلی نامشخص احتمالا سرما و از مبدأیی نامعلوم احتمالا در سیبری به سمت فلات ایران و شبه قاره هند سرازیر شدند. روند اضمحلال تمدن دراویدی ها با روند تبدیل کوچ نشینی اقوام آریایی به شهرنشینی همراه و همزمان شد و در اواخر همین دوران بود که نخستین مکتوبات شناخته شده معرفت بشری یعنی متون ودایی نگاشته شدند.
«وداها» قدیمی ترین مکتوبات بشری نیستند ولی به نحوی که توضیح داده می شود قدیمی ترین متون معرفت بشری تلقی می شوند.
بعنوان مثال متونی با خطوط تصویری رایج در تمدن های میانرودان مانند «قانون حمورابی» در دورانی معاصر با وداها پدید آمدند و در مصر نیز آثاری از خط هیروگلیف با قدمت بیش از سه هزار سال پیش از میلاد بدست آمده است.
بدین لحاظ وداها را نمی توان قدیمی ترین مکتوبات تاریخ بشر شمرد، گرچه قطعا یکی از قدیمی ترین ها در تاریخ بشر و نیز قدیمی ترین د تاریخ زبان هندواروپایی یعنی سانسکریت بشمار می رود.
محققان و فلاسفه هندی نیز از یک سو همواره قدمتی تا شش هزار سال را برای متون ودایی قائل بودند و از سوی دیگر منشاء متون ودایی را کاملا آریایی و هندواروپایی (هندی خالص) می دانستند.
ولی محققان غربی که تا اوایل قرن بیستم میلادی ، با فلاسفه هندی ، در خصوص منشایی کاملا هندواروپایی تمدن و فلسفه هند همنظر بودند ، قدمت متون ودایی را با توجه به اینکه براساس نتایج حاصله از تحقیقات انجام شده ، اقوام هندواروپایی ساکن در فلات ایران و شبه قاره هند از حوالی سده پانزدهم پیش از میلاد مسیح ، از کوچ نشینی پراکنده به یکجانشینی روی آوردند و از سوی دیگر برابر نتایج تحقیقات زبانشناختی ، قدمت زبان و خط سانسکریت که خط و زبان اقوام هندواروپایی بوده است از سده های پانزدهم تا بیستم پیش از میلاد فراتر نمی رود، نظر محققان هندی در خصوص قدمت «وداها» رد کرده است و نهایتا تاریخی ۳۵۰۰ ساله را برای متون ودایی برمی شمردند که تنها پانصد سال قدیمی تر از تاریخ تدوین اوستا و گاتاها در ایران محسوب می شد.
اما کشف تصادفی تمدن دره سند در اوایل قرن بیستم به این اختلاف نظرها پایان داد.
چرا که با اثبات منشأ دوگانه برای فلسفه و فرهنگ هندی این نظریه قوت گرفت که «وداها» اگرچه برابر نظریات محققین غربی حدود سده های پانزدهم پیش از میلادی به خط مردمان هندواروپایی یعنی سانسکریت به نگارش درآوده اند ولی محتوای آنها منشایی بسیار قدیمی تر از آنچه قبلا تصور میشد دارند و این نظر فلاسفه هندی که برای «وداها» قدمتی شش هزار ساله قائل بودند مطابقت می کرد.
در نتیجه امروزه وداها که پانزده قرن پیش از میلاد همزمان با اضمحلال تمدن مهنجودارو به زبان سانسکریت به نگارش درآمدند متونی تلقی می شوند که قدیمی ترین معارف بشر را باقدمتی نامعلوم برای ما به یادگار گذاشته اند.
درک دقیق محیط و شرایطی که وداها در آن نگاشته شده اند از این نظر که تعیین کنندۀ رویکرد و شیوه تفسیر و تأویل ما از مضمون های ودایی است حائز اهمیت بسیار می باشد.
بعدا خواهیم دید که هریک از حرکات و تمرینات یوگا تفسیری جداگانه و عملی از مضمون های متعدد سرودهای ودایی است.
مقاله ای بقلم یحیی خوشمرام
از همین نویسنده بیشتر بخوانیم :
نماز و اسرار «یوگا»؛ بقلم یحیی خوشمرام
بخش چهارم ؛ «نماز و اسرار یوگا»
بخش پنجم – قسمت اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»