قسمت چهاردهم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

۱,۱۷۷

در نوشتار پیشین دیدیم که گرچه در کتب آسمانی نظیر قرآن شرایع نیز تشریع شده اند و شرایع نیز به تصریح صریح آیه قرآن حسب شرایط مکانی و زمانی متفاوت می باشند ، ولی باز به تصریح آیات متعددۀ قرآن مجید و گواهی عقل،  هدف غایی  کتب آسمانی، تربیت باطنی و روحی انسانها بوده و دستورات شریعتی به منظور کسب آمادگی مقدماتی توسط شاگرد بکار بسته می شود و البته برای کسی که پای در راه سلوک ننهاده شریعت بمنزلۀ یک مقدمۀ بلا نتیجه  است.

لذا شایسته نیست  و نباید  جایگاه و منزلت والای کتب آسمانی تنها به تنظیم دستورات شرعی محدود گردد.

این قاعده شامل آئین های برخاسته از متون ودایی نیز می گردد.

در حقیقت  “وداها” مبنای دارما (dharma) می باشند که در آئین هندو و نیز آئین هایی که بعدها از آئین  هندو جدا شدند (و ما به آنها خواهیم پرداخت نظیر آئین “بودا” و “جین”)  به نوعی نقش “شریعت” را ایفاء می کنند.

“دارما” از ریشه “دار” در زبان سانکریست  است که به چم “برپای داشتن” می باشد واژه “دار” نیز از همین ریشه است.

درضمن بُن مصدر و صیغه امر از  فعل “داشتن” در زبان فارسی نیز می باشد (که بهنگام صرف فعل  در حالت مضارع “دارم ، دارید….” ظاهر می شود ) و در مجموع  اشاره به برپا کردن  مجموعه ای نظام مند از “باید” ها و “نباید” هاست که تنظیم کننده روابط شاگرد با محیط اطراف خودش (یعنی طبیعت و جامعه) براساس قانون عمل و عکس العمل می باشد.

شاگرد باید بپذیرد و دریابد هر آنچه که در زندگی برایش رخ میدهد نتیجه قهری اعمال خودش است و این بخوبی نشان می دهد که در تفکر ودایی “اختیار” بر “جبر” می چربد چرا که براساس دارما هر آنچه که به انسان می رسد از خود اوست؛ لذا باید به جهان اطراف خودش نیکویی کند تا نیکویی باز یابد و  فطرت توحیدی اش با نکویی آبیاری شده و در آمیزش با اقتضائات و ضروریات جهان مادی و متکثر تباه نشود و سرشتش برای ورود به مرحله بعدی تکامل یعنی  “یوگا” آماده شود و ما در فصول آتی مجددا به این موضوع خواهیم پرداخت.

قانون دارما در قرآن مجید نیز به روشنی و به زیبایی تمام بیان شده است :

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ

 پس هر کس هموزن ذره‏ اى نیکى کندآن را خواهد دید و هر کس هموزن ذره‏ اى بدى کند آن را خواهد دید.

زلزال ۸-۷

این قانون به شاگرد می آموزد تا خود، مسئولیت عواقب کارهایش را بر عهده بگیرد و آنچه را که به او می رسد حواله تقدیر و ستارگان و طبیعت و دیگران  نکند و پر واضح است که  این مرحله بسیار مهمی در رشد شخصیتی انسان بشمار می رود.

در حالی  که خرافه باورهای ظاهراً «متدین» عموماً دچار بیماری فرافکنی شخصیتی هستند و مسئولیت هر آنچه را که به آنها می رسد به دیگران و یا دشمنان فرضی و یا سرنوشت و یا تقدیر منتسب می کنند.

اما قرآن درست در خلاف جهت این تفکر بیان می کند:

مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ…

هر چه از خوبیها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى ‏رسد از خود توست

نساء ۷۴

با توجه به اینکه خطاب این آیه شخص پیامبر اسلام است ممکن است پرسیده شود «آیا مصیبتهایی که به بزرگان هم می رسد از خودشان بوده است؟»

مطابق آیۀ فوق اگر از ظاهر عبور کرده و “باطن” را مشاهده کنیم خواهیم دریافت که البته همه خوب است همه خوبی ها  از خدای بزرگ است و این معنی در آیۀ  ۱۳ سورۀ حدید هم آمده است.

آنجا که می فرماید :

…ضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ

آنگاه میان آنها دیوارى زده مى ‏شود که آن را دروازه‏ اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد …

آیۀ  ۱۳ سورۀ حدید

لذا برای آنکه پای در سلوک نهیم باید ابتدا اندکی بالغ شویم و علامت بلوغ  آن است که مسئولیت افعال خود را خود برعهده گیریم و عیوب و بدی های خود را بسوی دیگران پرتاب نکنیم.

این درس اولی است که شریعت ودایی یعنی دارما به شاگرد می دهد.

فرافکنی معمولا از طریق انگشت اشاره انجام می شود و از طریق همین انگشت است که ما دیگران را مخاطب قرار می دهیم.

در زبان عربی، انگشت اشاره ، انگشت “سبابه” نامیده می شود.

“سب” در زبان عربی به معنی دشنام است و “سباب” بر وزن فعّال کسی است  که بسیار دشنام می دهد. از این رو در آسانای نیلوفری انگشت سبابه یعنی انگشت دشنام  باید توسط انگشت شست که سمبل آتش است مهار شود تا رفته رفته نفس غدار ، عادت فرافکنی را فروافکند.

دارما بعنوان یک شریعت تنظیم کننده روابط شاگرد با محیط است.

شاگرد باید خود را با قوانین آفرینش تطبیق داده حداقل تصرف را در طبیعت اعمال نماید از اینجا مهفوم عدالت زاده می شود.

از این رو مشاهده می شود که آئین های ودایی نظیر هندو  یا جین از پیروان خود می خواهند که تا حداقل تصرف ممکن را در در طبیعت و  جریانهای طبیعی اعمال نمایند.

البته آئین های گوناگونی  که بعدها بر حسب برداشتها و تفاسیر متفاوت  از متون ودایی ظهور کردند، هریک “دارما” ها ی متفاوتی  را نیز تشریع کردند از این رو شایسته است  تا ابتداء  تفاسیر و برداشتهای گوناگون از متون ودایی مورد بررسی قرار گیرد.

در یک نگاه کلی می توان نظریاتی را که به تاویل و تفسیر متون ودایی پرداخته اند در چهار گروه اصلی دسته بندی کرد :

گروه نخست – خاروشناسانی هستند که با نگاه “اسطوره شناختی” رایج در  قرن نوزدهم و با نگاهی “اساطیری “تمامی متون ودایی را در برداشت های کودکانه بشر از محیط اطرافش تحلیل کرده اند. از این گروه می توان به مشتشرق و زبان شناس برجسته انگلیسی، سر مونیه ویلیامز (Sir MonierMonier-Williams) (۱۲ ) نوامبر ۱۸۱۲ – آوریل ۱۸۹۹ )، اسطوره شناس و زبان شناس معروف آلمانی ماکس مولر (Friedrich Max Müller)  دسامبر۱۸۲۳ – اکتبر۱۹۰۰) ، ابل برگین (  اوت ۱۸۳۸ – اوت ۱۸۸۸) زبان شناس و هندشناس نامدار فرانسوی  و زنیدا آلکسیوا راگوزین (ZénaïdeAlexeïevnaRagozin) (۱۸۳۵-۱۹۲۴) نویسنده مشهور روسی – آمریکایی اشاره کرد، ویژگی تمامی این دانشمندان و همکاران آنها ، رهیافت از طریق زبانشناسی مقایسه ای به فرهنگ ودایی است.

گروه دوم محققین هندی یا هندی تباری هستند که بواسطه آشنایی عمیق تر با فرهنگهای هندی، نوع رویکرد خاورشناسان اروپایی قرن نوزدهم را بنیاناً اشتباه ویا حداقل ناکافی  ارزیابی کرده اند. از میان آنها می توان به راجه رام موهان روی (Raja Ram Mohan Roy) مصلح و سیاستمدار معروف هندی ( می ۱۷۷۲ – سپتامبر ۱۸۳۳)، سری اوروبیندو ( Sri Aurobindo‎) محقق و نویسنده معروف هندی (۱۵ اوت ۱۸۷۲ -۵ دسامبر ۱۹۵۰) اشاره کرد.

گروه سوم آن دسته از خاورشناسانی هستند که یافته های  تمدن دره سند در سال ۱۹۲۱ را با سایر یافته های باستانشناختی و نیز یافته های نوین زبانشناختی در هم آمیخته به درکی جدید از متون ودایی به نظریه هایی که مورد قبول محققین هندی است نزدیک شده اند. از معروفترین این خاروشناسان می توان به خاورشناس برجسته فرانسوی ژرژ دومزیل (  ۱۸۹۸-  اکتبر ۱۹۸۶ ) (Georges Dumezil) اشاره کرد.

گروه چهارم هم باستانشان فضایی هستند که متون ودایی را گزارشهایی از عملیات فرازمینی ها در روی زمین میدانند. با پیشرفت تکنولوژی و گسترش دامنه دانسته های بشر ، پای مجموعه بزرگتری از دانشمندان و متخصصین به بررسی متون ودایی کشیده شده و دانشمندان  از حوزه های مختلف به تحقیق و بررسی در متون ودایی پرداخته و بعضا نظریه های جدیدی را نیز مطرح کرده اند.

از معروفترین این محققین اریش  فون دنیکن (  آوریل۱۹۳۵)(Erich Anton Paul von Däniken) محقق  سوئیسی و نویسنده کتاب معروف ارابه خدایان ، دیپاک شیمخادا (Deepak Shimkhada) نویسنده ، فلیمسازو روزنامه نگار نپالی آمریکایی ،  دکتر لین لیتل (Layne Little)استاد تاریخ بودیزم در دانشگاه کالیفرنیا و بسیاری دیگر می باشند.

در نوشتارهای آینده هریک از این چهار دیدگاه مفصلا مورد بررسی و مداقه قرار خواهندگرفت.

مقاله ای به قلم یحیی خوشمرام

 

از همین نویسنده در این باره بیشتر بخوانیم : 

نماز و اسرار «یوگا»؛ بقلم یحیی خوشمرام

نماز و اسرار «یوگا»؛ بخش دوم 

نماز و اسرار یوگا؛ قسمت سوم

بخش چهارم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش پنجم – قسمت سوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

بخش ششم  ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هفتم بخش اول ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هفتم بخش دوم ؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت هشتم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت نهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت دهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت یازدهم بخش اول؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت یازدهم بخش دوم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت دوازدهم؛ «نماز و اسرار یوگا»

قسمت سیزدهم ؛ «نماز و اسرار یوگا»