«نماس ته» یا «نماز بر تو»
مخاطب”تو” در این نَسک، نور و نیروى مثبت است.
نماز فارسی و نماس هندی
امروز معمول چنان است که در زبان فارسی دری رایج درمیان فارسی زبانان، واژه “نماز” معادل لغت “صلاه” عربی ترجمه و بکار گرفته میشود وبه نوعی خاص از مناسک عبادی مُشار است.
به این ترتیب وقتی میگویند “فلانکس فردی نمازگزار است”غرض این است که او اهل زهد و عبادت است و هرروز نمازهای پنج نوبتی رابجا می آورد.
در ترجمه های فارسی قرآن مجید نیز همه جا واژه صلاه را به نماز معنی کرده اند و به همین صورت نیز در لغتنامه هایی مانند “آنندراج” ضبط شده و فرهنگ معین نیز به نقل از آنندراج در خصوص “نماز” نوشته است:
“عبادت مخصوص مسلمانان که به طور وجوب و در شبانه روز پنج بار ادا کنند.”
میتوان به اشعار شاعران نیز در این خصوص یعنی ارتباط “نماز” با فرایض واجبه اسلامی اشاره کرد که ترک آن از کبائر مناهی و مستوجب اشدّ معاقب است.
چنان که فرخی سیستانی ( از شاعران نامدار پارسیگوی سدهٔ پنجم قمری است که در سبک خراسانی میسرود) میگوید:
طاعت تو چون نماز است و هر آنکس کز نماز
سر بتابد بی شک او را کرد باید سنگسار(؟!!)
اما باید دانست که در زبان فارسی پیش از ظهور اسلام ، اصولا کلمه “نماز” به معنی دعاکردن و عبادت کردن یا بجا آوردن مناسک و فرایض دینی نبوده است.
این کلمه با واژه “نماس” در فرهنگ “ودیک (ودایی) از یک ریشه میباشد و به معنی درود، سلام، احترام، تعظیم و بزرگداشت است.
“نماز” به همین معنا نیز – حتی بعداز ظهور اسلام و ورود تازیان به سرزمین پهناور ایران – بکار میرفته و حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی خراسانی مکررا “نماز” را در ابیات نغز “شاهنامه” به معنی ادای حرمت و احترام، و درود و سلام به کار برده است.
چنان که میفرماید:
چو نزدیک رستم فراز آمدند به پیشش همه در نماز آمدند
کنیزان گلــــــــــرخ فراز آمدند همه پیش “جم” در نماز آمدند
اما این بجای آوردن احترام و تعظیم که معنى حقیقی نماز است در فرهنگ “اَوِستیک- وِدیک” همراه با حرکات (ژست ها) و نشانه های بدنی نیز بوده است که جنبه نمادین داشته.
یعنی “نماز گزاردن” به معنای توقیر و احترام، همیشه همراه با یک ژست و حرکت بدنی خاص بوده که شامل رکوع (از کمر خم شدن)، سجود (پیشانی برخاک نهادن)، یا دو دست را به روی سینه گذاردن و تعظیم کردن و از این قبیل حرکات بوده است.
در یوگا، “نماس” درود، سلام و اعلام احترام به حرمت مخاطب به شمار میرود.
برای این امر نیز حرکات و ژستهای بدنی وجوددارد که معمولا درحالت نشسته یا ایستاده انجام میگیرد.
سالک راهب دو کف دست را برروی هم الصاق میکند و در این حالت دستانش را در برابر صورتش میگیرد و سرفرود می آورد و دوباره سررا بالامیگیرد و سپس دوکف دست را دربرابر صورت باز میکند.
حرکت “نماس” در یوگا پیش از آغاز به مراقبه انجام میگیرد. زمانی که سالک راهب روبروی مهراب (محراب) در “پادم آسانا” استقرار مییابد، دو دست را به حالت “نماس” بالا و جلوی صورت می آورد، نفسی عمیق میکشد و “پرنوی اعظم” را اجرا میکند و سپس دو کف دست را روبروی صورت باز میکند.
آنگاه دو دست را از دوسو دراز میکند و انگشتان دودست را در موقعیت “مودرا ” قرار میدهد.
جلال الدین بلخى خراسانى میفرماید:
اگر نه روی دل اندر برابرت دارم من این نماز حساب نماز نشمارم
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی حدیث درد فراقِ تو، با تو بگذارم
وگرنه، این چه نمازی بود که من، بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم؟
از این نماز ریایی، چنان خجل شده ام که در برابر رویت نظر نمی آرم
یکی از مهمترین “نماز” ها، “نماس” بر خورشید است.
در زبان سانسکریت واژه”سوریا” به معنی خورشید است. “سوریانماس کار” یعنی درود بر خورشید.
«سوریانماس کار» زنجیره ای متشکل از دوازده حلقه است که باانجام آن سالک راهب “شبکه خورشیدی” خویش را در محور ناف آکنده از انرژی کیهانی از منبع پرفروغ خورشید میکند.
مجموعه آموزه های : دکتر سیدمصطفی آزمایش
پخش : اندیشکده سما
انتشار : چرخ سیمرغ
در همین رابطه بیشتر بخوانیم :
بخش نخست ؛ «از خود به خود با خود!»
بخش سوم ؛ «برون فکنى یا پراندن جان از چله کمان دل»
بخش چهارم؛ «واژه نامه اوپانیشاد»
بخش پنجم؛ «اسرار سلوک و کردار نیک»
بخش ششم؛ «تکنیکهای روزانه برای تطهیر بدن»
بخش هشتم؛ «آجنا چاکرا یا چشم سوم»
بخش نهم؛ «چاکرای بیندو» و روش بیدار کردن آن
بخش یازدهم ؛ پرنو اعظم در آسانای لاک پشت
بخش دوازدهم ؛ پادم آسانا مراقبه انفاسی «رشد آجناچاکرا»
بخش سیزدهم؛ «پادم آسانا» تمرکز ذهن، ضبط نَفَس و تمرکز بر زمزمه قلب
بخش پانزدهم؛ آماده کردن بدن برای مراقبه در موقعیت نیلوفر
بخش شانزدهم؛ «جستجوی مربی کاردان»
بخش هفدهم؛ هفت مقدمه برای فعال کردن چاکرای ششم یا آجنا چاکرا
بخش هجدهم؛ «صبر و ثبات قدم در مراحل سلوک تن و روان»
بخش نوزدهم؛ «راز و رمز ارتباط میان آدم صفى الله و هندوستان»
بخش بیستم؛ ضرورت فعال کردن چشم سوم در مکتب سلوک انشائی تن و روان